90 دقیقه صریح و بیپرده با محسن جلالپور/فغان از مطالبههای بیجا در اتاق/عدهای اتاق را زمین اجارهای خود میدانند/اتاق سقف آرزوهای من نبود / به هیچ نهاد امنیتی، احضار نشدهام/تابعیت هیچ کشوری را ندارم
«شفافیت»، شاید این عبارت یکی از بهترین وصفهای محسن جلالپور باشد. چه آن روزها که در جلسات پیدرپی سیاستگذاران حضور داشت و چه اکنون که خانهنشین شده از انتشار هیچ اطلاعاتی ابایی ندارد. هرچند دوره سختی را پشت سر گذاشته اما خیلی ویژگیهای گذشته خود را حفظ کرده است.
رئیس سابق اتاق بازرگانی ایران، دو ماه پس از حمله قلبی و کنارهگیری رسمی از کارش در اتاق ایران، روزی بیشتر از چهار ساعت نمیتواند کار کند اما همچنان وقت برایش ارزشمند است. میگوید خواب آرام دارد اما همچنان در ذهنش انبوهی از دغدغهها هست. هنوز هم وقتی میخواهد صحبت کند، یک نفس، پشت سر هم، تند تند کلمات را به لهجه کرمانی ادا میکند. با اینکه دیگر در اتاق حضور ندارد اما هنوز هم بیشترین هیجان هنگام صحبت کردنش، زمانی است که درباره اتاق بازرگانی سخن میگوید.
محسن جلالپور این بار نه در حاشیه یک جلسه مهم، نه در لابهلای حجم انبوه کارهایش و نه در استرس پیش یا پس از یک سفر سخت کاری، بلکه در اتاق خانهاش در کرمان و در یک فضای آرام به گفتوگوی تلفنی با تجارتفردا نشسته است.
عصر روز عید سعید قربان، دو ساعت پیش از برگزاری جشن این عید در منزلش، پشت گوشی تلفن میگوید: هرگز احساس تنهایی نمیکنم. مرد پرجنبوجوش روزهای ریاست اتاق ایران این روزها دوره نقاهت خود را در خانه سر میکند، کتاب میخواند، کموبیش در فضای مجازی فعالیتهایی میکند و در بهترین حالت روزی چهار ساعت سر کار میرود و در واحد خودش کار میکند. از روزهایی که شاید به اندازه همین میزان ساعت کاری فعلیاش فرصت خواب داشت، گلایهای ندارد، از روزهایی که به او بیشترین فشارها تحمیل شده، کمتر گلایهای دارد و بیشترین حسرتش این است که جسمش اجازه کار بیشتر به او را نمیدهد. میگوید دیگر نمیتواند فعالیتهای تشکلی و صنفی انجام دهد اما با این حال بازنشستگی را نمیپذیرد و عنوان میکند قصد بازنشستگی ندارد.
او در این مصاحبه با تجارتفردا سخنان بیپردهای از اختلافهای آسیبرسان به اتاق بازرگانی میگوید و به شایعاتی درباره احضار او توسط مقامات امنیتی، اخذ تابعیت کشور کانادا و پرداخت حقوقهای غیرمتعارف در اتاق بازرگانی پاسخ میدهد. او تاکید میکند هیچ کدام از اینها واقعیت نداشته و در دوران ریاست بر اتاق ایران نهتنها یک ریال هم دریافت نکرده بلکه از جیب خود نیز برای اتاق بازرگانی خرج کرده است. خاطرات روزهای پرکارش را فراموش نمیکند و با این حال که از همه اقدامات خود در اتاق دفاع میکند اما میگوید کار خارقالعادهای نکردهام. او حضوری مستمر در فضای مجازی داشت، رابطه اتاق بازرگانی با مجموعههای حاکمیتی را بهبود داد و برای نخستین بار توانست اعتماد رئیس کابینه دولت را جذب کند تا اجازه دهد که همراه آنها هیات بخش خصوصی به مهمترین سفرهای خارجی اعزام شود.
موضوع قابل توجه آن است که به نظر میرسد بیشتر از آنکه از حجم کارهای سنگین رنج برده باشد، از فشارهای غیرکاری رنج برده که دامنه آن از مطالبات غیرمتعارف تا تخریب به واسطه محقق نشدن خواستهها گسترده است. به همین دلیل هم فکر میکند بیشترین آسیب را جسمش از این حاشیهها دیده است. اما با این حال به صراحت میگوید: به کسی باج ندادم. 90 دقیقه مصاحبه صریح تجارتفردا با رئیس اتاق بازرگانی ایران، ناگفتههای او از فشارهای دوران ریاستش، روزهای خاص کاریاش و روزهای فعلی او در شماره 193 این مجله امروز (شنبه 27 شهریور ماه) منتشر شده که خلاصههایی از آن را در اقتصادنیوز میخوانید:
*به قول سیدعلی صالحی حال همه ما خوب است اما تو باور نکن. به هرحال آدم ناچار است با هر شرایطی خودش را وفق دهد. در دورهای وقتی میگفتند ممکن است به جایی برسی که نتوانی بیشتر از چهار ساعت در روز کار کنی، نمیتوانستم بپذیرم. الان میبینم به ماشین تعمیرگاه رفتهای میمانم که دیگر مثل قبل نمیشود و مدام ریپ میزند.
*اتاق سقف آرزوهای من نبود اما بستری برای دویدن من بود. حالا میفهمم دوره خدمت و دوره انجام وظیفه دوران کوتاهی است و آدم باید از آن بیشترین بهرهبرداری را داشته باشد. هرچند بعضیها مسوولیتها را در تیول خود میبینند و سعی میکنند از آن بیشترین بهرهبرداری را داشته باشند اما نگاه من با نگاه آنها متفاوت است.
*اصلیترین هدفم این بود که با از بین بردن برخی گسلها و همسو کردن منافع از ظرفیت اتاق بهره ببریم. من فکر میکنم در این زمینه تا حدودی موفق بودیم. چون هیاترئیسه به دنبال این بود که شکافهای گذشته را پر کند و از آن، راه همواری برای ادامه مسیر بخش خصوصی فراهم کند.
*به همین دلیل فکر میکردم مهمترین رسالت اتاق که همواره مغفول مانده، این بوده که مسائل اقتصاد ایران را به درستی تبیین کند و در این مسیر از مجموعه تصمیمگیران اقتصادی و سیاسی کشور مطالبات درست داشته باشد. *به نظر من، همه کسانی که در اتاق حضور دارند ظرفیتهای بیشتری از آنچه در من وجود داشته، دارند. این را بدون اغراق میگویم. مهندس شافعی فردی است که میتواند مسائل داخلی اتاق را ساماندهی کند. چه آنکه اگر مهندس خوانساری هم رئیس میشد، اتاق به شکلی دیگر قوت میگرفت.
*در دو سه هفته پایانی قبل از انتخابات دور هشتم، دقیقاً آنچه در انتخابات میاندورهای چند هفته پیش مشاهده کردید، پیش آمد. یعنی دو کاندیدا از دو طیف مختلف وجود داشت که آرای تقریباً مساوی داشتند و شرایط اتاق به سمت انشقاق در ابتدای دوره پیش میرفت. دورهای که همزمان با مذاکرات با کشورهای 1+5 شده بود و این امیدواری در همان روزهای نزدیک به انتخابات، در خردادماه سال 1394 به شدت بالا رفته بود که ما به نقطه تفاهم خواهیم رسید. همانطور هم که دیدید، کمتر از یک ماه بعد از انتخابات، در 23 تیرماه این تفاهم انجام شد.
*آنچه برایم همواره عذابآور بود تفکر مرکانتیلیستی و تیولداری بود. در دوران 14ماهه حضورم، آنچه بیش از همه اذیتم میکرد، مطالبههای بیجایی بود که بعضیها داشتند. این یک سنت غلط در اتاق است که متاسفانه موازی با سنت اصلی و فلسفه بنیادین شکلگیری اتاق همواره وجود داشته است. اینکه عدهای اتاق را زمین اجارهای خود میدانستند و برای منافع شخصی خود از اتاق بهره میبردند.
*مهمترین توصیه پزشکم این بود که شاید بیش از 70، 80 درصد دلیل این عارضه استرسها و فشارهای روحی بوده که جسم من را علیل کرد و امروز هزینهای که بابت این پرداختهام، تحمل این وضعیت است. وقتی این اتفاق افتاد، پزشک به من گفت که در طول مدت کاریاش، چنین مریضی با این اندازه صدمه قلبی و اینکه زنده به بیمارستان مراجعه کرده باشد و نهایتاً هم روند بهبودیاش، روند قابل قبولی باشد، نداشته است. البته ناراضی هم نیستم.
*در طول 35 سال حضور در فعالیتهای اجتماعی، به هیچ نهاد نظارتی و انتظامی و نیروی نظامی و امنیتی، احضار نشدهام. اتفاقاً از جمله کسانی هستم که با اعتماد به این مجموعهها، این مسوولیتها را میپذیرفتم.
*اصلاً من تابعیت هیچ کشوری را ندارم. بخش بینالملل اتاق هم میداند. من برای همه سفرهایم ویزا میگرفتم. حتی از پاسپورت سیاسی هم در طول مدت خدمتم استفاده نکردم.
*عزم من این است که فعالیت در فضای مجازی را ادامه بدهم. اصلاً این کار را درست و شوق و ذوق این کار را دارم.
*این روزها اصطلاح جالبی برای خودم دارم. گفتهام که مدتها در خدمت اتاق بودهام و در اتاق رفت و آمد داشتم و حال کمی ارتقا پیدا کردهام و از اتاق به خانه رسیدهام. الان مدیر خانه هستم. خانه، از اتاق بزرگتر است و تعداد اتاقهای بیشتری هم در آن وجود دارد. ولی بعد از این نه، من به هیچ وجه بازنشسته نمیشوم.
*واقعاً بزرگترین آرزوی من این بود که میتوانستم در هر مسوولیتی خدمت کنم.
متن کامل این مصاحبه را در شماره 193 هفتهنامه تجارتفردا که امروز (شنبه 27 شهریور ماه) منتشر شده است میتوانید بخوانید.