تعرفه مصرف برق را گران کنید تا صنعت برق زمین نخورد
از بد حادثه در مجلس هفتم ایدهای توسط آقایان توکلی، نادران و خوشچهره مطرح شد که بر اساس آن قیمت آب، برق، گاز تثبیت شد و ادعا شد با این کار جلوی تورم فزاینده گرفته میشود و صنعت برق از محل صرفهجویی مجبور میشود نیازهای خود را تامین کند.
آقای حدادعادل بهعنوان رئیس مجلس هنگام تصویب آن را هدیه مجلس هفتم به جامعه عنوان کرد و آقای احمدینژاد از این تصمیم استقبال کرد. آنچه در حقیقت رخ داد آن بود که با این تصمیم، رگ حیات صنعت برق قطع شد؛ درحالیکه هزینهها در این صنعت با تورم داخل یا تورم دلار افزایش مییافت، درآمدهای توانیر تثبیت شد و بدهی دولت به نیروگاهها افزایش یافت. کمکم کار به جایی رسید که همه فهمیدند دولت قرار نیست به این زودیها طلب نیروگاهها را پرداخت کند و نیروگاهها به زیان کشیده شدند و به دنبال آن انگیزه برای ایجاد نیروگاه از بین رفت. یکی از ریشههای وضعیت موجود که عرضه برق همپای تقاضا رشد نمیکند، همین بیانگیزگی مالی برای ایجاد نیروگاه است.
پیامد بدهکاری توانیر به ورشکستگی نیروگاهها منحصر نشد، بلکه دامن کل زنجیره تامین برق را گرفت. به تدریج شرکتهایی که تجهیزات صنعت برق را تولید میکردند با کارفرمای بدحسابی روبهروشدند که نمیشد روی زمان پرداخت بدهیهایش حساب کرد. هرچقدر شرکتهای این صنعت تقلا کردند که این موضوع را به نحوی رفع و رجوع کنند، عاقبتالامر فشار کسری نقدینگی آنها را به این جمعبندی رساند که راه گریزی از این وضعیت متصور نیست. کمکم شرکتها تعطیل شدند یا تلاش کردند مشتریانی در بخشهای دیگر اقتصاد مثل نفت یا معدن پیدا کنند. برخی از بهترین مهندسان ایرانی نیز راه مهاجرت را در پیش گرفتند. دوستی برایم تعریف میکرد که در یک شرکت هلندی از ۳۳مهندس آن ۱۷نفر ایرانی هستند و آنها در شرکت فارسی صحبت میکنند.
این است فرجام یک ایده پوپولیستی که سالها ادامه مییابد. اینکه نظام تصمیمگیری خطایی انجام دهد جای تاسف دارد، اما اینکه این خطا برای دو دهه ادامه یابد، بسیار غصهآور است. امروز صنعت برق، صنعت ورشکستهای تلقی میشود که بانکها نیز حاضر نیستند به شرکتهای این حوزه وام دهند. هیچ بانکی حاضر نیست نیروگاهی را بهعنوان وثیقه قبول کند؛ زیرا در صورت نکول، گرفتار داشتن تاسیساتی میشود که زیان به دنبال دارد و خلاص شدن از آن گرفتاری دارد.