معرفی شغلهای جالب چند بازیگر و کارگردان سینما
اقتصادنیوز: جام جم درگزارشی به سوابق برخی از چهرههای شاخص سینمای ایران و جهان پرداخته است.
به گزارش اقتصادنیوز این روزنامه مینویسد: دنیای رنگین و پرزرق و برق سینما، خیلیها را به این اشتباه میاندازد که زندگی و کسب و کار سینماگران همیشه پر رونق است و پولشان از پارو بالا میرود. البته این معمولا درباره ستارههای محبوب و پرطرفدار و کارگردانهای درجه یک صدق میکند و تمکن مالی آنها غیرقابل انکار است اما همه سینماگران به ویژه در کشور ما وضع مالی آنچنان ویژه و ممتازی ندارند و فقط فعالیت آنها در سینما و نام و اعتبارشان، این تصور را در جامعه ایجاد میکند.
آن عده سینماگران پرآوازه و موفقی که برخی از مردم به زندگی و حرفه بعضا پردرآمد آنها غبطه میخورند، یکشبه به چنین جایگاهی نرسیده و چه بسا مسیر پرسنگلاخ و پرمرارتی را طی کردند و شغلهای سختی را از سر گذراندهاند. مشاغلی که فاصلهای دور و بعید با حرفه خوش رنگ و لعاب سینما دارد و دانستن اینکه فلان ستاره سینما، روزی روزگاری در چنین شغلی مشغول بوده و عرق میریخته، باعث تعجب میشود. یکی از تفاوتهای سینمای جهان با سینمای ایران هم این است که چهرههای مشهور و محبوب آنجا صادقانه و بدون خجالت از شغلهای گاه سطحی و پیش پاافتادهای که برای گذران زندگی و تامین معاش و بقا تجربه کردند، حرف میزنند و حتی به این مسیر و رنجهایی که در راه موفقیت و رسیدن به آرزویشان کشیدهاند، افتخار میکنند.
اما در سینمای ایران معمولا چهرههای سرشناس بازیگری یا کارگردانی، چندان تمایل ندارند از شغلهای دوران کودکی و نوجوانی و جوانی و روزگار تنگدستی شان حرف بزنند و ظاهرا آن را در شرایط فعلی، مایه کسر شان خود میدانند. درحالیکه طرح این عقبه رنج و تلاش، در نسل جوان به ویژه علاقهمندان سینما ایجاد انگیزه میکند. در این گزارش، صرفا به عنوان نمونه سراغ برخی بازیگران و کارگردانهای موفق سینمای ایران و جهان رفتیم که در گذشته، شغلهایی داشتند که نسبتی با جایگاه امروزی شان ندارد.
علیرضا خمسه؛ دستفروش
علیرضا خمسه، کمدین محبوب و موفق تلویزیون و سینمای ایران که این شبها با شکل و شمایل جدیدی در سریال تلویزیونی «چوبخط» حضور دارد، از معدود ستارههای سینمایی ماست که صادقانه و با افتخار از گذشته خود یاد میکند و همه تجربیاتی که با کار در مشاغل مختلف به دست آورده را در بازیگری و در نقشهای مختلف به کار میگیرد. شاید ندانید که بازیگر شاه نقش پنجعلی، در کودکی و نوجوانی و برای کمک به اقتصاد خانواده، در تابستانها کارگری و دستفروشی میکرد.
منوچهر هادی؛ راننده
منوچهر هادی که در سالهای اخیر یکی از پرکارترین کارگردانهاست و آثار پرمخاطب و پرفروشی میسازد و کاروبارش سکه است، یکی از افرادی است که با تلاش و پشتکار به این مرحله رسید. هادی در سالهای دور در گروه تدارکات سینما فعالیت میکرد و آنطور که خودش در گفت و گویی اعلام کرد، راننده ابوالفضل پورعرب در فیلم «قاصدک» (محصول ۱۳۷۵ به کارگردانی قاسم جعفری) بود. هادی بهتدریج با انگیزه و اراده، مسیر دیگری را در پیش گرفت و بعد از دستیاری کارگردانهایی چون کیانوش عیاری و اصغر فرهادی به کارگردانی رو آورد.
شهرام شاهحسینی؛ آرایشگر
شهرام شاه حسینی، کارگردان سینما و تلویزیون که این روزها با سریال پرستاره «میخواهم زنده بمانم» در شبکه نمایش خانگی حاضر است، در ابتدای جوانی مدتی در یک سلمانی کار میکرد. اما علاقهاش به سینما باعث شد قیچی و شانه را کنار بگذارد و بعد از دستیاری کارگردانهایی چون بهرام بیضایی و رسول ملاقلیپور، کارگردان فیلمهای کوتاه و بعد آثار سینمایی شود. کلاغپر، زنها فرشتهاند و خانه دختر از جمله ساختههای سینمایی شاهحسینی است.
رضا عطاران؛ راننده
معمولا چهرههای موفق سینما، شغلهای نامرتبط را قبل از فعالیت هنری و حرفهای خود تجربه میکنند، اما رضا عطاران احتمالا از معدود گزینههایی باشد که بعد از پخش سریال ساعتخوش و شهرت و محبوبیت، به دلیل مقطعی ممنوع الکاری، ناچار شد برای گذران زندگی، با یک وانت زامیاد آبی برای سوپرمارکتها بار جابهجا کند.
خسرو شکیبایی؛ خیاط
زنده یاد خسرو شکیبایی سالها قبل از اینکه هامون محبوب سینمای ایران شود، حتی مدتها قبل از خاک صحنه خوردن و حضور در تئاتر، کارهایی چون خیاطی، کانال سازی و آسانسورسازی را تجربه کرد.
امیر نادری؛ تخمه فروش
امیر نادری کارگردان معتبر و جهانی سینمای ایران، یک عشق سینما به معنای واقعی کلمه است و همچون امیروی فیلم دونده برای رسیدن به رویایش سینما بسیار دوندگی کرد. او در آبادان از تخمه فروشی جلوی سینما شروع کرد، بعد کنترلچی و آپاراتچی سینما شد و بعد به تهران آمد و در یک عکاسخانه مشغول به کار شد و بعد عکاسی در سینما و سرآخر هم کارگردانی.
پرویز پرستویی؛ منشی دادگستری
الان را نبینید که بسیاری از تهیهکنندهها و کارگردانهای سینما برای همکاری با پرستویی سرودست میشکنند. او برای رسیدن به این جایگاه سالها تلاش کرد. او همزمان با فعالیت در تئاتر، برای گذران زندگی چند سال منشی دادگستری بود و حتی قبلتر برای پسانداز و خرید خانه در حوالی ترمینال جنوب کارگری میکرد.
پرویز پورحسینی؛ صحافی
این بازیگر فقید که در سالهای اخیر از مادر کهنسالش مراقبت میکرد و اصلا به خاطر حفظ سلامت او در این یک سال و ترس از گرفتن کرونا و انتقال بیماری به مادرش، کاری را قبول نمیکرد، پدرش را خیلی زود از دست داد؛ در ۱۲سالگی؛ برای همین ناچار شد به سختی کار کند از جمله کار در صحافی کتاب.
ستارههای سینمای جهان قبلا چه کاره بودند؟
خواندن زندگینامه و مصاحبههای ستارههای سینمای جهان به اندازه فیلمهایشان جذاب و پرماجراست. به ویژه وقتی بدون هیچ ملاحظه و پنهانکاری، از شغلهای مختلف و گاه سطحی و پیش پاافتاده و نامرتبط آنها در سالهای دور سخن به میان میآید، این جذابیت با شگفتی و اندکی ناباوری هم همراه میشود. جالب اینکه بسیاری از ستارههای جهان که عقبه پررنجی داشتهاند به بهترین شکل این تجربههای زیستی را جلوی دوربین و در قالب نقشهای مختلف به کار گرفتهاند.
فدریکو فلینی؛ دلقک
کارگردان بزرگ سینمای ایتالیا قبل از اینکه وارد حرفه کارگردانی شود، مشاغل مختلفی را تجربه کرد؛ کاریکاتوریست مجلات و دلقک سیرک که از قضا بعدها نقش تعیینکنندهای در شکل گیری جهان منحصربهفرد فیلمسازیاش دارند. ضمن اینکه او سال ۱۹۷۰ اثری مستند داستانی به نام دلقکها هم ساخت.
داستین هافمن؛ تایپیست
بازیگر بزرگ سینما همانقدر که نقشهای مختلفی بازی کرد، شغلهای گوناگونی را هم تجربه کرد: پیشخدمتی، ظرفشوری، روزنامهفروشی، تایپیستی، دستیاری روانپزشکی و... پاپیون، همه مردان رئیسجمهور، دونده ماراتن و سگهای پوشالی از جمله فیلمهای داستین هافمن هستند.
برد پیت؛ لباس مرغ
باور میکنید که حتی این بازیگر محبوب و خوشتیپ هم برای رسیدن به سینما رنج کشیده و قبل از آن شغلهای غیرمرتبطی را تجربه کردهباشد؟ اوضاع مالی پیت زمانی به قدری خراب بود که مجبور میشد آن خوشتیپی را پنهان کند و با لباس مرغ جلوی رستورانها بایستد و مردم را به صرف غذا دعوت کند!
کلارک گیبل؛ کارگر کارخانه
قبل از اینکه نقش رت باتلر در «برباد رفته» را بازی کند و «سلطان هالیوود» شود و حتی مدتها قبل از اینکه در تستهای مختلف بازیگری رد شود، به دلیل شرایط بحرانی خانواده، تن به کارهای سختی در میدانهای نفتی و کارخانه لاستیک سازی داد.
یک شب اتفاق افتاد، سلطان و چهار ملکه، سراسری میسوری پهناور ، سانفرانسیسکو و ناجورها از جمله فیلمهای کلارک گیبل است.
رومن پولانسکی؛ کارگر
این فیلمساز مشهور سرنوشت عجیب و تلخی دارد و حتی هنوز و باوجود موفقیت و اعتبار جهانی، گذشته دست از سر او برنمی دارد. همسرش بهطرز فجیعی به قتل رسید که در روزی روزگاری هالیوود تارانتینو به آن اشاره میشود. خودش به اتهام تجاوز به دختری کمسن و سال در سالها قبل هنوز تحتتعقیب قضایی در آمریکاست و در سالهای دورتر و در کودکی و بعد از کشته شدن مادرش آواره شد و در خانههای روستایی مختلف کار کرد.
برت لنکستر؛ آکروبات باز
هیکل این بازیگر تنومند سینما، ماحصل فعالیتش در ژیمناستیک بود که پای لنکستر را به سیرک کشاند. تسلطش در آکروبات را میتوان در بسیاری از فیلمهایش دید. مشعل و کمان، یوزپلنگ ، آپاچی، بندباز، جدال در اوکیکورال از فیلمهای لنکستر است.
جیم کری؛ نگهبان
چه خوشبخت بودند رئیس و مدیران و کارگران آن کارخانهای که این کمدین مشهور و محبوب جهان نگهبان کارخانهشان بود.
والت دیزنی؛ راننده آمبولانس
این کارگردان مشهور فیلمهای انیمیشن هم سابقه کارهای مختلف دارد، اما شاید دانستن این یکی شغل دیزنی جالب تر از بقیه مشاغلش باشد؛ راننده آمبولانس.
آنتونی کویین؛ بوکسور
ستاره بینالمللی سینما سالها پیش از معروف شدن، شغلهای مختلفی را تجربه کرد؛ کارگری کشتارگاه، نقاشی و بوکسوری. جالب اینکه او بعدها و در عالم بازیگری از این تجربیات در ایفای نقشهایش استفاده کرد؛ در «مرثیهای برای یک سنگین وزن»، بوکسور بود و در «شور زندگی»، نقش نقاش معروف پل گوگن را بازی میکرد.