راز ازدواج مصلحتی ایران و چین /یک شریک غیرقابل اعتماد!
به گزارش اقتصادنیوز، رئیسجمهور چین اخیرا سفر سهروزهای به عربستان سعودی داشته و در آنجا با مقامات سعودی از جمله ولیعهد محمد بن سلمان، حاکم واقعی این پادشاهی دیدار کرد.
در جریان این سفر، دو کشور «توافقنامه مشارکت راهبردی جامع» را امضا کردند که نشاندهنده تعمیق روابط بین ریاض و پکن است و به نوعی موقعیت ایالات متحده به عنوان هژمون منطقه را به چالش میکشد. اما این سفر حواشی دیگری هم داشت که واکنشهایی را در ایران برانگیخت.
سینا عضدی - عضو غیرمقیم شورای آتلانتیک و مدرس امور بینالملل در مؤسسه مطالعات خاورمیانه دانشگاه جورج واشنگتن و عضو هیأت علمی دانشکده دولتی دانشگاه جورج میسون - با انتشار یادداشتی در پایگاه تحلیلی «رسپانسیبل استیتکرفت» این موضوع را مورد بررسی قرار داده است.
بیانیههای غیرمنتظره
سفر شی جین پینگ به عربستان سعودی با بیانیه مشترکی به پایان رسید که در آن، در میان سایر اقدامات، عربستان سعودی و چین توافق خود را برای تقویت همکاری برای «حفظ رژیم منع اشاعه» در رابطه با ایران و «تاکید بر احترام به اصول حسن همجواری و عدم مداخله در امور داخلی کشورها» اعلام کردند.
طی همین سفر، به عنوان نشانه دیگری از علاقه فزاینده چین به امور منطقه خلیج فارس، اولین اجلاس مشترک سران چین و شورای همکاری خلیج فارس نیز در ریاض برگزار شد. در بیانیه مشترک این اجلاس، بر لزوم رسیدگی به «فعالیتهای بیثباتکننده منطقهای» و «حمایت از گروههای تروریستی و فرقهای و سازمانهای مسلح غیرقانونی» تاکید شده است. این بیانیه همچنین خواستار حلوفصل مسالمتآمیز موضوع جزایر ایرانی سهگانه در خلیج فارس شد. موضوع جزایر مسأله حساسی است که دولتها در ایران به عنوان بخش جداییناپذیر کشور بر آن تاکید کردهاند.
واکنش نرم
بر اساس گزارشها، مقامات ایرانی نسبت به این دو بیانیه واکنش نشان دادند. حسین امیرعبداللهیان - وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران - در مواجهه با انتقادات روزافزون در رسانههای ایران، در توئیتی نوشت: «جزایر سهگانه ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ در خلیج فارس، اجزای جداییناپذیر خاک پاک ایران است و به این مام میهن تعلق ابدی دارد. در ضرورت احترام به تمامیت ارضی ایران با هیچ طرفی تعارف نداریم». هر چند او به صراحت از چین یاد نکرد.
معاون امور آسیایی امیرعبداللهیان در «دیدار» بعدی با سفیر چین در تهران، «نارضایتی شدید» ایران را از این بیانیه ابراز کرد؛ اگرچه این وزارتخانه از تأیید «احضار سفیر چین» خودداری کرد. ابراهیم رئیسی هم در دیدار با معاون نخستوزیر چین از این مسأله گلایه کرد. او خطاب به «هو چونهوا» که به ایران سفر کرده بود، گفت: «برخی از اظهارات مطرح شده در سفر رئیسجمهور شی به منطقه باعث نارضایتی مردم و دولت ایران شده است».
در همین حال، کمال خرازی - وزیر سابق امور خارجه ایران و رئیس شورای راهبردی روابط خارجی - که از سوی رهبری منصوب میشود، اعلام کرد که موضع چین در قبال تمامیت ارضی ایران اشتباه بوده و این خطا، به مثابه این بود که ما هم بیاییم راجع به وضعیت تایوان که جزو خاک چین است اظهارنظر کنیم. امیدواریم چنین خطاهایی دیگر رخ ندهد و به صورت کامل جبران شود».
وزارت امور خارجه چین نیز در واکنش به این اقدام اعلام کرد: «کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و ایران همه دوستان چین هستند. نه روابط چین و شورای همکاری خلیج فارس و نه روابط چین و ایران هدف هیچ طرف ثالثی نیست و چین به تمامیت ارضی ایران احترام میگذارد».
روابطی دوستانه
روابط دوستانه ایران و چین به ایران قبل از اسلام بازمیگردد، زمانی که سلسله اشکانی برای اولینبار با نمایندگان سلسله هان چینی در حدود 140 پیش از میلاد تماس برقرار کرد، زمانی که چینیها با افتخار و احترام فراوان مورد استقبال پارسیان قرار گرفتند.
با این حال، در طول جنگ سرد، روابط دوجانبه تا زمان انشعاب چین و شوروی و تنشزدایی نیکسون با چین، زمانی که شاه چینیها را بهعنوان یک تعادلدهنده بالقوه که میتوانست اهرم امنیتی بیشتری را در برابر اتحاد جماهیر شوروی به ایران ارائه دهد، مورد مناقشه قرار گرفت. در اینجا لازم به ذکر است که چینیها از آخرین رهبران خارجی بودند که در اوت 1978 به دیدار شاه رفتند و از او خواستند که معترضان را سرکوب کند.
تقریباً بلافاصله پس از انقلاب اسلامی، چینیها برای برقراری روابط دوستانه با دولت جدید ابراز علاقه کردند و تا آنجا پیش رفتند که از سفر نخستوزیر گوئوفنگ و دیدار با شاه در سال گذشته عذرخواهی کردند. مقامات چینی در دیدار با رهبر انقلاب بر قرابتهای تمدنی و سابقه طولانی این روابط تاکید کردند و از اهمیت منطقهای و جهانی ایران سخن گفتند، رویکردی که از آن زمان تاکنون پابرجا بوده است.
روابطی از سر ضرورتهای استراتژیک
به نوبه خود، علاقه رهبران جدید تهران به ایجاد روابط قوی ناشی از ضرورت استراتژیک بود؛ به ویژه علاقه آنها به تهیه تسلیحات برای دفاع از کشور در طول جنگ ایران و عراق (1980-1988). مهمترین بخش خرید تسلیحات ایران در این دوره، خرید یک میلیارد دلاری موشکهای ضدکشتی کرم ابریشم HY-2 بود که به ایران این توانایی را داد تا در برابر حملات عراق به نفتکشهایش تلافی کند.
این امر در نهایت نقش مهمی در توسعه صنایع دفاعی بومی در ایران ایفا کرد. با این حال، همزمان پکن میلیاردها دلار سلاح به عراق فروخت و بدین ترتیب با هر دو طرفِ درگیری، بازی میکرد.
متحدی غیرقابل اعتماد
در سطح بینالمللی نیز چین از ایران برای گرفتن امتیاز از آمریکا استفاده کرده است. به عنوان مثال، زمانی که رئیسجمهور سابق آمریکا، جورج بوش، در سال 1992 با فروش 150 فروند F-16 به تایوان موافقت کرد، پکن از همکاری هستهای و موشکی خود با ایران برای فشار بر ایالات متحده برای لغو این فروش استفاده کرد. تنها پس از «توافق بزرگ» خود با دولت کلینتون بر سر حقوق بشر و تایوان بود که چین موافقت کرد همکاری خود را در این دو موضوع حساس به حالت تعلیق درآورد.
چین همچنین با رای مثبت به تمام قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد برنامه هستهای ایران، متحد غیرقابل اعتمادی در سازمان ملل متحد از خود ترسیم کرد، اما در عین حال استفاده از حق وتو برای محافظت از ایران در برابر یک اقدام نظامی بالقوه استفاده میکند، که اثرات مخربی بر اقتصاد خود که وابسته به جریان آزاد نفت از منطقه خلیج فارس است، خواهد داشت.
در حالی که پکن به مشارکت در توافق 2015 درباره برنامه هستهای ایران (برنامه جامع اقدام مشترک موسوم به برجام) ادامه داده و رسما خروج دولت ترامپ از این توافق و اعمال مجدد تحریمهای آمریکا علیه ایران را محکوم کرده است، اما واردات چین از ایران از 1.2 میلیارد دلار در اکتبر 2018 به 428 میلیون دلار در فوریه 2019 کاهش یافت.
علاوه بر این، با وجود اینکه تجارت غیرمستقیم بین کشورها تا حدودی بهبود یافته، اما کشتیهای چینی از بنادر ایران دوری کردهاند و پکن هم احتمالاً به دلیل نگرانی از تهدید تحریمهای آمریکا، دسترسی کشتیهای ایرانی به بنادر چین را رد کرده است. در واقع، چین با خرید نفت ایران، هر چند با قیمت پایین، راه نجاتی برای تهران فراهم کرده است. با این حال، از زمان حمله روسیه به اوکراین، ایران مجبور به رقابت با صادرات نفت با تخفیف شدید مسکو شده است که بر ماهیت فرصت طلبانه روابط پکن با تهران تاکید دارد.
ازدواج مصلحتی یا مشارکت راهبردی؟
با وجود اظهارات اغراقآمیز که اغلب بین ایران و چین رد و بدل میشود و تاکید بر «روابط دوستانه» آنها، به نظر میرسد روابط تهران و پکن بیشتر شبیه یک ازدواج مصلحتی شناخته می شود تا یک مشارکت استراتژیک.
از آنجایی که پکن به دنبال گسترش نفوذ خود در خاورمیانه است، به نظر میرسد که علاقه چندانی به درگیر شدن در درگیریهای منطقهای ندارد و ترجیح میدهد روابط دوستانهای با رقبای ایران داشته باشد.
علاوه بر این، روابط خصمانه ایران با ایالات متحده احتمالا چین را وادار می کند تا استراتژی پوشش ریسک سنتی خود را حفظ کند، که در آن زمانی که به وضوح سودمند است با تهران همکاری می کند، اما در صورت لزوم، امتیازات قابل توجهی را به دشمنان ایران، از جمله ایالات متحده میدهد.