سناریوهای حمله احتمالی اسرائیل به ایران
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از عصرایران، طی سال های گذشته همواره تهدیدی مبنی بر حمله هوایی اسراییل به تاسیسات هسته ای ایران وجود داشته است و هیچ گاه این تهدید و به اصطلاح "گزینه روی میز" از لفاظی ها و تهدیدهای صریح و ضمنی مقامات اسراییل به ویژه "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر راستگرای اسراییل حذف نشده است.
اسراییل پیشتر برای از بین بردن برنامه هسته ای عراق و سوریه هم دست به انجام حملات هوایی زده و هر دو راکتور هسته ای عراق و سوریه را در سال های 1981 و 2007 با انجام حمله هوایی از بین برده است.
اما مساله ایران به طور کلی متفاوت از برنامه های هسته ای محدود و خلاصه شده در یک راکتور در عراق و سوریه است.
برنامه هسته ای ایران تبدیل به یک دانش بومی و بالنده شده که با حمله هوایی از بین رفتنی نیست و از سوی دیگر دوری مسافت ایران نسبت به سوریه و عراق و نیز پراکندگی و گستردگی تاسیسات هسته ای در عمق فلات مرکزی ایران و در عمق زیر زمین (که با هر موشکی نمی توان به آن نفوذ کرد) از مهم ترین چالش های اسراییل محسوب می شود.
وانگهی توان بازدارندگی و پاسخ ایران و نیروهای نیابتی نزدیک به ایران در منطقه علیه اسراییل نیز مساله دیگری است که بر پیچیدگی موضوع می افزاید، به نحوی که بسیاری از کارشناسان اسراییلی بر این نکته تاکید دارند که همزمان با حمله به تاسیسات هسته ای ایران، اسراییل باید به حزب الله لبنان هم حمله کند تا توان پاسخ این نیروی قوی نظامی در لبنان را در هم بشکند.
با این همه در صورت دست زدن نتانیاهو به قمار خطرناک حمله به تاسیسات هسته ای، ایران هم از عمق خاک خود و هم از جغرافیای وسیع منطقه غرب آسیا امکان هدف قرار دادن اسراییل را خواهد داشت و می تواند حتی با وجود "گنبد آهنین" ضربات ویرانگری به عمق تاسیسات راهبردی و شهرهای اسراییل وارد کند.
اما به فرض احتمال حمله هوایی اسراییل به تاسیسات هسته ای ایران، این حمله می تواند از چه طریقی انجام شود؟
پیش از برشمردن مسیرهای این حمله احتمالی باید به این نکته مهم اشاره کرد که یکی از مهم ترین عوامل در این زمینه، موضع دولت ایالات متحده آمریکا و احتمال همکاری و یا بی خبری واشنگتن از چنین حمله ای است.
این مساله به قدری مهم است که می تواند تمامی سناریوهای حمله محتمل را تحت تاثیر قرار دهد.
گروهی از ناظران با توجه به شرایط کنونی در روابط بین حکومت راستگرای نتانیاهو و دولت دموکرات بایدن و نیز افشاگری های اخیر اسناد وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) معتقدند که این دو عامل می تواند نتانیاهو را به بازی با چراغ خاموش وادارد و نخست وزیر راستگرای اسراییل را متقاعد کند که طرح حمله به تاسیسات هسته ای ایران را بدون مشورت و در جریان قرار دادن آمریکا و یا گرفتن کمک تسلیحاتی و پشتیبانی از واشنگتن، پیش ببرد. (ناظران زیادی هم می گویند اسراییل بدون تسلیحات خاص و پشتیبانی نظامی آمریکا قادر به حمله هوایی به تاسیسات ایران نیست و تهدیدات دولتمردان تل آویو در طی سال های گذشته بلوفی بیش نیست.)
در این صورت البته اسراییل هم در سوخت گیری هواپیماهای جنگی خود و هم در زمینه داشتن بمب های سنگر شکن قادر به نفوذ به تاسیسات زیر زمینی، با مشکل مواجه خواهد بود و ممکن است حتی با توجه به این محدودیت ها تنها به حمله به تاسیسات روی زمین فکر کند.
به هر روی و بدون در نظر گرفتن عامل بسیار مهم آمریکا، نیروی هوایی اسراییل برای حمله به ایران باید ازچند مسیر مشخص عبور کند و یک مسیر میانبر نیز وجود دارد که آن هم از خاک جمهوری آذربایجان است.
مسیر مستقیم از روی اردن، سوریه و عراق: این مسیر مستقیم، کوتاه ترین و سرراست ترین مسیر است اما یک ایراد عمده دارد و آن هم این است که با توجه به اینکه آمریکایی ها بر آسمان عراق مسلط هستند، دولتمردان تل آویو نمی توانند بدون هماهنگی و اطلاع واشنگتن از این مسیر استفاده کنند.
از سوی دیگر دولت های این مسیر (سوریه و عراق) دارای روابط بسیار نزدیک (در حد اتحاد) با ایران هستند و به هیچ وجه اجازه و مساعدت نخواهند کرد تا شاهد حمله هواپیماهای اسراییلی از روی حریم هوایی خود به سمت ایران باشند، مگر اینکه از این موضوع بی خبر باشند و سامانه های رهگیری آنها قادر به تشخیص این حمله نباشد.
اتفاقا یکی از دلایل بمباران تاسیسات و سامانه های راداری و موشکی سوریه در سال های گذشته هم به همین خاطر است. اسراییل مدعی است ایران در حال استقرار سامانه های راداری و موشکی در سوریه است و به همین خاطر هواپیماهای اسراییلی این سامانه ها و تاسیسات را بمباران می کنند.
در واقع از نگاهی دیگر اسراییل با بمباران این سامانه ها و تاسیسات می خواهد مسیر احتمالی حمله هوایی خود به ایران را برای هواپیماهای خود امن تر و راحت تر کند.
مسیر شبه جزیره عربستان: یکی دیگر از مسیرهای احتمالی حمله اسراییل به ایران از طریق شبه جزیره عربستان است.
اسراییل از طریق این مسیر می تواند از طریق سواحل جنوبی ایران وارد حریم و آسمان ایران شود .(البته اگر بتواند و سامانه های راداری و دفاع ضدهوایی ایران که در سال های اخیر بسیار پیشرفت کرده، به آنها اجازه چنین رخنه ای را بدهند.)
امکان استفاده از این مسیر تا همین 2 ماه پیش متصور بود اما از زمانی که ایران و عربستان سعودی با میانجیگری چین اقدام به عادی سازی روابط کرده اند و بر اساس برخی اخبار غیررسمی و تایید نشده مصالحه ای بین ایران و عربستان سعودی مبنی بر عدم همکاری آنها در هرگونه ماجراجویی نظامی اسراییل علیه ایران انجام شده، این سناریو نیز تا حدود زیادی از گزینه های روی میز اسراییل خارج شده است.
مسیر مدیترانه و ترکیه : یکی دیگر از مسیرهای احتمالی اسراییل از طریق آسمان ترکیه است.
ترکیه با وجودی که یکی از اعضای ناتو است و از این حیث در جبهه غرب تعریف می شود اما طی سال های گذشته تلاش کرده به محور روسیه و ایران هم نزدیک شود و از غرب فاصله بگیرد و یا دستکم بازی میانه ای در پیش گیرد.
ترکیه به خوبی بر این مساله هم واقف است که با توجه به پیوندهای تاریخی گسترده با ایران در صورت همکاری با اسراییل برای حمله به تاسیسات هسته ای ایران، یک شرمساری تاریخی را باید تا به ابد بر دوش بکشد و یک همسایه مهم و تاریخی خود را از خود برنجاند و یا شاید از دست بدهد.
بر همین اساس تصمیم گیری آنکارا در این زمینه ملاحظات بسیاری دارد و هر دولتمرد عاقلی در آنکارا با وجودی که قطعا طالب پیشرفت برنامه هسته ای ایران نخواهد بود، اما این را هم خوب می داند که همکاری با دولت 75 ساله اسراییل برای حمله به یک همسایه مسلمان هزاران ساله با پیشینه تاریخی و فرهنگی در هم تنیده، چه عواقب و بدنامی بزرگی در پی خواهد داشت.
مسیر آذربایجان: یکی دیگر از گزینه های اسراییل که بی ارتباط با مسیر سوم (ترکیه) هم نیست، حمله به ایران از خاک جمهوری آذربایجان است.
دولت الهام علی اف رییس جمهوری مادام العمر آذربایجان در سال های گذشته روابط بسیار نزدیکی با تل آویو برقرار کرده و طی ماه های گذشته و به ویژه پس از جنگ سال 2020 قره باغ هم علی رغم در پیش گرفتن سیاست بی طرفی و نظاره گری ایران در این جنگ، با ادعای حمایت ایران از ارمنستان، سیاست های خصمانه ای در قبال ایران در پیش گرفته است.
این رویکرد خصمانه (و ناپخته و بچه گانه) دولت باکو علیه ایران به قدری در ماه های گذشته افزایش داشته که برای ناظران حتی همکاری دولت باکو با تل آویو در سناریوی حمله به تاسیسات هسته ای ایران امری دور از انتظار نیست.
ایران مدت هاست دولت باکو را متهم به ایجاد پایگاه برای نیروهای اسراییلی می کند و شواهدی نیز در این باره وجود دارد، از همین رو امکان حملات پهپادی و هوایی از خاک جمهوری آذربایجان علیه ایران دور از تصور نیست.
دولت باکو یکی از مهم ترین خریداران تسلیحات اسراییلی است و اساسا با تکیه بر همین تسلیحات و کمک ها توانست در جنگ 3 سال گذشته مناطقی از قره باغ را از ارمنستان پس بگیرد.
بر همین اساس و در میان گزینه های چهارگانه، مسیر جمهوری آذربایجان و امکان همکاری دولت باکو با اسراییل از دیگر گزینه ها بیشتر است و البته مقامات جمهوری آذربایجان تبعات همکاری با اسراییل برای حمله به ایران را نیز به خوبی می دانند، چون ایران تهدید کرده در صورتی که مورد حمله قرار بگیرد، علاوه بر اسراییل، تمامی کشورهای همکار تل آویو در این حمله را به سختی مورد نوازش قرار خواهد داد!