روزنامه نگاران مستقل،شرمنده مردم هستند/صدا و سیما با 40هزار نیرو و امکانات بسیار نمیتواند یک پیام ساده را به جامعه مخابره کند
به گزارش اقتصادنیوز او تاکید کرد:مهمترین مفهوم برخوردهای تند اخیر با رسانهها و فعالان رسانهای این است که رسانهها پیام ندهند، خبر ندهند، اطلاعرسانی نکنند.
این برداشت ابتدایی من از برخوردهای تندی است که با رسانهها میشود. در واقع برخی تلاش میکنند خبرنگار، پیامرسان و... مرجعیت خود را در جامعه از دست بدهد و نتواند اطلاعرسانی کند. این برخوردها با اهالی رسانه البته دور از وضعیت کلی جامعه نیست؛ من هرگز فکر نمیکنم که جامعه رسانهای ایران جزیرهای و جدا از اقلیم عمومی ایران باشد. ما هم تکهای از ایران هستیم، وقتی جامعه در سطح کلان آسیب میبیند و با برخوردهای سلبی در حوزههای گوناگون مواجه میشود، رسانهها هم به تبع جامعه با برخوردهای سخت روبهرو میشوند.
بدون تردید فشار بر رسانهها باعث ایجاد شکافی میان حکومت و مردم شده که خروج از آن به این آسانیها نیست.
مشکل در جایی برجسته است که مدیریت کلان کشور باید مرجعیت رسانهها را قبول کند، اما حکومت اساسا یک چنین نگاهی به جامعه رسانهای کشور ندارد. سیستم رسانهها را در شکل مزاحم میبیند که باید راهی برای دفع مزاحمتهای آنان پیدا کند! چطور میتوان توقع داشت، مرجعی که حذف شده یا تلاش میشود که بیصدا شود، مطالبات جامعه را از حکومت طلب کرده و مطالبات حاکمیت را به جامعه منتقل کند؟
من به نحوه نگاه مدیران کشور به رسالت رسانهها، خوشبین نیستم، به نظرم سرنوشت همگی ما در سطوح مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و... به تصمیمات مقامات بالادستی گره خورده است. راه دیگری باقی نمانده جز اینکه فعالان رسانهای بیرون از مدار موجود فریاد بزنند و خطاب به جامعه از طریق رسانههای اختصاصی و مجازی بگویند: «ای مردم هرچند من از رسانه حذف شدهام اما به شما میگویم که گوشت کیلویی 500 هزار تومان شده و نان خالی خوردن با 200 هزار تومان هم دشوار است.» این تنها مسیری است که پیش روی برخی افراد رسانهای باقی مانده است. چرا که تنها تلاش مدیران رسانهای این شده که رسانه را از فلسفه وجودی خود خالی کرده، بیخاصیت و منفعل کنند.
روزنامهنگار ایرانی احساس میکند کارش به بطالت میگذرد. بسیاری از روزنامهنگاران به دلیل این محدودیتها، در قبال حوادثی که در پیرامون میگذرد، شرمنده هستند. با عبور از دوران پرفراز و نشیب گذشته امیدوارم مدیران کلان این کشور متوجه شوند که برای حل مشکلات اقتصادی و معیشتی برای حل گرانی گوشت و کمبود برق و بیکاری و... ابتدا باید رسانهها مرجعیت خود را به دست آورده و آگاهیبخشی کنند.
تجربه صدا و سیما پیش روی مسوولان ایرانی است؛ صدا و سیما با 40هزار نیرو و امکانات بسیار نمیتواند یک پیام ساده را به جامعه مخابره کند. بر این اساس حکومت با تاراندن رسانههای مستقل به رستگاری نمیرسد. باعث تاسف است که مسوولان ایرانی به رسانههای بیگانه متوسل میشوند تا از بازطنین رسانههای خارجی، ارتباطی میان حکومت و مردم برقرار شود.