چرا به کودکان حق حضور در رستوران و سینما و مهمانی نمی دهیم؟/ حق حیات آنها چه می شود؟
به گزارش اقتصادنیوز روزنامه اعتماد نوشت:اما سالهای این تفکر گذشته و الان آدمها طور دیگری فکر میکنند. در حال حاضر این رویه دچار توقف شده و زنان و مردانی که ازدواج کرده یا در حدود سنی ازدواج هستند، با صدای بلند اعلام میکنند که قصد دارند از این رویه سرباز زنند. آنها به دلیل فشارهای زیادی که روی مادران و پدرانشان برای ازدیاد نسل بود، عصبانیاند و میخواهند با همه زورشان این فرهنگ را تغییر دهند و به ضدش تبدیل کنند.
اما آنچه در این میان شاهدیم، نگاه این افراد به مقوله کودک است. آنها گویی مقصر این فرهنگ قدیمی و شاید غلط را کودکان میدانند. آنها نه تنها از کودکان فراریاند که از خانوادههای بچهدار هم فراریاند. آنها معتقدند هر جا خانواده بچهدار باشد، باید فرار را بر قرار ترجیح دهند، چراکه حوصله نق و نوق بچه و جیغ و داد ندارند.
اما اگر نگاهی به محیطهای عمومی در ایران و کشورهای غربی بیندازیم و بخواهیم مقایسهای کوچک میان آنها داشته باشیم، ناخودآگاه به این نتیجه میرسیم که خانوادهها در ایران ترجیح میدهند کودکان خود را از سنی که عقل و منطقشان کار میکند، در محیطهای عمومیتر ببرند، چون بابت بچهدار بودنشان شرمنده میشوند.
مادران، جز شهربازی، باغوحش، رستورانهای شلوغ که صدا به صدا نمیرسد، فرزندانشان را جای دیگر نمی برند حتی مهمانی دوست یا آشنا که در آن بچه نباشد یا میزبان بچه نداشته باشد یا حتی رستوران یا کافهای که خلوت است و حضور کودک ممکن است آرامش آنجا را به هم بزند.
اما آیا چنین مادرانی درست عمل میکنند؟ آیا در نظر گرفتن حال مردمی که از بچه متنفرند، چشم بستن بر پرورش کودک خودمان نیست؟ آیا کودک نباید با حضور در مکانهای عمومی، یاد بگیرد تعامل کردن با آدمها را؟ نباید یاد بگیرد از فضاهای عمومی چه بیاموزد؟ نباید بفهمد موزه یعنی چه؟ نباید هیجاناتش را در مهمانی خالی کند؟ نباید در رستوران بلند بخندد یا بعضی وقتها جیغی بکشد، چون میز بغلی اعصابش خرد میشود؟ کودک جز شهربازی کجا برود که آدمهای مختلف را ببیند و بفهمد در دنیا چه میگذرد؟
در کشورهای دیگر کودکان سهم خیلی بیشتری از فضاهای عمومی دارند، وقتی خانوادهای میخواهد شبی در رستوران شام بخورد، برای کسی عجیب نیست که دو کودک زیر 7 سال در این رستوران هستند و ممکن است صدای خنده یا گریه بچه بشنوند. از بچه کثیفکاری ببینند، بچه قاعدتا غذایش را مانند پدر و مادرش با کارد و چنگال نمیخورد، ممکن است صداهایی از خودش دربیاورد، او در حال کشف همه چیز است، او هنوز متوجه قانون رستوران یا کافه یا هر جای دیگر نیست، او فقط یک کودک است که هر جا بگذاریدش، میخواهد سر دربیاورد. او هم حق دارد تا 7 سالگی رستوران برود، کنار بقیه مردم از حقوق شهروندیاش استفاده کند، او هم میتواند کشف کند دنیای بزرگسالان را، او هم میتواند در پرواز کلافه شود، جیغ بکشد، او یک آدم است با ویژگیهای سن خودش، مثل بقیه ما با ویژگیهای سن خودمان، مثل کهنسالان با کمتوانیشان که هر کداممان هر جایی ببینیمشان حتما به آنها کمک میکنیم.
همه آدمها باید به حقوق هم احترام بگذارند، همه آدمها حق حضور در فضاهای عمومی جامعه را دارند، آنقدر به مادری که بچه یکساله دارد و کنارتان در پرواز نشسته، استرس ندهید و چپچپ نگاهش نکنید، او همه تلاشش را برای ساکت نگهداشتن بچهاش میکند، آنقدر به پدری که با بچه 3 سالهاش به رستوران آمده بد نگاه نکنید، او هم حق دارد با کودکش یک شب در رستوران شام بخورد، لطفا به مادری که کودک 5 سالهاش را به سینما برده تذکر ندهید، او باید به سینما برود و یاد بگیرد اینجا باید در سکوت فیلم تماشا کرد، در رستوران نباید جیغ کشید، در گالری باید آرام حرف زد و از نقاشیها دیدن کرد.