همگرایی علیه تعامل دولت روحانی و بایدن
به گزارش اقتصادنیوز؛ نیسان رفعتی، تحلیلگر ارشد مسائل ایران در «گروه بینالمللی بحران»، در مطلبی برای World Politics Review نوشته است: "سرنوشت توافق هستهای در سیاستهای داخلی ایران و آمریکا نهفته است."
نیسان رفعتی، کارشناس روابط بینالملل در موسسه RAND، شرقشناس و دارای دکترای فلسفه سیاسی از دانشکده سنتآنتونی دانشگاه آکسفورد است. وی از سال ۲۰۱۷ عضو گروه بینالمللی بحران (International Crisis Group) شد، یک سازمان مستقل ضد جنگ واقع در واشینگتن دی.سی که با هدف ممانعت از بروز درگیریهای بالقوه در مناطق مختلف جهان فعالیت میکند. این موسسه برای سالها تحت مدیریت رابرت مالی بوده است که به تازگی به عنوان نماینده ویژه دولت جو بایدن در امور ایران انتخاب شد.
رفعتی در این مطلب نوشته است:
آیا ایالات متحده پیشنهاد خواهد داد تا در ازای انطباق ایران با محدودیتهای هستهای ذیل برجام، تحریمهای دوران ترامپ را برداشته و از توافق موجود به عنوان زمینهای برای مذاکرات بعدی استفاده میکند؟
احتمالاً مخالفت قابل توجهی در محافل سیاسی واشنگتن برای تغییر سیاست تحریمی دولت قبلی علیه ایران، وجود دارد.
در چهار دهه پس از انقلاب اسلامی ایران، روابط بین تهران و واشنگتن حکایتگر یک دشمنی عمیق بوده است که با دورههای کوتاهی از روابط نزدیک و همکاریهای تاکتیکی کمی متعادل شده است. نظر به اینکه دولت جدید ایالات متحده قصد دارد -بر اساس گفته رئیسجمهور جو بایدن- "راهی معتبر برای بازگشت به دیپلماسی" به تهران ارائه کند، ممکن است یکی از همان دورههای کوتاه یاد شده در پیش باشد.
دولت اوباما طی ماهها تعامل دیپلماتیک با جمهوری اسلامی و مذاکرات مستقیم و چندجانبه در نهایت در سال 2015 به توافقی برای مهار برنامه هستهای ایران دست یافت که به «برنامه جامع اقدام مشترک» یا برجام معروف است.
در دولت ترامپ، پاندول استراتژیک به سمت یک رویارویی خصمانه چرخید که عمدتا ذیل سیاست "فشار حداکثری" برای اعمال تحریمهای گسترده یک جانبه ایالات متحده تعریف میشد و ظاهراً هدف آن رسیدن به یک توافقنامه بهبودیافته و توسعهیافته بود. دولت ترامپ ادعا کرد که این روند جدید نه تنها نگرانیهای منع گسترش سلاحهای هستهای را مرتفع میکند، بلکه همچنین پیگیر محدودسازی برنامه موشکی بالستیک و نفوذ قدرت منطقهای ایران است.
اگرچه تحریمهای تجدید و تشدید شده، فشار اقتصادی قابل توجهی بر ایران تحمیل کرد، اما هیچ امتیازی برای ایالات متحده به همراه نداشت. به اعتراف وزیرخارجه دولت ترامپ نه تنها هیچ یک از شروط ۱۲گانهای که پمپئو در ماه مه ۲۰۱۸ ارائه کرده بود، محقق نشد، بلکه در عوض، تهران فعالیتهای هستهای خود را با نقض تعهدات برجامی گسترش داد، و در عین حال به توسعه موفق موشکهای بالستیک ادامه میدهد و در معادلات منطقهای موضع تهاجمیتری به خود گرفته است.
راه معتبر بایدن برای بازگشت به دیپلماسی با ایران در عمل چگونه است؟
اکنون سوالات زیادی وجود دارد که "راه معتبر بایدن برای بازگشت به دیپلماسی با ایران" در عمل چگونه میتواند باشد؟ آیا ایالات متحده پیشنهاد خواهد داد تا در ازای انطباق ایران با محدودیتهای هستهای برجام، تحریم های دوران ترامپ را برداشته و از توافق موجود به عنوان بستری برای مذاکرات بعدی استفاده کند؟ اگر چنین باشد، دو طرف چگونه به تعهدات خود در توافق هستهای بازخواهند گشت؛ بصورت معامله فوری "انطباق در ازای انطباق"، یا بازگشت تدریجی و متقابل؟ و یا به عنوان یک روش دیگر، آیا تیم بایدن با ارائه تخفیفهای محدود در زمینه تحریمها در ازای اقدامات متقابل و محدود تهران، و در عین حال مطرح کردن مطالبات مازاد بر مفاد توافق هستهای، رویکردی مشروطتر را در پیش خواهد گرفت؟
حتی اگر ایالات متحده، ایران و دیگر کشورهای عضو برجام -فرانسه، آلمان، انگلستان، روسیه و چین- همگی متفقاً بر اصل پایبندی کامل به برجام تأکید کنند، بعید است راه رسیدن به آن، مسیری هموار یا سرراست باشد.
در ایالات متحده ، توافق هسته ای هنوز به سختی مورد اعتراض است. منتقدان بر این باورند که در این توافق، امتیاز بیش از حد به ایران ارائه شده و در ازای آن هم امتیازات بسیار کمی -هم از نظر محدودیتهای منع گسترش سلاحهای هستهای و هم بخاطر نادیده گرفتن موضوعات غیر هستهای- دریافت شده است.
تندبادهای سیاسی در انتظار تصمیم بایدن برای بازگشت به برجام
با این حال، احتمالاً مخالفتهای جدی در محافل سیاسی واشنگتن در مقابل تغییر سیاست تحریمی دولت قبلی وجود دارد، به ویژه اگر این اقدام تنها با هدف احیای توافقی باشد که مخالفان معتقدند در مرحله اول نقایص غیرقابل جبرانی داشته است.
این قطعاً موردی است که متحدان ایالات متحده در خاورمیانه، به ویژه بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، قبلاً آن را به کاخ سفید گوشزد کردهاند: سیاست اجبار را حفظ کنید، پیش از اینکه هرگونه سهم اقتصادی یا دیپلماتیک به تهران تسلیم کنید.
این نمودی بارز از مجموعه چالشهای بزرگی است که بایدن با آن مواجه است، نه فقط در مورد ایران. جنبههای فنی تغییر دادن سیاستهای دولت ترامپ، به ویژه در حوزه تحریمها، در حوزه اختیارات بایدن است و عنصری کلیدی برای هر راهحل واقعبینانهای است که تهران نیز بپذیرد. اما اگر دولت وی تصمیم به احیای کامل برجام داشته باشد و در عوض برای پایبند ساختن ایران به انطباق کامل با تعهدات هستهای، تخفیفهای تحریمی کلی یا حتی تعلیق جزئی تحریمهای مازاد را ارائه کند، احتمالاً با تندبادهای سیاسی و دیپلماتیک قابل توجهی در جهت مخالف روبهرو خواهد شد.
پیچیدگی تحرکات سیاسی در تهران
در طرف ایرانی نیز تحرکات سیاسی پیچیدهای وجود دارد. روند نقض توافق هسته ای در هفته های اخیر شتاب گرفته است. پس از آنکه ایران، اسرائیل را مسئول ترور یک دانشمند برجسته هستهای در ماه نوامبر دانست، مجلس قانونی در این راستا تصویب کرد. پارلمان ایران به عنوان یک بازیگر کلیدی در تصمیم گیریهای مهم سیاست خارجی شناخته می شود.
اما این واقعیت که نهادهای سیاسی و نظارتی موجود در ساختار قدرت ایران، لایحه پارلمان مبنی بر "اقدام راهبردی برای لغو تحریمها" را -به رغم مخالفتهای گلایهآمیز دولت حسن روحانی- به این سرعت تأیید کردند، منعکسکننده همگرایی ۳ نیروی محرکه سیاسی در تهران است.
همگرایی ۳ نیروی محرکه سیاسی در تهران علیه تعامل موفق دولتهای روحانی و بایدن
نخستین نیروی محرکه، مربوط به رویکرد سرزنشگرانه و عیبجویانه محافظهکاران و تندروهای ایرانی در مقابل روحانی و تیم وی است که از ابتدا بیوقفه به سیاستخارجی دولت عملگرای روحانی -که با موفقیت در مورد برجام مذاکره کردند- میتازند. آنها دولت روحانی را متهم می کنند که در مقابله با دولت ترامپ بسیار کُند و محتاط بوده و برای نجات توافق هستهای تلاشهای بیش از حد مصرانهای کردهاند، و هماکنون نیز برای احیای توافق بیش از حد عجول و مصالحهجویانه پیگیر بازسازی برجام هستند.
اما هشدارهای برخی از محافظه کاران و تندروها مبنی بر لزوم جبران خسارت مالی ناشی از تحریمهای ایالات متحده، یا سایر پیششرطهایی که گاه برای تعامل مجدد دولت روحانی با ایالات متحده مطرح میکنند، بعید است که برآورده شود.
نیروی محرکه دوم، رویکرد برخی از افراد در ایران است که می خواهند نشان دهند که این کشور فرصت دارد تا با گسترش فعالیت هستهای خود، فشارهایی را بر آمریکا وارد کند و بدین ترتیب اقدام به تشدید بحرانی کنند که دولت بایدن قصد خنثیسازی آن را دارد. اکنون فرصت دسترسی آژانس بین المللی انرژی اتمی به سایتهای هستهای ایران تحت پروتکل الحاقی پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای در حال محدود شدن است. چراکه طبق لایحه دسامبر پارلمان ایران، در صورت عدم لغو کامل تحریمها در اواخر ماه فوریه، اجرای پروتکل الحاقی به حالت تعلیق در خواهد آمد.
با این حال، این اقدام احتمالاً قمار پر ریسکی خواهد بود. چراکه ممکن است اثر معکوس داشته باشد و به جای منعطفسازی غرب، موضع دولت جو بایدن را به سرسختی متمایل کند و حتی دیگر شرکای برجام نیز انعطاف پذیری نسبی خود را از دست بدهند.
سومین نیروی محرکه یا روند مؤثری که تصمیم گیری ایران را تغذیه میکند، به سیاست داخلی این کشور در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ماه ژوئن مربوط است و روحانی پس از دو دوره متوالی، نمیتواند در آن رقابت کند. محافظهکاران و جناحهای تندرو ممکن است خود را برای آنچه که از نظر آنها یک موضع برتر انتخاباتی است، آماده کنند. چرا که با توجه به ناکامیهای اقتصادی ناشی از تحریمها، نیروهای میانهرو -از اردوگاه سیاسی اصلاحطلبان و عملگرایان- پس از سه پیروزی متوالی در انتخاباتهای ملی، در انتخابات پارلمانی فوریه سال گذشته -به لطف حضور کمرنگ پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان- مقابل محافظهکاران و تندروها شکست خوردند.
اگر دولت فعلی نتواند بازدهی ملموسی از تلاشهای دیپلماتیک خود به دست آورد، مخالفان روحانی توجیه خوبی برای ادعاهای پیشین و کنونی خود دارند. حتی اگر موفقیتی در تعامل تهران با واشنگتن حاصل شود و تخفیف در تحریمها تحقق یابد، محافظهکاران و تندروها ممکن است ادعا کنند که فشارهای آنها برای گسترش فعالیتهای هستهای منجر به این موفقیت شده است.
آزادی آمریکاییهای بازداشت شده در ازای تخفیف در تحریمها؟
چند هفته آینده میتواند شاخصهای مهمی در مورد چگونگی عملکرد این عوامل مختلف و منافع مورد اختلاف، در کوتاهمدت و میانمدت ارائه دهد. در طرف آمریکا، دولت بایدن در راستای آمادهسازی استراتژی خود برای بازگشت مجدد به برجام، احتمالاً متحدان خود -چه حامیان و چه مخالفان برجام را- فراخواهد خواند.
دولت بایدن در راستای اعتمادسازی و نشان دادن حسن نیت به ایران، احتمالاً اقداماتی مانند تخفیف در برخی تحریمها یا چراغ سبز به درخواست سال گذشته ایران برای دریافت وام 5 میلیارد دلاری از صندوق بینالمللی پول (IMF) برای کمک به مقابله با بیماری شیوع کرونا، نشانگر میزان اهمیت این هدف خواهد بود.
تهران نیز به نوبه خود میتواند، با حل و فصل پرونده اتباع آمریکایی و سایر اتباع خارجی بازداشت شده در ایران، متقابلاً حسن نیت نشان دهد، و به این ترتیب فضای مثبتی برای تعامل و لحن مناسبی برای گفتگو بین دو طرف ایجاد میشود.
چنین اقداماتی نه به منزله پایان یک روند دیپلماتیک است و نه حتی آغاز روند اختتامه آن است. در عوض اینها نشاندهنده آغاز روند بازگشتی آونگ روابط تهران و واشنگتن به سمت اندکی تعامل سازنده در جبهه هستهای -و شاید فراتر از آن- است.