عاقبت عشق یکطرفه!
به گزارش اقتصادنیوز ؛ کارا سوئیشر، روزنامهنگار با سابقه حوزه تکنولوژی در مطلبی با عنوان «ترامپ نمیتواند زاکربرگ و دورسی را رها کند» در نیویورکتایمز نوشت: دونالد ترامپ نمیتواند پلتفرمهای زاکربرگ و دورسی را رها کند. او واقعاً نمی تواند.این ممکن است یکی از راهها برای درک شیرینکاری رئیس جمهور سابق باشد که روز چهارشنبه علیه فیسبوک، توییتر و همچنین یوتیوب گوگل به دلیل محدودسازی وی در پی حمله 6 ژانویه به کپتول هیل، شکایت حقوقی تنظیم کرده است.
سیستم عاملهای قدرتمند بدون هیچ اشتیاقی برای تبدیل شدن به خدمتگزاران فتنه از طریق اجازه دادن به دونالد ترامپ برای ادامه سوءاستفاده از قوانین این سیستمها، سرانجام تصمیم به اخراج او گرفتند؛ توییتر برای همیشه، یوتیوب به طور نامحدود و فیس بوک به مدت دو سال.
شکایت سنخی از رسانههای اجتماعی
از آن زمان، آقای ترامپ به دنبال جایگزین بوده است: ابتدا از طریق یک وبلاگ معیوب که از بین رفت شد و سپس با انتشار شایعاتی مبنی بر اینکه او شبکه اجتماعی خود را ایجاد می کند.
از آنجا که این مسئله پیچیده است، آخرین نقشه او، طرح یک دادخواست سنخی (شکایت جمعی) است که خود وی به عنوان شاکی اصلی ادعا کرده است که فیس بوک ، توییتر و یوتیوب حقوق اصلاحیه اول وی را نقض کرده اند.
اعتیاد به بروزنریزی
واضح است که توانایی آقای ترامپ در برقراری ارتباط به شیوهای که دوست دارد -با صدای بلند و بی هیچ قید و بندی- با تبعید وی از این پلتفرمها منع شده است.
حتی اگر مخوف ترین دروغ دهای وی در مورد تقلب در انتخابات موفق بوده باشد و مانند ضداطلاعات بخش بزرگی از بدنه سیاسی جامعه را منحرف کرده باشد، من فکر می کنم که او واقعاً مانند بسیاری از ما، به برونریزی در هر زمان اعتیاد دارد و با هر پیامی که در ذهن شیدایی او ظاهر میشود، این نیاز اعتیادگونه را بطرف میکند.
اما این دادخواست بدیهی است که با هدف جمع آوری کمکهای مالی (متنهای درخواست کمک مالی به محض شروع کنفرانس خبری آقای ترامپ منتشر شد) است و بهانهاش، شکایات طرفداران وی است که به این باور رسیده اند که شبکه های اجتماعی، عرصههای عمومی جدید ما هستند.
درک وارونه ترامپ از اصلاحیه اول
متأسفانه برای پرونده حقوقی آقای ترامپ، آنها چنین چیزی نیستند. فقط عرصههای عمومی، حوزه عمومی محسوب میشوند. چه بخواهیم و چه نخواهیم، شرکت های خصوصی میتوانند هر کاری را که بخواهند در مورد تدوین مقررات و بیرون انداختن اشرار غیرقابل اصلاح از پلتفرم آنلاین خود انجام دهند.
البته به نظر می رسد آقای ترامپ هنگام خواندن قانون اساسی یک مسئله درک مطلب داشته باشد. اصلاحیه اول می گوید: «کنگره هیچ قانونی را وضع نمی کند که آزادی بیان یا مطبوعات را کاهش دهد». کنگره، نه فیس بوک توییتر و یوتیوب.
در حقیقت، دولتی که این سیستم عاملها را مجبور کند افرادی را که خود نمیخواهند، میزبانی کنند، این دولت حقوق اصلاحیه اول آنها را نقض کرده است. اما طبق گفته آقای ترامپ که احمقانهترین ادعای وی در پروندههای قضایی متوجه فیس بوک است، ماجرا بهگونه دیگر تفسیر شده است: او معتقد است «وضعیت فیسبوک فراتر از یک شرکت خصوصی به یک بازیگر دولتی میرسد».
با این ادله که آنها بازیگر دولتی هستند، به همان اندازه مارا-لاگو نیز بازیگر دولتی است که با منطق حقوقی آقای ترامپ، من حق عضویت در این باشگاه را دارم حتی اگر آقای ترامپ نخواهد.
به طور طبیعی، اکثر محققان حقوقی که به این پرونده واکنش نشان میدهند ، متذکر شدند که تلاشهای مشابه برای جا زدن غولهای فناوری در نهادهای دولتی با شکست های ناگواری مواجه شده است و نتیجه گرفتند که این اقدام، یک تلاش بیهوده برای جلب توجه است.
با این حال هنوز هم ، استفاده از غولهای فناوری به عنوان کیسه بوکس، لزوماً کار احمقانه ای نیست و ترامپ نیز نخستین سیاستمدار نیست که از حمله به آنها به عنوان یک ترفند استفاده کرده باشد.
ران دسانتیس، فرماندار فلوریدا و یک نامزد احتمالی ریاست جمهوری سال 2024 ، در ماه مه قانون توقف سانسور رسانههای اجتماعی را امضا کرد، که برابر آن رسانههای اجتماعی از ایجاد ممنوعیت برای نامزدهای سیاسی منع میشدند. این پرونده به دلایل مختلف توسط قاضی فدرال مسدود شده است.
هر ۲ طغیان قانونی میکوشند تا این ایده را مورد استفاده قرار دهند که ما به سادگی نمیتوانیم بدون فناوری زندگی کنیم و به دلیل فراگیر بودن فناوری در کار، سیاست، سرگرمی، ارتباطات و تجارت، حق حضور در سایتهای رسانههای اجتماعی را داریم. در هنگام شیوع Covid-19 ، زمانی که خدمات دیجیتال تقریباً برای همه افراد ضروری بود ، مطمئناً این احساس واقعی تر از همیشه به چشم آمده است.
اما احساسات واقعیت نیستند. و آنچه مورد بحث است واقعاً تمرکز قدرتی است که جمهوری خواهان و دموکرات ها اجازه داده اند در صنعت فناوری اتفاق بیفتد. انفعال طولانی مدت آنها باعث شده مصرفکنندگان، از جمله آقای ترامپ گزینه های بسیار کمی در طیف وسیعی از رسانههای اجتماعی داشته باشند.
یک راه بهتر برای او و دیگر افرادی که قصد حمله به فرمانروایان دیجیتالی دارند، تصویب مجموعه جامعی از قوانین دو حزبی است که رسیدگی به طیف گستردهای از موضوعات مانند قدرت انحصاری، کمبود منابع و ایجاد نهادهای نظارتی برای رصد شرکتهای قدرتمند را عملی کند.
مطمئناً ، آقای ترامپ، تصمیم گرفته است سیرکی را برای اتلاف وقت ایجاد کند. آنچه واقعاً در جریان است، این است: آقای ترامپ سالهاست که رفتار بدی داشته و اکنون مانند همیشه، سعی دارد از پرداختن هزینه رفتار خود جلوگیری کند.