راهکار اشتباه برای پسگرفتن راهبرد اشتباه
به گزارش اقتصادنیوز ؛ریچارد هاس، رئیس شورای روابط خارجی آمریکا که در دوره اول ریاستجمهوری بوش پسر (۲۰۰۱-۲۰۰۳) ابتدا مدیر دفتر برنامهریزی سیاسی و سپس هماهنگکننده پروژه آینده افغانستان در وزارت خارجه آمریکا بود، در مطلبی برای پراجکتسیندیکیت با عنوان «پسگرفتن انتخاب آمریکا» نوشته است که خروج شتابزده ارتش ایالات متحده، فراتر از پیامدهای محلی -انتقام گسترده، سرکوب شدید زنان و دختران و موج عظیم پناهندگان- دارای تبعات تلخ ناشی از شکست استراتژیک و اخلاقی آمریکا در افغانستان است که به دنبال آن تردید جدی نسبت به قابل اطمینان بودن ایالات متحده را در بین دوستان و دشمنان تقویت می کند.
اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان از کشور فرار کرد. دولت او با ورود جنگجویان طالبان به کابل سقوط کرد. دو دهه حضور نظامی آمریکا در افغانستان در عرض چند هفته با یادآوری خاطراتی از سقوط مفتضحانه سایگون (ویتنام) در 1975 از بین رفت. چگونه ماجرا به این نقطه رسید؟
ضرورت یا انتخاب؟
جنگ های ضروری وجود دارد ، از جمله جنگ جهانی دوم و جنگ خلیج فارس (1990-1991). اینها جنگ هایی هستند که در آنها نیروی نظامی به کار گرفته می شود زیرا به نظر می رسد که این بهترین و اغلب تنها راه برای حفظ منافع حیاتی ملی است.
همچنین جنگ های انتخابی وجود دارد ، مانند جنگ ویتنام و حمله 2003 به عراق ، که در آن کشوری وارد جنگ می شود ، هرچند منافع مورد نظر بسیار کم اهمیت است و ابزارهای غیر نظامی نیز وجود دارد که هنوز می توان از آنها استفاده کرد.
اکنون، در حالی که دولت نیروهایی را که می توانست در نمایش عملیات به حال خود رها کند، از آنجا خارج میکند، به نظر می رسد انتخابهای دیگری نیز برای خروج وجود داشت.
دولت این نیروها را به این دلیل که مأموریت آنها به پایان رسیده است ، یا حضور آنها غیرقابل کنترل شده است ، یا دیگر توسط دولت میزبان مورد استقبال قرار نمی گیرند، خارج نکرده است. هیچ یک از این شرایط در مورد وضعیتی که ایالات متحده در افغانستان در آغاز کار رئیس جمهور جو بایدن داشت، برقرار نبود.
عقب نشینی یک انتخاب غمانگیز بود
عقب نشینی یک انتخاب بود و همانطور که اغلب در مورد جنگ های انتخابی صادق است، نتایج، غم انگیز خواهد بود.
سربازان آمریکایی ابتدا 20 سال پیش به افغانستان رفتند تا در کنار قبایل افغان در تلاش برای برکناری دولت طالبان که از القاعده حمایت می کرد -گروه تروریستی مسئول حملات 11 سپتامبر 2001 که منجر به کشته شدن 3000 نفر در ایالات متحده شد- بجنگند.
طالبان به سرعت پراکنده شدند ، اگرچه بسیاری از رهبران این گروه به پاکستان گریختند جایی که با گذشت زمان دوباره خود را بازسازی کردند و مبارزه با دولت افغانستان را از سر گرفتند. تعداد نیروها در طول سالها افزایش یافت و در مقطعی از ریاست جمهوری باراک اوباما به بیش از 110 هزار نفر هم رسید.
با افزایش جاهطلبی های آمریکا در افغانستان. این هزینه بسیار زیادی بود: حدود 2 تریلیون دلار و نزدیک به 2500 نفر سرباز کشته شده آمریکایی، بیش از 1100 تلفات از جانب شرکای ائتلافی آن، و همچنین کشته شدن 70 هزار نظامی و نزدیک به 50 هزار غیرنظامی افغان.
به نسبت هزینه، نتایج بسیار اندک بود: در حالی که یک دولت منتخب افغانستان (منحصر به فرد در تاریخ این کشور) شهرهای بزرگ را کنترل می کرد، قدرت آن همچنان ضعیف بود و طالبان کنترل بسیاری از شهرها و روستاهای کوچکتر را به دست داشت.
گاهی اجتناب از شکست مهمتر از رسیدن به پیروزی است
مداخله ایالات متحده در افغانستان یک مورد کلاسیک از تهاجم بود ، یک جنگ اجباری محدود که در سال 2001 آغاز شد و در طول سالها به یک جنگ انتخابی پرهزینه تبدیل شد.
اما زمانی که بایدن ریاست جمهوری را برعهده گرفت ، تجاوز نظامی بیش از حد به یک موضوع کماهمیت تبدیل شده بود. تعداد سربازان آمریکایی به حدود 3000 نفر کاهش یافته بود، نقش آنها تا حد زیادی محدود به آموزش ، مشاوره و حمایت از نیروهای افغان بود. از فوریه 2020 تا کنون هیچ کشته نظامی آمریکایی در افغانستان رخ نداده بود. حضور ایالات متحده هم لنگرگاهی برای حدود 8500 سرباز از کشورهای متحد، و هم یک پشتیبان نظامی و روانی برای دولت افغانستان بود.
در خود ایالات متحده ، افغانستان تا حد زیادی به عنوان یک مسئله محو شده تلقی میشد. آمریکایی ها در انتخابات ریاست جمهوری 2020 با در نظر گرفتن موضوع افغانستان رای ندادند و در اعتراض به سیاست آمریکا در آنجا راهپیمایی نکردند. پس از 20 سال ، ایالات متحده به سطح مشارکتی محدود و متناسب با ریسک حداقلی رسیده بود.
حضور آمریکا نه به پیروزی نظامی و نه به صلح منجر می شد، اما از فروپاشی دولتی جلوگیری میکرد که هرچند ناقص، اما دستکم به مراتب بر جایگزینی که اکنون قدرت را در دست گرفته، ارجحیت داشت.
گاهی اوقات آنچه در سیاست خارجی اهمیت دارد این نیست که می توانید به چه چیزی برسید ، بلکه آنچه می توانید از آن اجتناب کنید، حائز اهمیت است. افغانستان چنین موردی بود.
برگ انجیر نازک ترامپ در دست بایدن
اما این سیاست آمریکایی نبود. بایدن از روی خطی که از دولت دونالد ترامپ به ارث برده بود، ادامه داد. دولت ترامپ در فوریه 2020 با طالبان توافقنامه ای را امضا کرد (دولت افغانستان در این روند قطع شد) که مهلت خروج نیروهای جنگی ایالات متحده را تا مه 2021 تعیین کرد.
این توافقنامه طالبان را ملزم به خلع سلاح یا متعهد به آتش بس نکرده بود، بلکه تنها موافقت خود را با عدم میزبانی گروه های تروریستی در خاک افغانستان بطور ضمنی اعلام کرده است. این یک توافق صلح نبود بلکه صرفاً یک برگ انجیر* نازک برای خروج آمریکا فراهم می کرد.
* برگ انجیر اصطلاحی رایج در متون سیاسی و به معنای «پوشاننده زشتی و ننگ» یا «مانع رسوایی و شرمساری» است، و ریشه در داستان انجیل درباره آفرینش آدم و حوا دارد.
دولت بایدن این توافقنامه را به لحاظ زمانی نقض کرد؛ مهلت خروج کامل ارتش آمریکا کمی بیش از سه ماه تمدید شد. اما وی هرگونه سیاستی را که بتواند خروج نیروهای آمریکایی را به شرایط موجود یا اقدامات اضافی طالبان منوط کند، رد کرد و در عوض با ترس از سناریویی که در ادامه این شرایط امنیتی رو به وخامت، با همان برگ انجیر نازک عزم خروج کرد.
بایدن برای برداشتن گامی که از نظر سیاسی، امکان استقرار مجدد نیروهای آمریکا را سلب میکند، بیپروا اقدام کرد و به سهولت، تمام نیروهای آمریکایی از افغانستان خارج شدند.
پیامدهای تلخ شکست استراتژیک و اخلاقی آمریکا
همانطور که پیش بینی می شد ، پس از خروج نظامی اعلام شده ایالات متحده ، حرکت طالبان به سوی قدرت شتاب گرفت و دولت ناامید محو شد. و اکنون جلوگیری از بازگشت گروه های تروریستی به افغانستان، بدون حضور در داخل این کشور بسیار دشوارتر خواهد بود. با گذشت زمان ، این خطر مضاعف وجود دارد که طالبان به دنبال گسترش امارت خود در بیشتر مناطق پاکستان نیز باشند.
خروج شتابزده و برنامه ریزی نشده آمریکا ممکن است حتی زمان کافی را برای تخلیه افغانهای آسیب پذیر که با دولت های آمریکا و افغانستان همکاری میکردند را هم فراهم نکند.
روند کنونی ممکن است فراتر از پیامدهای محلی - انتقام گسترده ، سرکوب شدید زنان و دختران و جریان گسترده پناهندگان- پیامدهای تلخ ناشی از شکست استراتژیک و اخلاقی آمریکا در افغانستان است که به دنبال آن تردید جدی نسبت به قابل اطمینان بودن ایالات متحده را در بین دوستان و دشمنان تقویت می کند.
«متأسف باش جو!»؛ بازپسگیری یک انتخاب اشتباه دیگر؟
سکانس پایانی تراژدی افغانستان، احتمالاً پایان تلخیهای انتخاب اشتباه ۲۰ سال پیش نخواهد بود، زیرا بایدن برای «پس گرفتن یک انتخاب اشتباه»، راه چندان درستی را انتخاب نکرد؛ و حتی ممکن است شرایط به گونهای شود که وی را به «بازپسگیری یک انتخاب اشتباه دیگر» شود.
اخیراً از بایدن پرسیده شد که آیا از تصمیم خود مبنی بر خروج همه نیروهای آمریکایی از افغانستان هیچگونه احساس پشیمانی میکند. او پاسخ منفی داد. [اما] او باید متأسف باشد.