چین و روسیه شرکای پایدار ایران در پساتحریم؟
به گزارش اقتصادنیوز ، در آستانه آغاز مذاکرات بر سر احیای برجام، ایران از لغو تحریمها به عنوان مهمترین هدف خود برای شرکت در این گفتوگوها یاد کرده است. با این وجود در شرایطی که همچنان تحریمهای ایالات متحده علیه ایران برقرار است، جمهوری اسلامی روی تعمیق همکاریهای راهبردی با کشورهای چین و روسیه حساب ویژهای باز کرده است. فردین افتخاری، تحلیلگر مسائل خاورمیانه با انتشار یادداشتی در پایگاه تحلیلی میدلایست آی با عنوان «ایران: روسیه و چین به این زودیها ناجی اقتصادی تهران نخواهند شد»، به بررسی روابط ایران با این کشورها در آینده حتی در صورت لغو تحریمها پرداخته است.
اهرم فشاری در برابر غرب
در طول چهار دهه روابط خصمانه با ایالات متحده و اروپا، ایران مکرراً از چین و روسیه به عنوان اهرمی برای مقابله با فشارهای اقتصادی غرب استفاده کرده است. در برابر پکن و مسکو به طور مداوم از تهران حمایت دیپلماتیک و اقتصادی کرده اند. علی رغم تحریمهای شدید ایالات متحده، پکن از ایران نفت وارد میکند، به تجارت حیاتیش برای ایران ادامه میدهد و همراه با روسیه از احیای توافق هستهای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) و لغو تحریمها حمایت میکند. چین همچنین یک توافق جامع استراتژیک ۲۵ ساله با ایران امضا کرد که شامل صادرات پایدار نفت ایران به چین و میلیاردها دلار سرمایهگذاری چین در ایران در زمینههای مختلف است.
با این حال، با وجود دیدارها و تعاملات دیپلماتیک در سطح بالا و امضای چندین قرارداد و معاهده با روسیه و چین، تهران هنوز نتوانسته روابط اقتصادی گسترده ای را با پکن و مسکو ایجاد کند. اگرچه دولت محافظه کار تحت ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی امیدوار است به سطوح جدیدی از روابط دوجانبه و چندجانبه با چین و روسیه دست یابد، اما کاستی های قابل توجه و بلندمدتی در طرف ایرانی وجود دارد که مشارکت های دوجانبه را مشکل ساز می کند.
حاکمیت دوگانه
از زمان انقلاب در سال 1979، ایران به طور فزاینده ای شاهد تفاوت دیدگاه میان دولت های مستقر از یک سو و نظام سیاسی از سوی دیگر بوده است. نظام مجموعه ای از اهداف و برنامه ها دارد که گاه با اهداف دولت همخوانی ندارد. علاوه بر این، دولتها پیوسته به یکی از دو جناح سیاسی اصلی ایران (محافظهکاران و اعتدالگرایان) با عقاید و دیدگاههای متفاوت در زمینه سیاست خارجی و توسعه اقتصادی تعلق داشته است.
هر رئیسجمهوری جدید تلاش میکند تا عملکرد و برنامههای سلف خود را کنار بگذارد و الگوها و رویههای جدیدی را در زمینههای مختلف، از جمله تجارت خارجی و روابط خارجی برقرار کند. علاوه بر این، سیاست اصولی «اقتصاد مقاومتی» و ترویج اصل خودکفایی، خط مشی خاصی را برای دولتها -بدون توجه به وابستگیهای سیاسی شان- ایجاد میکند.
این اختلاف ها و تفاوت ها منجر به سیاستها و مقررات ناهمگون، نامنسجم، ناپایدار و کوتاهمدت شده است که میتواند روسیه و چین را از تعامل بلندمدت در اقتصاد ایران منصرف کند. روابط تنش آلود ایران و رقابت بر سر هژمونی منطقه ای با بازیگرانی مانند عربستان سعودی و اسرائیل، همیشه احتمال درگیری همه جانبه بین ایران و اسرائیل یا دیگران را زنده نگه می دارد.
منازعات منطقهای
اسرائیل «جنگ پنهان»ی را علیه ایران آغاز و تهدید کرده که آن را به رویارویی نظامی آشکار تبدیل خواهد کرد. تا زمانی که ایران به فعالیت های منطقهای خود در سوریه، عراق و لبنان ادامه دهد، دشمنی با رقبای منطقهای میتواند احساس ناامنی شدیدی را برای سرمایهگذاریهای احتمالی روسیه و چین و تعامل اقتصادی بلندمدت با جمهوری اسلامی ایجاد کند.
تاکنون طرحهای دیپلماتیک پیشنهادی روسیه و چین برای مدیریت جمعی صلح و امنیت منطقهای در خاورمیانه چندان مورد توجه قرار نگرفت و تهران ترجیح میدهد در منطقه بر اساس اصول خود رفتار کند.
از سوی دیگر بسیاری از مردم و شرکتهای ایرانی چین و روسیه را کشورهایی «توسعهنیافته»ای می دانند که نه در انجام تجارت دوجانبه جسن نیت دارند و نه قابلیتهای منحصربهفردی برای به اشتراک گذاشتن با ایران.
بسیاری از بنگاههای کوچک و متوسط ایرانی طی سالهای اخیر به دلیل واردات گسترده کالاهای ارزان قیمت و بیکیفیت چینی ورشکسته شدهاند و دولت در حمایت از این کارآفرینان داخلی -به دلیل محدودیت منابع مالی تحت تحریم ها و اولویت دادن به ملاحظات سیاسی در کنترل واردات از چین- شکست خورد.
برخی از تحلیلگران و اعضای طبقه سیاسی ایران معتقدند که روسیه مانع اصلی بر سر راه صادرات انرژی ایران به بازارهای منطقه ای و جهانی است و این کشور مهمترین مشکل بر سر راه جمهوری اسلامی در بهره بردن از منافع اقتصادی ناشی از نفوذ منطقه ای خود -به عنوان مثال در سوریه یا دریای خزر- است.
برخلاف چین که سالانه حدود 19 میلیارد دلار تجارت با ایران دارد، مبادلات روسیه و ایران به سختی به 3 میلیارد دلار می رسد. روسیه به جز مشارکت در پروژههای زیرساختی خاص، از مشارکتهای اقتصادی بیشتر خودداری میکند.
موقعیتهای ناپایدار
سال ها تحریم و انزوای اقتصادی ایران را از تدوین استراتژی جامع روابط خارجی خود بر اساس ظرفیت ها و منابع کامل ملی باز داشته است. تهران بیشتر وقت و انرژی خود را صرف دور زدن تحریم ها می کند و روسیه و چین را به عنوان شرکای اقتصادی ارزشمندی در راستای این هدف می بیند.
اگر تحریمها برداشته شوند، این فرصت برای ایران ایجاد می شود تا از برخی مزیتهای منحصربهفرد ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک خود - مانند منابع انرژی استفاده نشده - استفاده کند و به عنوان بازاری بسیار جذاب برای سرمایهگذاران و صنایع غربی ظاهر شود.
شعار نه شرقی نه غربی، هم چنان به عنوان خط مشی دیرپای تفکر سیاست خارجی جمهوری اسلامی نقش ایفا می کند. علاوه بر این، روسیه و چین در تفکر سیاست خارجی ایران مواضع استراتژیک تعریف شده ای ندارند. معلوم نیست تهران در دوران پساتحریم، مسکو و پکن را چگونه خواهد دید. روسیه و چین، به نوبه خود، همچنان بدبین هستند و به نظر نمی رسد به اندازه دولت جدید ایران مشتاق ایجاد روابط اقتصادی عمیق تر باشند.
از دیدگاه تهران، ایران باید روابط خارجی خود با چین و روسیه (و سایر کشورهای غیرغربی) را متنوع کند تا از پیامدهای مضر و مخرب تحریم ها بر اقتصاد خود بکاهد. در همین حال، تهران انتظار دارد به روسیه و چین بپیوندد تا باشگاه جدیدی از «کشورهای تحت تحریم» علیه «جنگ اقتصادی» غرب تشکیل دهد.
با توجه به حجم بالای تجارت چین با آمریکا و اتحادیه اروپا و بازارهای انرژی روسیه در اروپا، پکن و مسکو همواره از تحریم های آمریکا علیه ایران تبعیت کرده اند و فضای کمی برای مانور به نفع تهران داشته اند. روسیه و چین به عنوان دو قدرت بزرگ هستهای، همکاری و رقابت جهانی با غرب را اولویت خود میدانند و نمیخواهند هزینههای زیادی را که ممکن است ناشی از حمایت از برنامههای تهران باشد متحمل شوند.
در حالی که اقتصاد ایران تحت تحریمها به طور فزایندهای رو به نابسامانی میرود و صنایع استراتژیک و زیرساختهای کشور نیاز به سرمایهگذاری، بازسازی و تعمیرات اساسی دارند، دولت رئیسی هنوز هیچ برنامه راهبردی برای تعامل مولد اقتصادی خارجی را ارائه نکرده است.
وضعیت متناقض
برخلاف تشویقهای روسیه و چین برای بازگشت به مذاکرات احیای برجام در وین بهعنوان یک راه قانونی احتمالی برای لغو تحریمها، تهران آن را یک موضوع فوری نمی پندارد و به جای رویارویی با واقعیت ها سعی در ایجاد تغییرات تشریفاتی دارد.
دولت رئیسی بیشتر ترجیح می دهد در پرونده هسته ای و مذاکرات احیای برجام، متفاوت از سلف خود به نظر برسد. با این وجود، چه مسکو و پکن واقعاً از یک توافق بزرگ بین تهران و واشنگتن حمایت کنند یا نه، معقولانه است که جمهوری اسلامی سیاست سازنده ای در قبال موضوع هسته ای دنبال کند تا روسیه و چین را از خود دور نکند.
با این حال، آنها در شرایط متناقضی در قبال ایران در زمینه تحریم و تعامل اقتصادی قرار دارند. آنها تحریمها و دیگر محدودیتهای داخلی متعدد ایران را از یک سو موانعی میدانند که اجازه سطوح بالاتر همکاریهای اقتصادی را نمیدهد و از سوی دیگر انتظار دارند سهم قابلتوجهی از بازارهای دستنخورده ایران را در هر دوره پساتحریم داشته باشند.
به آن اندازه که تهران برای تحمیل امتیازات حداکثری در مذاکرات آتی به اهرم فشار علیه غرب نیاز دارد، روسیه و چین آماده پاسخگویی به انتظارات اقتصادی قابل توجه ایران نیستند.
به طور خلاصه، روابط اقتصادی تهران با پکن و مسکو از طریق مبادلات پنهانی، تنها بخشی از نیازهای روزمره آن را پوشش می دهد و نمی تواند تا ابد ادامه یابد.
تا زمانی که تهران موانع داخلی و بینالمللی را برطرف نکند و با آمریکا و متحدان منطقهایاش به توافقی پایدار دست یابد، چین و روسیه شرکای اجباری خواهند بود که قادر به انجام مأموریت تقریباً غیرممکن تغییر وضعیت نابسامان اقتصادی ایران نیستند.