تنها گزینه روی میز در مذاکرات وین
به گزارش اقتصادنیوز؛ دور هشتم مذاکرات وین از روز گذشته سر گرفته شد و طرفها براساس پیشنویس مشترک تفاهم شده در پایان دور هفتم به گفتگوها ادامه خواهند داد.
آنچه گذشت و آنچه در پیش است
در دور هفتم تیم علی باقری دو پیشنویس به طرفهای دیگر برجام ارائه کرد که اولی درباره لغو تحریمهای آمریکا و دومی درباره گامهای هستهای ایران بود و مذاکرهکنندگان ایرانی تأکید کردند که تا زمانی که تکلیف فشار حداکثری و نحوه رفع تحریمها روشن و اجرایی نشده، نباید از تهران انتظار داشت اقدامات متقابل خود را متوقف کند.
این دو سند پیشنهادی با انتقاد طرفهای اروپایی مواجه شد اما در نهایت، با ابتکار عمل میانجیگرانه روسیه طرفها درباره یک چارچوب مشترک مرضیالطرفینی به عنوان مبنایی برای ادامه مذاکرات به تفاهم رسیدند. این پیشنویس مشترک که همچنان مشتمل بر دو محور اصلی (گامهای رفع تحریم و گامهای معکوس هستهای) و یک محور فرعی (ترتیب و توالی اقدامات) است، به نظر میرسد در حوزه گامهای هستهای معکوس، سندی نزدیک به متن تنظیمشده تا پایان دور ششم ، و در حوزه گامهای رفع تحریم نیز متنی نزدیک به سند پیشنهادی ایران در دور هفتم مذاکرات، مبنای ادامه رایزنیها قرار خواهد گرفت. همچنین به نظر میرسد درباره محور سوم یعنی ترتیب و توالی اقدامات، طرفها قرار است رایزنیهای اصلی را پس از حصول پیشرفت در دو موضوع اولیه دنبال کنند.
در همین حال، راب مالی فرستاده ویژه ایالات متحده در امور ایران همچنان نسبت به زمان رو به پایان هشدار میدهد. مالی هفته پیش به شبکه سیانان گفت در صورت پیشروی هستهای ایران با سرعت فعلی، «در آیندهای نه چندان دور، باید به این نتیجه برسیم که برجام دیگر وجود ندارد و باید درباره یک توافق کاملاً جدید مذاکره کنیم و البته دورهای از تشدید تنش را طی خواهیم کرد». همچنین در حالی که مقامات اسرائیلی لفاظیهای جنگطلبانه خود را در این میان تشدید کردهاند،مقامات آمریکایی از «پلن بی» نامعلومی صحبت میکنند که مدعیاند به عنوان آلترناتیو شکست مذاکرات، آن را اجرایی خواهند کرد.
تنها گزینه روی میز
با این حال کارشناسان نسبت به پیامدهای خطرناک شکست مذاکرات و پیگیری گزینههای غیردیپلماتیک و تقابلجویانه، هشدار میدهند. علی احمدی پژوهشگر ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک، و تحلیلگر سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه در مطلبی با عنوان «برجام: تنها آلترناتیو باقی مانده» که در پایگاه رسانهای مؤسسه صلح و دیپلماسی منتشر شده، احیای توافق هستهای را گزینه ناگزیری میداند که هر آلترناتیو دیگری برای آن، نتایج ناگواری به ارمغان میآورد.
وی در این مقاله آورده است: پس از ماهها توقف مذاکرات با هدف احیای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) که بیشتر به عنوان توافق هستهای ایران از آن یاد میشود، دولت رئیسی مذاکرات با قدرتهای جهانی در وین را از سر گرفت. هفته اول مذاکرات با یک بن بست دیپلماتیک به پایان رسید و هیئت های غربی برای رایزنیهای بیشتر به پایتخت های خود فرستادند. در حالی که مذاکرات پس از این وقفه از سر گرفته شد، اعضای امضاکننده برجام، به جز ایالات متحده، رایزنیهای فشرده را در فضایی جدلآمیزتر ادامه دادند تا در نهایت بر سر یک متن مشترک به تفاهم رسیدند.
به باور نویسنده، روی کار آمدن ابراهیم رئیسی رئیسجمهور جدید و تاخیر در بازگشت ایران به مذاکرات، موجی از بدبینی را از سوی سیاستگذاران غربی به راه انداخته و در واقع، بدبین بودن نسبت به دورنمای مذاکرات هستهای جدید، اکنون مد شده است است.
اضطرار سیاسی
روایت غالب حول و حوش یک «شمارش معکوس» برای نجات توافق متمرکز شده است. با این حال، باید به خاطر داشت که مذاکرات اولیه برجام، مجادلات عمیق و گستردهای را در مقاطع مختلف در طول دوره طاقتفرسا ۲ ساله خود برانگیخت. سرانجام، دست کم تا حدی، به دلیل نیروی محرکهای که ناشی از اضطرار سیاسی است که به دلایل امنیت ملی ایجاد میشود، پیشرفتی حاصل شد. به بیان ساده، طرفها گزینههای بهتری نداشتند و اگر تسلیم میشدند، آیندهای پرنوسان در انتظارشان بود.
اینجا دوباره همین وضعیت وجود دارد. به قول مارگارت تاچر، هیچ جایگزینی وجود ندارد.
اضطرار روابط خارجی
با شکست «کمپین فشار حداکثری» ترامپ، ایران ثابت کرد که نه در آستانه فروپاشی است و نه مستأصل برای مهلت کوتاه اقتصادی -واقعیتی که به نظر میرسد مذاکرهکنندگان ایرانی مایل بودند در این دور از مذاکرات شفافسازی کنند. با این حال، رهبران ایران به خوبی از این واقعیت آگاهند که با اعمال تحریمهای آمریکا، اقتصاد نمیتواند به طور پایدار توسعه یابد و از سرمایهگذاری بلندمدت خارجی و مشارکت تجاری پربار با اکثر کشورها بیبهره میماند.
در این راستا، دولت رئیسی آسیامحور کردن روابط اقتصادی و دیپلماتیک ایران جهت خنثی کردن موضوع دیرینه تحریمها تمرکز کرده است. رئیسی همزمان با تسریع تعاملات اقتصادی ایران با چین، در تلاشهای مستمر برای بهبود روابط با کشورهای منطقه از جمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی است. در بحبوحه خروج ایالات متحده از تعهدات منطقه ای خود و تلاش های دیپلماتیک مجدد برای احیای برجام، دو قدرت منطقه ای انعطاف بیشتری در تعاملات خود با ایران نشان داده اند.
با این وجود، اگر ایران نتواند به نوعی آتش بس با غرب در زمینه هستهای دست یابد، این ابتکارات جدید منطقهای نیز میتواند به سرعت تضعیف شود.
با توجه به مشارکت استراتژیک 25 ساله امضا شده بین تهران و پکن در اوایل سال جاری، توجه زیادی به روابط اقتصادی چین و ایران جلب شده است. اما، همانطور که امروز شاهدیم، این رابطه نسبتاً تک بعدی است؛ در بیشتر موارد، با صادرات نفت ایران به چین در ازای دریافت مواد اولیه. بخش خصوصی چین و حتی بسیاری از شرکتهای دولتی آن نیز از تحریمهای آمریکا مصون نیستند. ناتوانی موسسات مالی چینی برای سرمایهگذاری در پروژههای ابتکار کمربند و جاده در داخل ایران، دلیلی کلیدی است که نشان می دهد چرا ایران در حال حاضر مشارکت کمی در این ابر پروژه فراقارهای دارد.
تاکید بر این نکته حائز اهمیت است که توافق 25 ساله با چین نیز هرگز قرار نبود جایگزینی برای برجام یا راهبردی مناسب برای لغو تحریم ها باشد.
در عوض، بنا به گفته جواد ظریف، وزیر امور خارجه سابق ایران، با توجه به اینکه بدون گامهای خاصی از جمله لغو مجدد تحریمهای مرتبط با برجام، بعید به نظر میرسد محتوای توافق ۲۵ ساله با چین اجرا شود، در واقع سند مشارکت راهبردی ایران و چین، یک الحاق به برجام بود.
علاوه بر این، روند بهبود روابط با کشورهای حوزه خلیج فارس قطعا با تداوم وضعیت موجود پیچیده خواهد شد. به هر حال، کشورهای مورد بحث شرکای نظامی آمریکا هستند و تنشهای چند سال اخیر آمریکا و ایران در مسیر موازی تشدید تنش در منطقه بوده است. و همینطور به نظر می رسد این تنشها در سال گذشته به دلیل چشم انداز احیای توافق کاهش یافته است. اگر این تنشهای منطقهای دوباره تجدید شود، میتواند پویایی جدید و مثبت بین ایران و همسایگانش در منطقه خلیج فارس را تهدید کند.
اضطرار اقتصادی
حتی بازسازی ناقص توافق همچنان شرایط اقتصادی کنونی ایران را بهبود میبخشد و ظرفیت این کشور را برای مدیریت ابهامات آینده تقویت میکند، مشروط بر اینکه به فرصتهای اقتصادی واقعی منجر شود. مجموعهای از سیاستهای طولانی مورد بحث مانند اصلاحات پولی و یارانهای وجود دارد که میتواند بهرهوری و تابآوری اقتصاد ایران را تا حد زیادی بهبود بخشد. با این حال، با اعمال تحریم های ایالات متحده، اجرای این اصلاحات تقریباً غیرممکن است.
بنابراین، برای ایران کاملاً قابل درک است که بر نوعی تضمین برای رفع تحریمها پافشاری کند که سطح معناداری از منافع اقتصادی را بصورت نسبتاً پایدار برای کشور فراهم کند. با این حال، برای احیای توافق، تهران باید در مورد مسائل فنی باقیمانده مربوط به پایبندی هستهای خود انعطافپذیر باشد.
تغییر برند «فشار حداکثری» به «پلنB»
از سوی دیگر، آمریکاییها باید دلایل بیشماری را که توسط بسیاری از افراد حاضر در دولت بیان شده، بپذیرند که کارزار فشار حداکثری فاجعهای برای منافع ملی ایالات متحده بود. حتی خوشبینترین تشویقکنندگان این سیاست هم اکنون باید از آن بهعنوان یک شکست دفاع کنند، اما «نه لزوماً یک مورد باز و بسته از سوءعملکرد سیاست خارجی».
بنابراین، هیچ دلیل قانعکنندهای برای بازگشت به کمپین فشار حداکثری ترامپ و نامگذاری مجدد آن با نام دیگری مانند «پلن B» و انتظار نتایج متفاوت از آن وجود ندارد.
آش شور بولتون و پمپئو
دولت ترامپ در حال حاضر تمام گلولهها را به اتاق تحریمها شلیک کرده است. بر خلاف رویکرد تدریجی دولت اوباما، استراتژی ترامپ که توسط پمپئو و بولتون شکل گرفته بود، از انباشته شدن حداکثری تحریمها برای ایجاد یک شوک و درهم شکستن اقتصاد ایران حمایت میکرد. اما، تحریمها را به حدی زیاد کرد که تقریباً کارایی خود را در ایجاد تغییر رفتار مطلوب از دست داد.
رابرت اوبراین، مشاور امنیت ملی ترامپ بعداً توضیح داد که «یکی از مشکلاتی که ما با ایران و روسیه داریم این است که در حال حاضر تحریمهای زیادی علیه این کشورها داریم و فضای کمی برای مانور ما باقی مانده است».
به نظر می رسد بسیاری از شاهینها در محافل دموکرات بر این باورند که بازپس گیری بایدن از حمایت متحدان اروپایی به این معناست که اکنون فشار بیشتر ممکن است. مشکل واقعی این است که اروپا، برخلاف دو دهه پیش، دیگر نیروی قدرتمندی نیست که بتواند هزینههای سنگینی را برای عدم اطاعت به ایران تحمیل کند.
چین، تنها گزینه باقیمانده برای تشدید فشار بر ایران
تداوم تحریمهای ثانویه آمریکا روابط اقتصادی ایران و اتحادیه اروپا را در طول سالها از بین برد و ایران را وادار کرد تا برای تجارت و سرمایهگذاری بیشتر به چین و روسیه تکیه کند. در واقع، مقامات ایالات متحده نسبت به این واقعیت که تنها گزینه باقی مانده برای اعمال فشار واقعی بر ایران، جلب همکاری چینی ها است، نسبتاً شفاف عمل کرده اند.
در دوران دولت اوباما، پکن بیشتر همکاری می کرد و تمایل داشت با واشنگتن در مورد موضوع هسته ای ایران همکاری کند. امروز، چین میداند که یک تغییر ساختاری در سیاست ایالات متحده رخ داده است و چیزی شبیه به جنگ سرد در افق روابط آنها است. این موضوع مفهوم مهار جاهطلبیهای واشنگتن در آسیا را در یک زمینه سیاسی بسیار متفاوت قرار می دهد، به خصوص که رهایی آمریکا از این مناقشه، باعث می شود منابع بیشتری از آمریکا برای انتقال و سرمایهگذاری به سمت شرق قاره آزاد شود.
هم سیاست «آسیامحور» اوباما و هم برنامههای اولیه ترامپ برای شیفت به «رقابت نزدیک همتایان» عمدتاً به دلیل تمرکز آنها بر خاورمیانه [و بهویژه ایران]، از مسیر خارج شدند. یک مقام ارشد امنیت ملی دولت اوباما زمانی اذعان کرد که حتی پس از تصمیم دولت برای تمرکز بر چین، "حدود هشتاد درصد از جلسات اصلی ما در شورای امنیت ملی بر خاورمیانه متمرکز شده بود."
همبستگی مناقشه هستهای و مجادله منطقهای
در نهایت، ایالات متحده طی دو دهه گذشته، سیاست خود در قبال ایران را مبتنی بر نیاز به مقابله با بی ثباتی منطقه توجیه کرده است. در حالی که چندین کشور منطقه که در ابتدا با برجام مخالف بودند (عربستان سعودی و سایر کشورهای خلیج فارس) اکنون از احیای آن حمایت می کنند. دور جدید تشدید تنش های منطقه ای، احتمالا گامهای اولیه تنشزدایی بین تهران و ریاض را که بزرگترین امید برای ثبات بلندمدت در سراسر خاورمیانه است، به باد میدهد.
این نشان میدهد که موفقیت گفتوگوی وین نه تنها برای تهران و واشنگتن حیاتی است، بلکه برای صلح و ثبات منطقهای در دوران پس از خروج آمریکا از خاورمیانه نیز حیاتی است.
در روزهای اخیر، نشانههای اولیه حاکی از آن است که همه طرفها به شیوهای سازندهتر پیش میروند. بهویژه، به نظر میرسد تهران و واشنگتن تلاش میکنند تا فرصتها و اولویتهای دیگری را پشت سر هم بگذارند.
ضرورت توافق موقت پیش از احیای برجام
صرف نظر از همه اینها، بدون دستیابی به یک Modus Vivendi* محدود، دستیابی به موفقیت به سادگی امکان پذیر نیست. (Modus Vivendi واژهای فرانسوی به معنای توافق یا چارچوب کلی که در یک مناقشه به طرفهای متضاد فرصت میدهد [به طور نامحدود یا تا زمانی که توافق نهایی حاصل شود] به صورت مسالمتآمیز همکاری کنند.)
بدون هیچ آلترناتیو مناسب دیگری، همه تیمهای مذاکرهکننده و نخبگان حاکم در پایتختهای مربوطه خود باید با انعطافپذیری راههای سیاسی غیرجذابی را برای نجات توافق هستهای مخدوش و اجتناب از طولانی شدن این بحران بینالمللی در نظر بگیرند.
در اکوایران ببینید :عبور ایران از توافق ظریف؟