ترور سلمان رشدی ، توطئه علیه برجام؟
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از سازندگی، بوی توطئه میآید؟ همزمانی حمله به «سلمان رشدی» نویسنده مرتد کتاب آیات شیطانی و توهینکننده به ساحت پیامبر در آستانه توافق ایران و کشورهای غربی مشکوک و توطئهآمیز نیست؟ آنچنان که گفته میشد سلمان رشدی، نویسنده فراموششدهای بود که در خفا زندگی میکرد، اما ناگهان در جمعی حاضر شد و جوانی به او حمله کرد و بلافاصله موتور ایرانهراسی روشن شد. چنین تبلیغاتی این ظن را تقویت میکند که محور عربی-عبری که عموما مخالف صد درصدی احیای برجام و برچیده شدن تحریمها علیه ایران بوده، دوباره فعال شده است.
محمد مرندی، مشاور تیم مذاکرهکننده ایران نیز با اشاره به حادثه حمله به سلمان رشدی این پرسش را مطرح میکند: «آیا عجیب نیست که با نزدیک شدن به توافق هستهای احتمالی، ایالات متحده ادعاهایی در مورد حمله به بولتون داشته باشد و این حادثه اتفاق میافتد؟» و عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی نیز از این ماجرا چنین برداشت میکند که: «اهل نظریه توطئه نیستم، ولی تصادفی بودن همزمانِ خبر برنامهریزی برای ترور بولتون و ترور سلمان رشدی، با نهایی شدن گفتوگوهای احیای برجام برای من غیرقابل باور است.»
اکنون دو دسته تاکید دارند که فرمان امام اجرایی شده است. از یک سو، تندروهای خارجنشین و البته مخالفان جمهوری اسلامی تلاش میکنند با دمیدن بر ایرانهراسی، این ظن را با خبرها و حتی انتسابهای مختلف به ضارب، تقویت کنند که ضارب اگرچه ایرانی نبوده اما تحت آموزههای ایران قرار گرفته است. از دیگر سو، عدهای در داخل که احیای برجام را نزدیک میبینند، با ابراز خوشحالی از اجرایی شدن فرمان امام علیه سلمان رشدی، به کسانی که میگویند این عملیات و حادثه میتواند توطیهای علیه برجام باشد، انتقاد و حمله میکنند.
سلمان رشدی، نویسنده مرتدی بود که به اعتقادات مسلمانان توهین کرد. غرب با آنکه مدعای زندگی مسالمتآمیز و رعایت حقوق ادیان و افراد را دارد اما از سلمان رشدی حمایت کرد و او را پناه داد. پس از این اقدام غرب، این پرسش بهوجود آمد که چگونه غرب میتواند توهینکننده را پناه دهد اما مخالف برخورد توهینشونده باشد؟ چگونه میتوان به یک دین بزرگ و معتقدان به آن توهین کرد و مقدسات بسیاری از مردم جهان را زیر سوال برد و از آن سو، انتظار واکنش نداشت؟ این اگر تضاد عقیده در غرب نیست، پس چیست؟
سلمان رشدی، نویسنده انگلیسی و هندیتباری است که در کتاب چهارم خود مستقیما به پیامبر و برخی از همسران او توهین کرده بود. توهین او با واکنشهای بسیاری در هند و بعد پاکستان و ایران و کشورهای دیگر مواجه شد و بسیاری علیه او موضع گرفتند و خواهان جزای او شدند. در این ماجرا امام خمینی نیز طی اعلامیهای در ۲۵ بهمن ۱۳۶۷، سلمان رشدی، نویسنده کتاب آیات شیطانی را به اعدام محکوم کردند و بنیاد ۱۵ خرداد نیز جایزهای برای کشتن وی در نظر گرفت. زندگی سلمان رشدی، از آن پس در هراس و ترس سپری شد و گفته شد در طول یک ماه بیش از ۱۵ بار محل سکونتش را تغییر داد؛ بعد از آن نیز رسما اعلام شد او زندگی مخفیانهای را در پیش گرفته است و تحت تدابیر امنیتی بریتانیا زندگی میکند.
به دنبال انتشار آن کتاب منحط و اعتراضات در ایران و خصوصا فرمان امام، روابط ایران و انگلیس رو به وخامت گذاشت. اگرچه سفارت انگلیس در ایران تعطیل نشد، اما روابط به سطح بسیار پایینی رسید. این وضعیت در طول ریاستجمهوری اکبر هاشمیرفسنجانی نیز ادامه داشت؛ اگرچه او در دولت خود گفته بود جایزهای که بنیاد ۱۵ خرداد برای قتل سلمان رشدی گذاشته است، هیچ ارتباطی با دولت ندارد، با این حال، روابط دو کشور بهبود نیافت. تا اینکه پس از دوم خرداد، سیدمحمد خاتمی تصمیم گرفت روابط را با انگلیس ارتقا دهد.
هاشمیرفسنجانی در خاطرات روز سوم مهر ۱۳۷۷ درباره این موضوع نوشته است: «اعلان شد که ایران و انگلیس، بهدنبال توافق در مساله [سلمان] رشدی، روابط خود را به سطح سفارت بالا میبرند؛ قبلاً انگلیس شرط کرده بود که ایران، تهدید رشدی را پایانیافته اعلان کند و کتباً تضمین کند و جایزه [بنیاد پانزده خرداد برای کشتن سلمان رشدی] را لغو کند. آقای خاتمی [رئیسجمهور]، در نیویورک گفته مساله رشدی پایانیافته است و این مساله مربوط به عصر جنگ تمدنها بود و امروز عصر گفتوگوی تمدنهاست، ولی فتوای امام را کس دیگر، نمیتواند پس بگیرد. انگلیس از تضمین کتبی صرفنظر کرد و به قول شفاهی [آقای کمال خرازی]، وزیر امور خارجه ایران اکتفا کرد. آقای خرازی، با صراحت از جایزه بنیاد پانزده خرداد فاصله گرفته است. قبلاً هم گفته بودیم که این جایزه، ربطی به دولت ندارد. بعضی روزنامهها از دیروز، مخالفت با تضعیف فتوای امام علیه رشدی را شروع کردهاند و خط امامیها، دچار مشکل شدهاند.»
از آن پس اگرچه سلمان رشدی همچنان در اختفا زندگی میکرد، اما رفتهرفته فراموش شد. حتی در همان ایام خبری منتشر شد که انگلیس دیگر حاضر به حمایت از او و استمرار تدابیر امنیتی نیست. پس رشدی از انگلیس به آمریکا رفت تا در این کشور به زندگی خود ادامه دهد. حال که مردم در انتظار خبر احیای برجام بودند، ناگهان خبر حمله به او منتشر و اعلام شد نویسنده مرتد آیات شیطانی در حالی که میخواست در جنوب غرب نیویورک سخنرانی کند، هدف حمله فردی ناشناس قرار گرفت. ضارب ابتدا او را با مشت و چاقو هدف قرار داد؛ تا جایی که رشدی به زمین افتاد و همزمان چند نفری به صحنه آمدند تا مرد ضارب را مهار کنند. پلیس گفته رشدی ظاهرا توسط ضارب جوان ۲۴ سالهای به نام «هادی مطر» که ساکن ایالت نیوجرسی است، از ناحیه گردن بهشدت مجروح شده است. پلیس نیز با انتشار بیانیهای اعلام کرده وضعیتش مشخص نیست.
اکنون بهنظر میرسد، محور عربی-عبری که از دشمنان قسمخورده جمهوری اسلامی هستند، دوباره فعال شدهاند تا از این حادثه جهت ایرانهراسی و به بنبست رساندن مذاکرات احیای برجام استفاده کافی را ببرند. البته این شیوه ثابت آنان بوده است تا در آستانه یک اتفاق مهم در داخل کشور، با یک حادثه یا ترور، طرف ایرانی یا غربی را از توافق دور کنند. در سال آخر ریاستجمهوری حسن روحانی، «محسن فخریزاده» یکی از دانشمندان هستهای ایران در جاده دماوند با تجهیزات پیشرفته ترور شد. پیش از او نیز دانشمندان و مردان هستهای ایران با دخالت مستقیم رژیم اسرائیل ترور شدند و به شهادت رسیدند. بدینترتیب احیای برجام به محاق رفت. مدتی بعد نیز اندیشکدههای آمریکایی اذعان کردند: «ترور اخیر در تهران، تلاش اسرائیل برای شکست مذاکرات احیای برجام بود.» اسرائیلیها و دوستان سعودی آنها و البته رسانههای در خدمتشان برای شکست مذاکرات و برچیده نشدن تحریمها ممکن است هر کاری بکنند، و این را نباید از نظر دور داشت. در اجرای حکم امام و فرمان ایشان، هیچ خللی وارد نیست و نباید باشد اما این همزمانی که ایران را به ترور جان بولتون متهم میکنند یا حادثه حمله به سلمان رشدی در آستانه توافق و سپس اخباری از نزدیکی فکری ضارب با ایران، کمی عجیب بهنظر میرسد.