به گزارش اقتصادنیوز این روزنامه نوشت: از دیدگاه شهیدبهشتی، اگر معیار و ملاک نظم اجتماعی در عصر حضور معصوم، امام معصوم باشد که معیار حق و حقیقت است و احتمال گناه و خطا در تشخیص و رفتارش منتفی است، اما در عصر غیبت ملاک و معیار، رای اکثریت است.در زمان غیبت هیچ فقیهی نمیتواند در مسائل نظری دین، نظر و فتوای خود را بر حق و مطابق با واقع، و نظرات و فتاوای دیگر را بناحق و غیرمنطبق با واقع بداند. و چون در عرصه اجتماع نمیتوان براساس نظرات و فتاوای متعدد مشی کرد، بناچار باید جامعه بر مدار قانون اداره شود که واحد است و البته در جامعه اسلامی قانونی مراد است که بر خلاف موازین اسلامی نباشد.
روحانی را در قم تهدید به قتل کردند/ خاتمی اشک میریخت و می گفت نمیگذارند کار کنم/ باید افراد تندرو به حاشیه بروند
محکومیت سردار قاسمی به 13 ماه حبس/ ماجرا چیست؟
اگر کسانی تصور کنند نظر اکثریت در فلان موضوع خطاست، نمیتوانند به این بهانه، رای اقلیت را بر جامعه تحمیل کنند. تنها راه آن است که افکار عمومی را قانع کنند که رای و انتخاب شما خطاست، و با ارشاد و راهنمایی رای اکثریت جامعه را تغییر دهند و با حمایت اکثریت، رای صواب از نظر خود را به کرسی بنشانند.
اینکه در سال 1357، امام خمینی مدل "جمهوری" را به عنوان شکل حکومت برای ایران پیشنهاد کردند و 98 درصد مردم هم بدان رای مثبت دادند، معنایی جز این نداشت که معیار در این نظام سیاسی رای اکثریت مردم خواهد بود. رویه عملی ایشان هم در دهه اول جمهوری اسلامی، احترام و التزام به رای اکثریت مردم بود. هیچگاه انتخاب مردم را حتی اگر خطا میدانست، به عنوان این که خطاست به لطائف الحیل وتو نکرد و مردم را تحقیر ننمود و به انتخاب غلط متهم نساخت و نارساییها و مشکلات را متوجه آنان ندانست.
پیشوایان معصوم هم رای و نظر خود را بر مردم تحمیل نکردند و با این استدلال که ما معصوم از خطا و اشتباه هستیم، بدون خواست و رضایت مردم، قدرت را در اختیار نگرفتند.
اراده الهی بر "تحمیل دین" خود به مردم نبوده، چه رسد به "تحمیل حکومت". مردم باید از حکومت علوی استقبال کنند و حاضر به فداکاری در این زمینه باشند، چون بیشترین نفع حکومت علوی متوجه مردم است، نه امام علیهالسلام.
برخلاف برخی اظهار نظرها، اینگونه نیست که اکثریت مردم ایران از جمهوری اسلامی رویگردان شده باشند، اما مخالفت آنان را با برخی سیاستها، برنامه و عملکردها به عیان مشاهده میکند و معتقد است حکومت نه وظیفه اتخاذ آن سیاستها و اجرای آن برنامهها را دارد، و نه مجاز است آنها را بر مردم تحمیل نماید.
اگر هم رویکرد خویش را صحیح و به صلاح جامعه دانسته و اکثریت را بر خطا میپندارد، تا اقناع افکار عمومی باید سیاستها و برنامههای فوق را به حالت تعلیق درآورد. خدا رحمت کند رهبر فقید انقلاب اسلامی را که میفرمود: "ما حق نداریم چیزی را بر ملتمان تحمیل کنیم و خدا آن روز را نیاورد که بخواهیم چیزی را بر مردم تحمیل نماییم."
صلاح ملک و مملکت آن است که به خواسته اکثریت جامعه تن دهیم و اگر خواسته آنان را ناحق و ناصواب و خلاف مصلحت هم میدانیم، رای خود را بر آنان تحمیل نکنیم. یا باید تن به خواست اکثریت دهیم یا آنان را نسبت به سیاستها و برنامههایی که صحیح میدانیم، قانع و همراه کنیم، یا مسئولیت را به کسانی واگذاریم که آمادگی همراهی با اکثریت جامعه را دارند.