چین تا کجا با ایران میماند؟
به گزارش اقتصادنیوز روزنامه دنیای اقتصاد نوشت:
روابط چین و آمریکا که از دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ وارد حوزه تنش فزاینده به ویژه در رابطه با روابط تجاری شده بود، این روزها و بعد از دیدار اخیر جو بایدن و شی جین پینگ در حاشیه اجلاس جی۲۰ در بالی اندونزی، فضای جدیدی از مدیریت تنش را تجربه میکند که شاید بر روابط پکن و تهران نیز اثرگذار باشد.
در دوره ریاستجمهوری بایدن بار دیگر در سند امنیت ملی آمریکا، چین به عنوان تهدید اصلی معرفی شد و در سند دفاع ملی که پنتاگون منتشر کرد نیز چین به عنوان تهدید بلندمدت یا تدریجی در نظر گرفته شده است. درواقع هر دو سند اذعان دارند که چین در بلندمدت میتواند تهدید جدی برای آمریکا باشد و کشوری است که انگیزه، اراده و توان تغییر در ساختار نظام بینالملل را دارد.
دوره مدیریت تنش
با توجه به اینکه در تاریخ روابط قدرتهای بزرگ به دلیل اینکه افزایش تنش میان این قدرتها میتواند پیامدهای ویرانگری بر نظم بینالملل داشته باشد همواره دورههایی از مدیریت تنش یا تنشزدایی را داریم به نظر میرسد که پکن و واشنگتن نیز اکنون در این مسیر قرار گرفتهاند. پیش از این در دوره جنگ سرد بهویژه زمان وزارت خارجه هنری کیسینجر و رئیسجمهوری نیکسون، روابط شوروی و آمریکا با پیمان استارت برای کنترل زرادخانههای هستهای وارد فاز تنشزدایی شد.
تسهیل برجام یا فشار بر ایران؟
دور از تصور نیست که مدیریت تنش بین چین و آمریکا به موضوع ایران نیز تسری یابد. این در حالی است که مساله احیای برجام با دو متغیر سلبی یکی جنگ اوکراین و بحث ارسال پهپاد به روسیه و دیگری تصویب قطعنامه شورای حکام علیه ایران که تروئیکای اروپایی و آمریکا ارائه دادند، مواجه شد؛ متغیرهایی که بازدارنده از توافق هستند و فضا را تندتر کردهاند. در همین فضا، دوره مدیریت تنش بین چین و آمریکا میتواند دو تاثیر یا پیامد برای ایران داشته باشد؛ یک پیامد در ارتباط با تسهیل احیای برجام و دیگری درباره تحت فشار قرار دادن ایران. گزینه تسهیل احیای برجام این است که آمریکا از چین بخواهد ایران را تحت فشار بگذارد تا از برخی خواستههای خود دست بکشد و به پیشنویس ماه اوت تن بدهد.
چین، کشوری که بیشترین خرید نفت را از ایران دارد یعنی چیزی حدود ۹۰۰ هزار بشکه در روز، یکی از شرکای اقتصادی ایران در دوره تحریم است و روابط سیاسی حسنهای نیز با تهران دارد؛ تاجایی که پکن هم به قطعنامه حقوق بشری علیه ایران و هم قطعنامه شورای حکام رای منفی داد. یک پیامد دیگر میتواند این باشد که در راستای مدیریت تنش و نگرانی از افزایش تنش مجدد میان واشنگتن و پکن، چینیها روابط اقتصادی خود را با ایران محدود کنند و حتی در حالت بدبینانهتر چین و آمریکا به نوعی در شرایط بحرانی تهران را وجهالمصالحه قرار دهند تا پروسه پلن بی مورد پیگیری قرار بگیرد و فشارها علیه ایران افزایش پیدا کند. با توجه به موارد ذکر شده این پرسشها مطرح است که دوره مدیریت تنش بین آمریکا و چین چه تاثیری بر برجام و روابط تهران و پکن برجای خواهد گذاشت و نقش چین در حوزه مذاکرات هستهای دچار چه تغییراتی خواهد شد؟
اصول ثابت در سیاستخارجی چین
محسن شریعتینیا، استاد دانشگاه شهید بهشتی و کارشناس مسائل چین در پاسخ به «دنیای اقتصاد» درباره اینکه آیا سیاست چین در قبال ایران در دوره مدیریت تنش با آمریکا تغییر خواهد کرد، گفت که پکن درباره منطقه خاورمیانه و ایران اصول ثابتی در سیاست خارجیاش دارد که در سه حوزه قابل بررسی است.
به گفته این استاد دانشگاه، چین در بحث هستهای ایران سیاست نسبتا ثابتی دارد و یکی از اصول سیاستش این است که موضوع هستهای ایران باید از مسیر چندجانبه و تا حد امکان از مسیر سازمان ملل حل و فصل شود.
وی افزود: «نکته دوم اینکه منع اشاعه هستهای در خاورمیانه برای چین اهمیت دارد و پکن همچنان به آن پایبند خواهد بود.»
شریعتینیا تاکید کرد: «نکته سوم به ثبات در خاورمیانه مربوط میشود که برای چین خیلی مهم است و تصور میکند که به دنبال حل و فصل مساله هستهای ایران در قالب نهادهای بینالمللی و احیای برجام، ثبات در خاورمیانه از شانس بالاتری برخوردار است.»
کارشناس مسائل چین با بیان اینکه این موارد جزو اصول ثابت سیاست خارجی چین در قبال ایران و منطقه است، ادامه داد: « بخشی از این اصول با دولت بایدن نیز همپوشانی دارد.» وی توضیح داد البته سیاست چین در قبال ایران در آینده صرفا از مسیر رایزنی با آمریکا تعیین نخواهد شد بلکه از مسیر دگرگونی کلی این پرونده، سیاست پکن تعیین میشود. استاد دانشگاه تبیین کرد که چین همچنان بر اصولی چون احیای برجام، چندجانبهگرایی و تداوم رژیم منع اشاعه و تداوم ثبات در خاورمیانه پایبند خواهد بود و هر یک از این اصول دچار مشکل شود با واکنش پکن روبهرو خواهیم شد.