انفجار پل ها توسط پوتین /پیامد خطرناک شکست اوکراین برای اروپا
به گزارش اقتصادنیوز، هر ساله، با آغاز سال نوی میلادی، گروه بینالمللی بحران (یک سازمان غیردولتی غیرانتفاعی فراملی که در زمینه مناقشات خشونت بار تحقیق میدانی میکند و برای پیشبرد سیاستهایی به منظور پیشگیری، کاهش یا حل مناقشات فعالیت میکند) با انتشار گزارشی پیشبینی خود را از ده درگیری محتمل در سطح بینالمللی ارائه میدهد.
این گزارش که توسط کامفورت ارو مدیر عامل گروه بین المللی بحران و ریچارد اتوود، معاون اجرایی این موسسه در فارینپالیسی منتشر شده توسط اقتصادنیوز در سه بخش ترجمه شده است.
1. اوکراین؛ شکستن پلها توسط پوتین و امید به خستگی اروپا از اوکراین
تاکنون، اوکراین به لطف شجاعت اوکراینیها و کمکهای غرب، در برابر حمله روسیه مقاومت کرده است. اما پس از نزدیک به یک سال جنگ، چشماندازی برای پایان آن در دسترس نیست.
هنگامی که کرملین تهاجم همهجانبه خود را در فوریه آغاز کرد، ظاهراً انتظار داشت که دولت اوکراین را ساقط و رژیم همسوتری را روی کار بیاورد. اما در این ماجرا دچار اشتباه محاسباتی شد و مقاومت اوکراین به اندازهای شدید بود که برنامههای روسیه غلط از آب درآمد. مسکو که در بهار از اطراف کییف عقب رانده شد، نیروهای خود را در شرق و جنوب متمرکز کرد. سپس، در اواخر تابستان، نیروهای اوکراینی که اکنون به سلاحهای قویتری مجهز شدهاند، در آنجا نیز پیشروی کردند.
با این حال مسکو قوای خود را افزایش داده واز بسیج 300000 نیروی اضافی گفته شده، اگرچه دادهها قابل اعتماد نیستند. حداقل به همان اندازه شهروند روسی از کشور گریخت و کمبود پرسنل و تجهیزات همچنان گریبانگیر ارتش است. کرملین همچنین از الحاق بخشهایی از اوکراین، از جمله سرزمینهایی که تحت کنترلش نیست، خبر داد. کمپین انتقامجویانه حملات هوایی به زیرساختهای اوکراین را آغاز کرد. قطع برق ناشی از آن بسیاری از مناطق را تقریبا غیرقابل زندگی کرده است. از هر سه اوکراینی یک نفر در سال گذشته آواره شده است.
تا کنون، شواهد اندکی وجود دارد که حاکی از آن باشد که کییف یا مسکو از موضع خود عقبنشینی کنند. اوکراینیها هر حمله جدید و افشای جنایتهای روسیه (از جمله اعدامهای موقت و آزار جنسی) را انگیزه بیشتری برای مبارزه میدانند. در روسیه، پروپاگاندا و سرکوب مانع از بروز صدای مخالفت می شود.
هیچ یک از طرفین تمایل واقعی برای گفتگوهای صلح نشان نمیدهند. واضح است که اوکراینیها از واگذاری زمین در شرایطی که در حال پس گرفتن آن هستند، بیزارند. مسکو، با وجود اینکه ادعا میکند درهای دیپلماسی باز است، همچنان خواستار تسلیم کییف بوده و دولت اوکراین را به عنوان نازیهایی تحت کنترل غرب منحط، تحقیر میکند. به نظر میرسد پوتین با تشدید تنشها پس از هر شکست، پلهای خود را منفجر میکند.
در شرایط کنونی، بنبست حاکم است، هر چند برای ادامه آن هر کسی حدس و گمان خود را دارد. یک حمله جدید از بلاروس به اوکراین، هر چند به صورت تبلیغاتی، با توجه به شانس پایین موفقیتش، بعید به نظر می رسد. مسکو امیدوار است که سرمای زمستان و قیمتهای بالای گاز که به دلیل تحریم هیدروکربن های روسیه توسط غرب ایجاد شده، اروپایی ها را از حمایت از اوکراین خسته کند. اما وحدت غرب تا کنون شکاف های کمی را نشان می دهد. بسیاری از پایتختهای اروپایی بر این باورند که شکست اوکراین در جسور کردن مسکو، آنها را به خطر میاندازد. سفر ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین به واشنگتن در پایان سال 2022، حمایت دو حزب را تأیید کرد، علیرغم اینکه جناح راست حزب جمهوریخواه را ناامید کرد.
در مورد سناریوی واقعاً فاجعهآمیز -تشدید بالقوه هستهای بین ناتو و روسیه- هم مسکو و هم پایتختهای غربی برای اجتناب از درگیری مستقیم تلاش کردهاند. به عنوان مثال، غرب ایده مناطق پرواز ممنوع را رد کرده است و از تامین برخی تسلیحات پیشرفته امتناع کرده است.
روسیه هم از حمله به خاک ناتو اجتناب کرده است. پوتین بارها به ظرفیت هستهای روسیه اشاره کرده و ظاهراً هدفش هشدار دادن به غرب است، هرچند اخیراً از لفاظیهای خود عقب نشینی کرده است. حمله اتمی به اهداف نظامی اندکی کمک کرده و میتواند باعث دخالت مستقیم ناتو شود که مسکو امیدوار است از آن اجتناب کند. با این حال، این احتمال را نمی توان نادیده گرفت، به خصوص اگر پوتین احساس کند که قدرتش در حال سقوط است. در واقع، جنگ احتمالاً بالاترین خطر رویارویی هستهای را در 60 سال گذشته ایجاد کرده است. همچنین زمینه را برای آنچه که میتواند یک بنبست طولانی باشد، با آمادگی اروپا برای رویاروییهای خطرناکتر -هر اتفاقی که در اوکراین رخ دهد- آماده میکند.
مطمئناً، رهبران غربی باید با روشن کردن مزایای کرملین، به ویژه در رفع تحریمها، درها را برای حلوفصل بحران باز نگه دارند که به دنبال توافقی است که اوکراین میتواند به آن عمل کند. با این حال، در حال حاضر، آن ها تصور میکنند که، با وجود تمام وحشتهای جنگ، حمایت از اوکراین، حتی در معرض خطر تشدید تنش هستهای، بهتر از اجازه دادن به روسیه از طریق یک کارزار نظامی وحشیانه و تهدیدات هستهای است. این یک محاسبه سخت است که تا حدی، سایر نقاط جهان را نگران می کند.
2. ارمنستان و آذربایجان؛ در انتظار تکرار سناریوی 2020
اگر جنگ روسیه در اوکراین در سراسر جهان طنینانداز شده، تأثیر آن در قفقاز جنوبی به صورت خاص بوده است. دو سال پس از آخرین جنگ بر سر قرهباغ کوهستانی، به نظر میرسد ارمنستان و آذربایجان به سمت رویارویی دیگری پیش رفتهاند. دردسرهای روسیه در اوکراین محاسبات منطقه را بر هم زده است.
انتظار یک جنگ جدید کوتاهتر، اما نه به شدت درگیری شش هفتهای در سال 2020، میرود. در آن جنگ، که بیش از 7000 سرباز کشته شدند، نیروهای آذربایجان ارمنیها را در بخشهایی از قرهباغ کوهستانی و مناطق مجاور، که همگی از اوایل دهه 1990 در اختیار نیروهای ارمنی بودند، شکست دادند. تا سرانجام مسکو آتش بس را میانجی گری کرد.
از آن زمان، موازنه بیشتر به نفع آذربایجان تغییر کرده است. ارتش ارمنستان نیروها و تسلیحات خود را دوباره بازسازی نکرده است، زیرا روسیه، که به دلایل سنتی از نظر تسلیحاتی به آن وابسته است، دچار کمبود منابع است. در مقابل، آذربایجان شدیدا در حال تجدید قوا است. ارتش این کشور چندین بار از ارمنستان پیشی گرفته، بسیار مجهزتر است و ترکیه از آن حمایت میکند. افزایش تقاضای اروپا برای گاز آذربایجان نیز باکو را جسورتر کرده است.
دردسرهای روسیه در اوکراین از جهات دیگری نیز اهمیت دارد. به عنوان بخشی از آتشبس 2020، نیروهای حافظ صلح روسی در مناطقی از قرهباغ کوهستانی مستقر شدند که هنوز ارمنیها در آن ساکن هستند. روسیه مرزبانان و پرسنل نظامی خود را در امتداد بخشهایی از مرز ارمنستان و آذربایجان تقویت کرده است که از زمان جنگ به خط مقدم جدید تبدیل شده است. ایده این بود که این نیروها، هر چند کوچک، از حملات جلوگیری کنند، زیرا باکو نسبت به نیاز به مسکو محتاط خواهد بود.
اما نیروهای روسیه از بروز چندین درگیری در سال گذشته جلوگیری نکردند. نیروهای آذربایجان در ماه مارس و آگوست مناطق بیشتری را در قرهباغ کوهستانی تصرف کردند، از جمله مواضع استراتژیک کوهستانی. در ماه سپتامبر، نیروهای آذربایجان سرزمینهایی را در داخل ارمنستان تصرف کردند. هر حمله به تدریج خونین تر بود.
جنگ در اوکراین نیز مذاکرات صلح را تحتالشعاع قرار داده است. مسکو در طول تاریخ به رهبری تلاشهای صلحآمیز بر سر قرهباغ کوهستانی تمایل داشته است. آتشبس 2020 قرار بود تجارت را در منطقه باز کند، از جمله با ایجاد مجدد مسیر مستقیم از طریق ارمنستان از آذربایجان به منطقه نخجوان در مرز ایران. بهبود تجارت راه را برای مصالحه در مورد مسئله مورد مناقشه آینده قرهباغ هموار میکند. (پس از جنگ 2020، ایروان تقاضای چندین دهه خود برای ایجاد وضعیت ویژه برای قرهباغ کوهستانی را کنار گذاشت، اما همچنان خواهان حقوق ویژه و تضمینهای امنیتی برای ارامنه ساکن آنجا است؛ باکو ادعا میکند که ارامنه محلی میتوانند مانند هر شهروند آذربایجانی از حقوقی برخوردار شوند).
در اواخر سال 2021، مسکو میانجیگری جدید اتحادیه اروپا بین ارمنستان و آذربایجان را پذیرفت، به این امید که صلحسازی روسیه را که پیشرفت کمی داشته است، تقویت کند. با این حال، از زمان آغاز جنگ در اوکراین، مسکو دیپلماسی اتحادیه اروپا را بخشی از تلاشهای گستردهتر برای مهار نفوذ روسیه میداند. اما با وجود تلاشهای پایتختهای غربی، کرملین حاضر به تعامل نیست.
در نتیجه، دو پیشنویس توافقنامه در جریان است – یکی از سوی روسیه و دیگری از طرف خود ارمنستان و آذربایجان که با حمایت غرب تدوین شدهاند (بسیاری از بخشهای آن متن متضاد با طرح پیشنهاد دو طرفه است). هر پیشنویس به تجارت و تثبیت مرز ارمنستان و آذربایجان میپردازد و سرنوشت ارامنه در قرهباغ کوهستانی به یک روند جداگانه و تاکنون آغاز نشده واگذار شده است. مسیر دوجانبه مورد حمایت غرب احتمالا امیدوارکنندهتر است، تا حدی به این دلیل که درونزا است، اگرچه مسکو در صورت دستیابی به توافق، مشخص نیست چه واکنشی نشان خواهد داد. در هر صورت دو طرف از هم دور هستند. باکو همه کارتها را در اختیار دارد و از یک توافق، به ویژه از نظر تجاری و روابط خارجی، بیشتر از نظامی سود خواهد برد.
خطر جدی این است که مذاکرات به جایی نرسد یا شعلهور شدن دیگری مسیرهای تحت حمایت مسکو و غرب را از بین ببرد و آذربایجان هر چه را که میتواند به زور بگیرد.
ادامه دارد...