چین و آمریکا در 2027 وارد درگیری نظامی میشوند؟
به گزارش اقتصادنیوز ، این گزارش که توسط کامفورت ارو مدیر عامل گروه بین المللی بحران و ریچارد اتوود، معاون اجرایی این موسسه در فارینپالیسی منتشر شده توسط اقتصادنیوز در چهاربخش ترجمه شده است.
7. ساحل؛ جهادی ها همچنان پیش می روند
بورکینافاسو، مالی و نیجر هیچ نشانی از شکست شورشهای جنبش های رادیکال به اصطلاح اسلامگرای ندارند. رهبران غربی که دخالت نظامی آنها در دهه گذشته کمک چندانی به مهار خشونت نکرده، به نظر می رسد در نحوه واکنش به کودتا در بورکینافاسو و مالی سهل انگاری کرده اند.
بورکینافاسو در بدترین وضعیت قرار دارد. گروه های جهادی حدود 40 درصد از قلمرو آن، از جمله مناطق وسیع روستایی در شمال و شرق را تحت کنترل دارند. شبهنظامیان ماهها است که یک شهر شمالی، جیبو را محاصره کردهاند. جنگ هزاران نفر را کشته و نزدیک به 2 میلیون نفر را ترک کرده است. با افزایش تلفات، انگشت اشاره به سوی ارتش رفته است. دو کودتای سال گذشته که هر دو به بهانه قتل عام سربازان توسط ستیزه جویان انجام شد، باعث شد یک سرهنگ دوم به نام پل هانری ساندائوگو دمیبا قدرت را در ژانویه به دست گیرد، اما در سپتامبر توسط یک کاپیتان ناشناس، ابراهیم ترائوره، از قدرت برکنار شد. خود ترائوره در تلاش است تا نیروهای امنیتی دچارتفرقه را متحد کند. او ممکن است با بازی با احساسات پوپولیستی، انتقاد از فرانسه و نزدیک شدن به روسیه از پشتیبانان مالی خود پیروی کند. نگرانکنندهتر این است که ترائوره داوطلبانی را برای نبرد با جهادیها استخدام میکند، که میتواند خونریزیهای قومی را به شکل مارپیچی شدت بخشند.
مالی هم در سال های 2020 و 2021 متحمل دو کودتا شد. حاکمیت دولت عملاً در شمال دور وجود ندارد. در آنجا، شبهنظامیان وابسته به داعش و القاعده با یکدیگر میجنگند و با شورشیان غیرجهادی، که عمدتاً طوارق هستند -جامعهای که بخش بزرگی از ساحل را در بر میگیرد- در نبردند. شورشیان طوارق در سال 2015 قراردادی را با باماکو امضا کردند، به این امید که مواضع ارتش را به دست آورند.
اما اکنون، با احساس رها شدن، برخی از شورشیان ممکن است منافع خود را در اتحاد مجدد با جهادی ها ببینند. (شبه نظامیان مرتبط با القاعده به شورش جدایی طلبی تحت سلطه طوارق که حدود یک دهه پیش شمال مالی را تصرف کرد، پیوستند و سپس آن را غصب کردند.) در جنوب، در مرکز مالی، نبردی که نیروهای مالی و مزدوران گروه واگنر روسی را در برابر ستیزه جویان قرار می دهد، به نظر می رسد به بن بست خورده و نقض گسترده حقوق بشر هر دو طرف آشکار شده است.
نیجر در وضعیت بهتری قرار دارد، اگرچه علائم نگران کننده ای نیز وجود دارد. دولت یا شبه نظامیان غیرنظامی را در نیروهای امنیتی ادغام کرده یا از مسلح کردن آنها خودداری کرده است. آمادگی آن برای درگیر شدن با گروه های جهادی نیز ممکن است به آرامش در خشونت کمک کرده باشد. با این حال، رئیس جمهور محمد بازوم از تلاش برای کودتا در مارس 2021 جان سالم به در برد و دستگیری های بعدی، از جمله در میان افسران عالی رتبه، ممکن است به خصومت در ارتش دامن زده باشد. جهادی ها وارد پارک ها و جنگل های امتداد مرزهای بورکینافاسو و بنین شده اند و به پایتخت، نیامی نزدیک تر شده اند.
مشارکت خارجی در ساحل به سرعت در حال پیشرفت است. فرانسه که در سال 2013 برای بیرون راندن شبهنظامیان از شمال مالی مداخله کرد، با توجه به روابط پرتنش با باماکو، به عملیات خود در این کشور پایان داد، اگرچه پایگاههای خود را در نیجر حفظ کرد. یک مأموریت سازمان ملل در مالی از آوریل 2013 نیز برای پیشرفت صلح تلاش کرده است. اکنون به نظر می رسد که غرب بیش از همه نگران جلوگیری از گسترش جهادی ها به سمت جنوب تا خلیج گینه است. خشم منطقهای علیه فرانسویها تا حد زیادی به لطف یک دهه شکست غرب در بررسی پیشرفتهای شبهنظامیان و همچنین به دلیل اطلاعات نادرست روسیه در حال افزایش است.
حیاتی ترین نکته در لحظه عطف برای منطقه این است که رهبران درباره رویکرد عمدتاً نظامی محور برای مقابله با جهادی ها، تجدید نظر کنند. عملیات نظامی نقش مهمی ایفا می کند، اما باید تابع تلاش ها برای بهبود روابط بین جوامع، جلب نظر مردم در مناطق، و حتی گفتگو با رهبران شبه نظامی باشد. دولت های غربی باید به خاطر سابقه خود در دهه گذشته احساس شرم کنند. اما از آنجایی که برخی از رهبران ساحل به مسکو روی آورده اند، قطع روابط و تلاش برای وادار کردن آنها به انتخاب تنها طرف، اشتباه است.
8. هائیتی؛ غرق در بن بست سیاسی و خشونت گسترده باندها و حکومت وحشت
از زمان قتل رئیس جمهور جوونل مویس در ژوئیه 2021، هائیتی به دلیل بن بست سیاسی و خشونت گسترده باندها فلج شده است. خدمات عمومی ساقط شده و وبا در حال گسترش است. اوضاع به حدی بد است که برخی از هائیتیها با وجود میراث ناگوار مداخلات قبلی در هائیتی، اکنون امید خود را به نیروهای خارجی بستهاند.
آریل هنری، نخستوزیر موقت هائیتی که پس از موئیس برگزیده شد، از حمایت قدرتهای خارجی با نفوذ برخوردار است، اما با مقاومت شدید در هائیتی مواجه است. از زمانی که هانری بر اساس توافق مونتانا قدرت را به دست گرفت، گروهی از سیاستمداران مخالف و نمایندگان جامعه مدنی با حکومت او مخالفت کردند. هنری قرار بود انتقال قدرت را به سوی انتخابات هدایت کند، اما ناامنی گسترده مانع از رای گیری شد و هنری نیز کمیسیون انتخابات را منحل کرد.
صدها باند بیش از نیمی از کشور را کنترل می کنند. آنها با مسدود کردن جاده ها و تحمیل حکومت وحشت، از جمله استفاده از تجاوز به عنف برای تنبیه و ارعاب مردم، گاهی اوقات هدف قرار دادن کودکان زیر 10 سال، حکومت مرکزی را به چالش می کشند. بزرگترین ائتلاف - جی 9- توسط رهبر باند بدنام جیمی باربیک کریزیر رهبری می شود. باندهای هائیتی چندین دهه است که وجود دارند و اغلب با سیاستمداران ارتباط دارند. اما قدرت آنها پس از قتل مویس افزایش یافته است.
در شش ماه گذشته همه چیز مشخص شده است. در ماه ژوئیه، نبرد بین جی9 و یک باند دیگر بر سر یک محله فقیر نشین در نزدیکی پورتو پرنس، بیش از 200 نفر را در مدت کمی بیش از یک هفته کشت. دو ماه بعد، هنری یارانه سوخت را لغو کرد و باعث افزایش قیمت ها و ایجاد اعتراضات گسترده شد که اعضای باند به آن پیوستند. جی9 سپس یک پایانه نفتی بزرگ را تصرف کرد و تقریباً کل کشور را با کمبود سوخت مواجه کرد که از جمله باعث اختلال در دسترسی به آب آشامیدنی تمیز شد. کریزیر گفت که او تنها پس از کناره گیری هنری ترمینال را پس خواهد داد، اگرچه نیروهای پلیس هائیتی توانستند آن را چند ماه بعد بازپس بگیرند.
نتیجه کار یک فاجعه انسانی بوده است. نیمی از جمعیت، 4.7 میلیون نفر، با گرسنگی حاد روبرو هستند و تقریباً 20000 نفر در معرض خطر مرگ در اثر گرسنگی هستند. کمبود در کلینیکهای بهداشتی همراه با کمبود آب پاک باعث ظهور دوباره وبا شده است. گزارش اخیر سازمان بهداشت جهانی بیان کرد که بیش از 13000 مورد وبا در اوایل اکتبر تا اوایل دسامبر وجود داشته است که 283 مورد مرگ ثبت شده است - اما موارد واقعی احتمالاً بیش از این باشد.
در مواجهه با این چالش ها، هنری در ماه اکتبر خواستار حمایت نظامی خارجی شد. هر مأموریتی از این دست، کارش از بین بردن باندهای مبارزی است که با مردان جوان و کودکان مستقر در مناطق شهری پرجمعیت آکنده اند. مخالفت های سیاسی نیز وجود دارد: گروه مونتانا تا حد زیادی با هر گونه ماموریت خارجی مخالف و معتقد است که نخست وزیر موقت از آن برای حمایت از حکومت خود استفاده خواهد کرد. بسیاری دیگر از هائیتیها با توجه به تحت انقیاد گرفتن جزیره توسط قدرتهای خارجی و سابقه آشفته اعزامهای خارجی قبلی، محتاط هستند. با این حال، تعداد فزایندهای از مردم، بهویژه در مناطقی که از بدترین خشونتهای گروهی رنج میبرند، از سر ناامیدی محض حمایت خود را از مداخله خارجی اعلام کردهاند.
تحریمهای ایالات متحده و کانادا بر روی چندین سیاستمدار برجسته سابق، در کنار کرزیر، موجی از شوک را به نخبگان هائیتی وارد کرده است و ممکن است آنها را وادارد تا در مورد روابط آینده با باندها فکر کنند. اما تعداد کمی از کشورهای خارجی برای استقرار نیروها تلاش می کنند. گفته میشود، اگر هنری و رقبای او بر سر نقش چنین مأموریتی و نقشه راه انتقالی به توافق برسند، نیروهای خارجی میتوانند بهترین امید هائیتی باشند. حتی ورود آنها و تهدید به عملیات ممکن است باندها را به رها کردن جاده های اصلی و سست کردن سلطه خود بر پایتخت سوق دهد.
9. پاکستان؛ زیر سایه پوپولیسم خان
پاکستان در حالی وارد سال انتخاباتی میشود که شاهد بدنهای عمیقاً از هم پاشیده است، زیرا عمران خان، نخستوزیر پیشین، جنبش پوپولیستی خود را علیه دولت و ارتش قدرتمند شدت بخشیده است.
برکناری خان از مقام خود در بهار گذشته همراه با از افتادن او از چشم ارتش پاکستان بود. او پس از کسب مقام نخست وزیری با حمایت مقامات عالی رتبه، به دلیل حکومت نادرست خان و مواضع ضدآمریکایی آتشین و و تلاش برای قرار دادن وفاداران به خود در مناصب عالی ارتش، وضعیتش بدتر شد. با افزایش حمایت از رای عدم اعتماد، خان ادعا کرد که واشنگتن پشت توطئه برکناری او بوده است. ژنرال قمر جاوید باجوا، فرمانده ارتش، این توطئه را رد کرد، چرا که نگران تأثیر آن بر روابط با ایالات متحده بود. در ماه آوریل، خان برکنار شد و یک دولت ائتلافی به ریاست شهباز شریف به قدرت رسید.
سپس خان و حزب تحریک انصاف پاکستان از پارلمان خارج شدند و به خیابان ها ریختند. در سراسر کشور، اعتراضات خشونت آمیز زمانی تشدید شد که دولت شریف درخواست خان را برای انتخابات زودهنگام رد کرد. حامیان او همچنین به انتقاد شدید از ارتشیان، به ویژه باجوا پرداختند. لفاظی های ضدغربی خشم مردم را برانگیخته است. ادعاهای خان مبنی بر اینکه شریف در حال مدیریت نادرست اقتصاد است، با افزایش هزینه های زندگی نیز به شدت تاثیرگذار است.
در روز 3 نوامبر، طی یک راهپیمایی چند هفته ای ضد دولتی به سوی پایتخت، اسلام آباد، خان مورد اصابت گلوله قرار گرفت و زخمی شد. قاتل احتمالی که در محل دستگیر شد، اصرار دارد که به تنهایی عمل کرده است. اما خان، شریف، و یک مقام ارشد اطلاعات نظامی را به توطئه برای قتل خود متهم می کند.
همه اینها نوید بدی را برای انتخابات پیش از اکتبر 2023 می دهد. رقبای اصلی در حال حاضر در مورد قوانین بازی با هم اختلاف نظر دارند و خان مقامات ارشد انتخابات را به حمایت از دولت شریف متهم می کند. به نظر می رسد او در صورت شکست حزبش، نتیجه را رد خواهد کرد. اکنون تحت فرماندهی جدید، ارتش قول داده که از منازعه سیاسی دور بماند. اما اگر همه چیز از هم بپاشد یا به سمتی برود که آنها تصور می کنند تهدیدآمیز است، ممکن است برای ژنرال ها سخت باشد که ساکت باشند.
یک بحران سیاسی دیگر، آخرین چیزی است که پاکستان در کنار بسیاری از چالش های دیگر به آن نیاز دارد. در سال 2022، سیل ویرانگر یک سوم کشور را زیر آب برد و از هر 7 پاکستانی 1 نفر را تحت تاثیر قرار داد. 20.6 میلیون نفر هنوز به کمک های بشردوستانه نیاز دارند. برآوردهای معتبر کل خسارات و خسارات اقتصادی را 31.2 میلیارد دلار نشان می دهد که حداقل 16.3 میلیارد دلار دیگر برای بازیابی لازم دارد. آسیب پذیرترین اقشار جمعیت، زنان و دختران، از جمله بدترین آسیب خورده ها هستند و دسترسی محدود آنها به آموزش، درآمد و مراقبت های بهداشتی کاهش یافته است.
شرایط کمک مالی صندوق بینالمللی پول در اگوست 2022 که پاکستان را از عدم پرداخت بدهیاش باز داشت، شریف را نیز در تنگنا قرار داد: لغو و از دست دادن کمکهای مالی، یا اجرای اصلاحات دردناک و خطر حمایت پوپولیستی از خان. به واسطه سیل، پاکستان اکنون به کمک های بیشتری نیاز دارد که به کندی انجام می شود. تأخیر در امدادرسانی و بازسازی میتواند شکایات را عمیقتر کند و پایگاه خان را تقویت کند.
در همین حال، ستیزه جویان جهادی دوباره احیا می شوند. استان خیبر پختونخوا، هم مرز با افغانستان، شاهد افزایش حملات شبه نظامیان به نیروهای امنیتی بوده است. این افزایش هم مرهون پناه دادن طالبان به ستیزه جویان پاکستانی در افغانستان و هم تلاش ناموفق خود اسلام آباد با میانجیگری طالبان برای دستیابی به معامله با شبه نظامیان است. به نظر می رسد که اسلام آباد که ده ها سال در طول جنگ ایالات متحده در افغانستان میزبان رهبران طالبان بوده است، در تلاش است تا اراده خود را بر متحد سابق خود تحمیل کند.
10. تایوان؛ بر لبه پرتگاه، در انتظار 2027
بزرگترین نقطه اشتعال بین ایالات متحده و چین به طور فزاینده ای بی ثبات به نظر می رسد، زیرا واشنگتن به دنبال حفظ برتری در منطقه است و پکن به دنبال الحاق جزیره. یکپارچگی با تایپه، هدف طولانی مدت چین بوده است. پکن می گوید امیدوار است این اتفاق به صورت مسالمت آمیز رخ دهد، اما استفاده از زور را رد نمی کند. ارزیابی واشنگتن این است که شی سال 2027 را به عنوان تاریخی تعیین کرده است که تا آن زمان ارتش چین باید بتواند تایوان را تصرف کند. ایالات متحده به نوبه خود، سیاست «چین واحد» را حفظ می کند - با هدف حل مسالمت آمیز وضعیت تایوان بدون پیش داوری در نتیجه- و یک موضع «ابهام استراتژیک» را در مورد اینکه آیا به دفاع از تایوان برمی خیزد یا خیر، اتخاذ کرده است. اما با افزایش قدرت و قاطعیت پکن، واشنگتن نشانههایی از سیاستهای سختگیرانه اتخاذ شده در زمانی که ارتش چین ضعیفتر بود را نشان میدهد.
تابستان گذشته، زمانی که نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان ایالات متحده از تایپه، پایتخت تایوان بازدید کرد، اوضاع داغ شد. پلوسی به عنوان یک قانونگذار، از جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده (که گفته می شود دولت او از این سفر ناراضی بود) دستور نمی گرفت. اما پکن بهطور شگفتانگیزی، دیدار او را سیگنال قدرتمندی از حمایت از تایپه و منادی از بین رفتن تعهد ایالات متحده به سیاست «چین واحد» دانست. در پاسخ، رزمایشهای نظامی بیسابقهای را در اطراف تایوان برگزار کرد و کشتیهای جنگی و هواپیماها را در سراسر «خط میانه» مستقر کرد، که برای دههها به عنوان لبه فعالیت نظامی چین در تنگه تایوان مورد توافق ضمنی بوده است.
نگرانی فزاینده در مورد ظهور چین، قاطعیت این کشور در آسیا-اقیانوسیه و تعهد این کشور به ایجاد قابلیتهای نظامی به یکی از دغدغههای اصلی سیاست ایالات متحده تبدیل شده است. رفتار سخت در قبال چین -از جمله در رابطه با تایوان - موضوع نادری است که از اجماع دو حزبی در واشنگتن برخوردار است. هم دولت بایدن و هم کنگره بر این باورند که توانایی ایالات متحده برای جلوگیری از تهاجم چین کاهش یافته و می خواهند آن را بازسازی کنند.
برای دولت ایالات متحده، چالش این است که هم هزینههایی را که چین در صورت راهاندازی یک کمپین نظامی متحمل میشود و هم این اطمینان را که اگر دست از کار بردارد، واشنگتن به دنبال جدایی دائمی تایوان نخواهد بود، قابل باور باشد.
بعید به نظر می رسد که چین به این زودی ها حمله کند. تجاوز به تایوان مشکل خواهد بود و با مشاهده واکنش غرب به حمله روسیه به اوکراین، پکن احتمالاً فشار بینالمللی و هزینههای اقتصادی را که یک حمله میتواند کلید بزند، درک میکند -حتی اگر ایالات متحده مداخله نظامی نکند.
با این حال، تهدیدات معتبر ایالات متحده - ادامه تقویت قابلیتهای دفاعی تایوان، آسیبپذیری کمتر موقعیت نظامی آن در آسیا-اقیانوسیه در برابر حملات چین، و شناسایی اقدامات اقتصادی تنبیهی با متحدان و شرکا- میتواند به بازدارندگی پکن کمک کند. اما چنین اقداماتی باید دست به دست هم دهند و تضمین کنند که سیاست ایالات متحده بدون تغییر باقی می ماند. اگر پکن معتقد باشد که خودداری از حمله به واشنگتن و تایپه فضا می دهد تا شرایطی را برای جدایی دائمی تایوان ایجاد کنند، محاسباتش به سمت جنگ متمایل خواهد شد.
به نظر می رسد بایدن از این خطر آگاه باشد. اگرچه او تمایل نگرانکنندهای به متعهد شدن به کمک نظامی به تایوان دارد (هر چند دستیارانش هر بار به سرعت از نظرات او عقبنشینی میکنند)، زمانی که با رئیسجمهور چین، شی جین پینگ، در جریان نشست گروه بیست در ماه نوامبر ملاقات کرد، بر اساس فیلمنامه همیشگی عمل کرد. او به شی اطمینان داد سیاست آمریکا بدون تغییر باقی می ماند. شی به نوبه خود گفت چین به دنبال اتحاد مسالمت آمیز است.
با این حال، خطرات کوتاه مدت می تواند تنش ها را افزایش دهد. از طرف ایالات متحده، کوین مک کارتی، که جمهوری خواهان را در زمانی که در اقلیت مجلس نمایندگان بودند رهبری می کرد، گفته بود در صورت جانشینی پلوسی به عنوان رئیس مجلس از تایوان دیدار خواهد کرد. حداقل، چین با نمایش قدرت نظامی همتراز تمریناتش در پاسخ به پلوسی، واکنش نشان خواهد داد. اگر مشکلات اقتصادی و سیاسی داخلی پکن رو به افزایش باشد، نمایش قاطعانهتری از اراده امکانپذیر است، بهویژه اگر دیده شود که ایالات متحده در زمان ضعف چین در حال افزایش برتری های خود است. چنین تشدید تنش بلافاصله منجر به جنگ نمی شود، اما می تواند قدرتمندترین قدرت های اقتصادی و نظامی جهان را به آن نزدیک تر کند.