خداحافظ قرن آمریکا /چین و هند 2 بازیگر اصلی در نظم جهانی آینده؟
به گزارش اقتصادنیوز، مایکل تی کلر، عضو موسسه تامدیسپچ، استاد بازنشسته کالج مطالعات صلح و امنیت جهانی در کالج همپشایر و عضو ارشد مهمان در انجمن کنترل تسلیحات و بنیانگذار کمیته سیاست عاقلانه ایالات متحده و چین با انتشار یادداشتی در وبگاه این موسسه با عنوان «خداحافظ قرن آمریکا»، تحول در نظم جهانی را بررسی کرده است.
به نوشته کلر، تا همین چندی پیش، تحلیلگران سیاسی از « G-2 » صحبت میکردند -یک اتحاد کاربردی بالقوه بین ایالات متحده و چین با هدف مدیریت مشکلات جهانی برای منافع متقابل آنها. چنین اتحاد دو جانبهای به طور بالقوه حتی قدرتمندتر از گروه G-7 از اقتصادهای پیشرو غربی دیده میشد. همانطور که فرد برگستن، معاون سابق وزیر خزانه داری- که در ابتدا چنین مشارکتی را تصویر میکرد- در سال 2008 نوشت: «ایده بنیادی، ایجاد یک G-2 بین ایالات متحده و چین برای هدایت روند حکمرانی جهانی است».
آمریکا ناچار است زیرا...
بنا به گزارش اکوایران، این تصویر مبنایی برای ارتباط اولیه دولت اوباما با چین بود، هرچند که با ادامه افزایش تنشها با پکن بر سر تایوان و سایر مسائل، محبوبیت خود را در واشنگتن از دست داد. با این حال، اگر جنگ در اوکراین چیزی به ما بیاموزد، باید این باشد که، خواسته قلبی رهبران آمریکا هرچه که باشد، واشنگتن (به غیر از جنگ) چارهای ندارند جز اینکه مسئولیتهای حکمرانی جهانی را با چین تقسیم کند؛ و در یک چرخش ژئوپلیتیک جدید، همچنین با هند. به هر حال، این کشور در حال رشدِ مجهز به سلاح هستهای، اکنون پرجمعیت ترین کشور روی کره زمین است و به زودی سومین اقتصاد بزرگ جهان را نیز در اختیار خواهد داشت. به عبارت دیگر، اگر قرار باشد از فاجعه جهانی جلوگیری شود، چه آمریکاییها بخواهند و چه نخواهند، این کشور چارهای جز شروع برنامهریزی برای یک گروه G-3 در حال ظهور نخواهد داشت.
دو سوال بلافاصله به ذهن خطور میکند: چرا G-3، و چرا ظهور آن احتمالاً نتیجه اجتناب ناپذیر جنگ در اوکراین است؟
اگر با دومین سوال حیاتی شروع کنیم، G-3 دقیقاً به این دلیل در آینده ما نهفته است که نه ایالات متحده و نه روسیه توانایی خود را برای دستیابی به آنچه که رهبران آن ممکن است نتیجه رضایت بخش برای جنگ در نظر بگیرند، ثابت نکردهاند. در طرف مسکو، تلاش برای محو کردن اوکراین به عنوان یک دولت کارآمد، شکست قابل توجهی خورده است.. در طرف واشنگتن، شکست کامل روسیه و یا سقوط ولادیمیر پوتین بسیار بعید به نظر میرسد.
مسیر متفاوت چین و هند در جنگ اوکراین؟
در میان فاجعه به ظاهر پایان ناپذیر جنگ در اوکراین، به طور فزایندهای آشکار شده است که چین و هند احتمالاً راه حل نهایی آن را شکل میدهند. به لطف امتناع این دو کشور از تبعیت از تحریمهای شدید غرب، ادامه تجارت با مسکو و خرید گسترده ذخایر سوخت فسیلی روسیه، مسکو نمیتواند بدون حمایت این دو کشور به جنگ ادامه دهد.
علاوه بر این، با توجه به آسیبی که به چشم انداز رشد جهانی وارد شده است، هیچ یک از این کشورها نمیخواهند که جنگ تشدید یا طولانیتر شود. این درگیری مخصوصاً برای چینیها باعث ایجاد اصطکاک با شرکای تجاری مهم در اروپا شده است، که از ادامه روابط پکن با مسکو ناراضی هستند. بنابراین، به دلایل خاص خود، رهبران این دو کشور احتمالاً فشار فزایندهای را بر مسکو و کیف اعمال میکنند تا به دنبال یک نتیجه از طریق مذاکره باشند که، ناگفته نماند، هیچ یک از طرفین از آن راضی نخواهند بود.
در عین حال، در حالی که جنگ در اوکراین ضعف حیرتانگیز ارتش سابقاً قدرتمند روسیه را آشکار کرده است، محدودیتهای قدرت آمریکا را نیز به طرز چشمگیری نمایان کرده است. هنگامی که جنگ در فوریه 2022 آغاز شد، جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا مطمئن بود که بیشتر کشورهای جهان در منزوی کردن مسکو به ایالات متحده و اروپا خواهند پیوست، از جمله با توقف خرید انرژی روسیه و اعمال تحریمهای شدید علیه این کشور. برای او، این هنوز قرن آمریکایی است.
او در آن زمان اعلام کرد: «ایالات متحده به تنهایی این کار را انجام نمیدهد. ما ماههاست که در حال ایجاد ائتلافی از شرکای خود بودهایم که بیش از نیمی از اقتصاد جهانی را نمایندگی میکنند... ما توانایی روسیه برای انجام تجارت با دلار، یورو، پوند و ین و دسترسی آنها به اقتصاد جهانی را محدود خواهیم کرد.»
با توجه چیزی که اتفاق افتاد، به نظر میرسد که ما وارد دوران جدیدی شدهایم که هنوز نام تعریف شدهای ندارد، که مشخصه آن کاهش نفوذ جهانی ایالات متحده است. به هر حال، علیرغم تلاشهای قاطع واشنگتن و متحدانش در ناتو برای محدود کردن دسترسی روسیه به اقتصاد جهانی، مسکو تا حد زیادی موفق شده است خود را حفظ کند، حتی در شرایطی که فاجعه نظامی پرهزینه خود در اوکراین را تامین مالی میکند. از این بابت باید از چین و هند متشکر باشد که به خرید مقادیر عظیم نفت و گاز طبیعی روسیه (حتی با قیمتهای بسیار کاهش یافته) ادامه دادهاند.
به همین صورت، واشنگتن نیز تا حد زیادی نتوانسته است اکثر کشورهای جنوب جهانی، از جمله قدرتهای کلیدی در حال ظهور مانند برزیل، هند و آفریقای جنوبی را متقاعد کند که دیدگاه پرزیدنت بایدن در مورد جنگ اوکراین را به عنوان یک مبارزه «وجودی» بین کشورهای لیبرال دموکراتیک و خودکامگیهای غیر لیبرال بپذیرند. همانطور که او در یک سخنرانی که یک سال پیش در ورشو ایراد کرد، گفت: «ما دوباره در نبردی بزرگ برای آزادی، نبردی بین دموکراسی و خودکامگی، بین آزادی و خفقان، بین نظم مبتنی بر قوانین و نظمی که توسط زور بیرحمانه اداره میشود، هستیم.»
اما در خارج از اروپا، چنین اظهارات پر طنینی تا حد زیادی با گوش ناشنوا مواجه شدهاند، درحالی که رهبران غیر غربی بر نیازهای ملی خود تأکید کرده و ریاکاری غرب را در دفاع از «قوانین» جهانی که مدعی احترام به آن هستند، محکوم کردهاند.
اس. جایشانکار، وزیر امور خارجه هند، به راجر کوهن از نیویورک تایمز میگوید: «من هنوز دوست دارم دنیایی مبتنی بر قوانین بیشتر ببینم. اما وقتی مردم به نام دستوری مبتنی بر قواعد، شروع به فشار بر شما میکنند تا تسلیم شوید و در مورد منافع بسیار عمیق خود مصالحه کنید، در آن مرحله شاید مهم باشد که با آن مخالفت کنید.»
چرا G-3؟
در حالی که نتیجه جنگ اوکراین هنوز در هاله ای از ابهام است، روی یک چیز حساب کنید: ظهور چین و هند به عنوان بازیگران اصلی در حل این منازعه به تعریف نظم جهانی آینده کمک خواهد کرد - نظمی که در آن ایالات متحده باید مسئولیتهای حکومتی جهانی را با چین و هند، دو گره قدرت بزرگ دیگر جهان به اشتراک بگذارد. اروپا به دلیل اختلافات داخلی و وابستگی به قدرت نظامی ایالات متحده، صلاحیت ایفای چنین نقشی را ندارد. روسیه نیز به دلیل کاهش قدرت نظامی و اقتصادیاش در این اندازه نیست. با این حال، کشورهای G-3 دارای برخی ویژگیهای اساسی هستند که آنها را از سایر قدرتها متمایز میکند و احتمالاً در آینده برجستهتر خواهند شد.
بیایید با جمعیت شروع کنیم. در سال 2022، چین، هند و آمریکا اولین، دومین و سومین جمعیت بزرگ جهان را داشتند که به طور مشترک حدود 3.2 میلیارد نفر یا تقریباً 40٪ از کل مردم روی کره زمین را تشکیل میدادند. در حالی که انتظار میرود هند در سال جاری از چین به عنوان پرجمعیتترین کشور جهان پیشی بگیرد، این سه کشور همچنان احتمالاً تا سال 2050 در صدر کشورهای پر جمعیت باقی میمانند و تا آن زمان حدود 3.4 میلیارد نفر را میزبانی میکنند. البته، هیچ کس نمیداند که قحطیهای بزرگ، بیماریهای همهگیر یا بلایای آب و هوایی چگونه ممکن است بر این تعداد تأثیر بگذارد، اما این جمعیتها در تولید، مصرف، و حتی، در صورت لزوم، جنگ، مزایای بسیار زیادی به همراه دارند.
بعد از آن، نفوذ اقتصادی را در نظر بگیرید. ایالات متحده و چین مدتهاست که اقتصادهای شماره یک و دو جهان را در اختیار دارند و هند در جایگاه ششم قرار دارد و در حال رشد است، اگرچه هنوز پشت سر ژاپن، آلمان و بریتانیا باشد. با این حال، انتظار میرود که این کشور امسال از بریتانیا پیشی بگیرد و در برخی پیشبینیها تا سال 2030 به رتبه سوم برسد. سپس G-3 با هم سهم بیشتری از فعالیتهای اقتصادی جهانی را نسبت به مجموع 20 کشور بعدی به خود اختصاص خواهد داد، از جمله تمام اقتصادهای اروپایی و ژاپن. در نظر بگیرید که چنین شکلی از قدرت را هیچ کس نمیتواند نادیده بگیرد.
به طور گسترده تصور میشود که ایالات متحده و چین دارای دو بزرگترین و قدرتمندترین ارتش جهان هستند و روسیه همچنان مدعی جایگاه سوم است، اگرچه ارتش این کشور به دلیل جنگ در اوکراین به شدت تضعیف شده است و به احتمال زیاد برای سالها قدرت قبل از جنگ خود را به دست نخواهد آورد –چه بسا هرگز. ارتش هند در واقع بزرگ است، با حدود 1.4 میلیون مرد و زن در یونیفورم (در مقایسه با دو میلیون چین، کمتر از یک میلیون روسیه و 1.4 میلیون نیروی مسلح آمریکایی)، اما به اندازه سه ارتش دیگر به سلاحهای پیشرفته مجهز نیست. هندیها برای دستیابی به سیستمهای جنگی پیشرفته از اروپا، روسیه و ایالات متحده میلیاردها دلار هزینه میکنند. با افزایش سهم دهلی نو از ثروت جهانی، میتوانید روی «مدرن سازی» نیروهای مسلح آن حساب کنید.
مجموع همه این عوامل را در نظر بگیرید و بدیهی است که چین، هند و ایالات متحده احتمالاً بر هر نظم جهانی در آینده تسلط خواهند داشت. متأسفانه، این بدان معنا نیست که آنها قصد همکاری دارند – چه بسا عکس آن. رقابت و درگیری بدون شک یکی از ویژگیهای پایدار روابط آنها باقی میماند، به طوری که پیوند بین هر کدام از آنها دائماً بهبود مییابد و از بین میرود. اما از یک چیز می توانیم مطمئن باشیم: هیچ مشکل بزرگ جهانی، خواه تغییر آب و هوا، فاجعه اقتصادی، یا یک بیماری همه گیر مرگبار دیگر یا جنگی مانند اوکراین حل نخواهد شد، مگر اینکه این سه قدرت بتوانند شکلی از همکاری هر چند غیررسمی را بیابند.