بازی برد-برد حزبالله در جنگ غزه
به گزارش اقتصادنیوز، برای ارتش اسرائیل، چنین رویکرد محتاطانهای ممکن است عملیتر از یک حمله همه جانبه باشد. اگر تاکتیکها هر روز با شرایط موجود در زمین تطبیق داده شوند، تاکتیکهای موفق را میتوان در جاهای دیگر نیز تکرار کرد. از منظر سیاسی، به فرماندهان زمان داده میشود تا ببینند آیا موضع بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل تغییر میکند یا خیر.
به نوشته زوران کاسواک، تحلیلگر شبکه الجزیره، در درگیریهای گذشته، اکثر اسرائیلیها کنار هم جمع میشدند و از زیر سوال بردن بیش از حد رهبری خود اجتناب میکردند. اکنون بسیاری نتانیاهو را مسئول حملات 7 اکتبر می دانند. او قاطعانه به مخالفان پاسخ داده است که «اکنون زمان جنگ است.»
اما در حالی که او تقریباً به طور قطع تنها به جبهه جنوبی اسرائیل در غزه اشاره میکرد، یکدندگی او ممکن است منجر به گشایش جبهه دیگری در شمال شود.
بر اساس گزارش اکوایران به نقل از الجزیره، پیش از این استدلال شده که کشورهای منطقه مایل به پیوستن به این جنگ نیستند. با این حال، دولتها تنها نهادهایی نیستند که ارتش دارند. در مرزهای شمالی اسرائیل، لبنان، یکی از این ارتشهای غیردولتی، حزبالله، قویتر از ارتش ملی است و تحت کنترل دولت مرکزی نیست.
حزب الله، در دهه 1980، در جریان جنگ داخلی در لبنان، ایجاد شد تا جناحهای مختلف اقلیت مسلمانان شیعه را متحد کند و با فروپاشی دولت، خدمات اجتماعی ارائه دهد. با دلگرمی ناشی از موفقیتهای اولیه و با حمایت ایران، حزب الله یک جناح مسلح ایجاد کرد که به سرعت به یک نیروی جنگی سهمگین تبدیل شد -آنقدر سهمگین که میتوان گفت تنها نیروی عربی است که اسرائیل را در نبرد شکست داده است. در سال 2000، مقاومت حزبالله اسرائیل را مجبور کرد تا به اشغال جنوب لبنان پایان دهد.
اسرائیلیها با عصبانیت از این که خروج خود از جنوب لبنان را پس از 15 سال حضور، یک شکست بنامند خودداری میکنند، اما اعتراف میکنند که حزبالله عامل اصلی تصمیم آنها بوده است. در سال 2006، در جنگ یک ماهه با اسرائیل، حزبالله با حمله به ناو اسراییلی حنیت -که در آن زمان یکی از سه کشتی مدرن و توانای آنها بود- با یک موشک زمین به دریای ساخت چین، درجاتی از پیچیدگی نظامی و توانایی بیسابقه و غیرمنتظرهای از خود نشان داد.
حسن نصرالله، رهبر حزبالله، از داشتن 100،000 جنگجوی تحت فرمان خود میگوید، اما احتمالاً میزانی اغراق در این رقم وجود دارد: اکثر کارشناسان معتقدند این رقم تقریباً 60،000 نفر است، اما اعداد و ارقام دارایی اصلی حزبالله نیستند.
نقاط قوت آن در سازماندهی نظامی و نظم و انضباط و فداکاری است که بدون شک از اکثر ارتشهای دولتی برتر است. این گروه همچنین دارای زرادخانهای از تسلیحات است که برای تاکتیکهای نفوذ پیاده نظام سبک با تیم کوچک کاملاً مناسب است، که در نبردهای خود با اسرائیل آموخته است. به دلیل برتری دشمن در نیروی هوایی و زرهی، حزبالله هیچ هواپیمای با سرنشین و تانکی ندارد، اگرچه در جنگ سوریه یک واحد زرهی به اندازه یک گردان را برای کسب تجربه اداره میکرد.
اما حزبالله دارای طیفی قوی از موشکها و راکتهای سنگینتر و دور بردتر از موشکهایی است که حماس استفاده میکند، و توپخانههای میدانی توانمندی دارد. اعتقاد بر این است که بیشتر تسلیحات از سوی ایران یا با کمک ایران تامین شده است. تعداد آنها در جنگ سوریه -که حزب الله در آن به نیروهای رسمی بشار اسد کمک میکرد- تکمیل شد.
فداکاری و عزم جنگجویان حزب الله در مقاومت در برابر حملات اسرائیل در بیروت در سال 2006 باعث شد که اسرائیل «دکترین ضاحیه» -تخریب کامل هوایی که اکنون هر روز در غزه شاهد آن هستیم- را تدوین کند. نام این دکترین برگرفته از محلهای در بیروت بود که برای اولین بار به این سرنوشت دچار شد. ژنرال اسرائیلی، گادی آیزنکوت آن را به عنوان طرحی برای آسیب رساندن به غیرنظامیان با استفاده از قدرت نامتناسب علیه هر ساختار غیرنظامی، به عنوان تنها راه متوقف کردن جنگجویانی که می توانند از آنها استفاده کنند، توضیح داد. امّا نتوانست حزب الله را متوقف کند.
حزبالله به عنوان دشمنی که اسرائیل میشناسد و به آن احترام میگذارد، تلآویو را مجبور کرد تا نیروهای کمکی گستردهای را در مرز لبنان مستقر کند و گردان جولانی ساکن در مرز را به احتمالاً 100،000 سرباز یا بیشتر افزایش دهد. دشمن اسرائیلی میداند که بر خلاف حماس - که فقط میتواند موشک پرتاب کند- حزبالله یک امکان واقعی برای پیشروی به سمت اسرائیل و حفظ قلمرو در اختیار دارد.
اما حزب الله نیازی به حمله آن طرف خط آبی، که مرز لبنان را مشخص میکند، ندارد. حزبالله با حضورش، چیزی که نظامیان آن را «ارتش در انتظار» مینامند، اسرائیل را مجبور میکند تا داراییهای خود را در شمال حفظ کند تا با هرگونه فشار بزرگ بالقوهای که میتواند یک مشکل نظامی جدی و یک مشکل سیاسی حتی بزرگتر برای اسرائیل باشد، مقابله کند و از آن جلوگیری کند.
به نظر می رسد وضعیت فعلی و بیشتر تحولات احتمالی به نفع حزب الله است. اگر آنها فقط درگیری سطح پایین فعلی را حفظ کنند، حجم قابل توجهی از داراییهای نظامی اسرائیل را مسدود میکند.
حزب الله می تواند با انجام یک سری حملات موشکی نسبتاً متوسط علیه اسرائیل بدون خطر قابل توجهی برای تحریک حمله اسرائیل به لبنان، به ادامه تخریب غزه پاسخ دهد. حملات موشکی هماهنگ علیه اهدافی که حماس میتواند به آنها برسد، مثلاً در تل آویو، سیستم دفاعی گنبد آهنین را تحت فشار زیادی قرار میدهد. و حزب الله همچنین میتواند شهرهای امن از حملات حماس در شمال مانند حیفا یا کریات شمونا را بمباران کند.
چنین سطوح متوسطی از تشدید، محبوبیت حزب الله را در جهان عرب و اسلام به عنوان تنها نیروی غیر فلسطینی که به نبرد فلسطینیان غزه می پیوندد، افزایش میدهد.
با این حال، همه اینها محاسبات تنها در صورتی معتبر هستند که رویدادهای روی زمین از یک منطق پیروی کنند. اما رویکرد منطقی شکننده است و در موقعیتهایی که ترس، ناامیدی، نفرت یا سایر احساسات قوی جمعی بر آن حاکم میشود، استفاده محدودی دارند.
به نظر میرسد که بنبست تنشآمیز اما بسیار کم شدت کنونی در مرز شمالی، راحتترین موقعیت برای هر دو طرف باشد و هر دو این را میدانند. اما هر دو باید نگران این احتمال باشند که یک جرقه کوچک غیرقابل پیش بینی آتش بزرگی را مشتعل کند که هیچ یک از طرفین نمیتوانند آن را مهار کنند.