پشتپرده عملیات طوفان الاقصی
به گزارش اقتصادنیوز بسیاری از ناظران حمله 7 اکتبر حماس را نقطه عطفی بیسابقه در تاریخ مبارزات فلسطینیان میدانند. این عملیات نتیجه یک سری تحولات عمیقتر در استراتژی و رهبری حماس بود، تغییراتی که کمتر به آن توجه شده است. فارنافرز در یادداشتی با عنوان «هدف حماس در غزه» به بررسی این روند پرداخته است. اکوایران این یادداشت را در دو بخش ترجمه کرده است که در ادامه بخش اول آن را میخوانید:
اکوایران در ادامه ترجمه این گزارش آورده است: در مقابل، کرانه باختری یک میدان درگیری آشکارتر بود. با گسترش شهرکهای اسرائیلی و تهاجمات مکرر سربازان و شهرکنشینان اسرائیلی به روستاهای فلسطینی، کرانه باختری - همراه با اماکن مقدس در بیتالمقدس - توجه رسانههای بینالمللی را به خود جلب میکرد. برای حماس و دیگر گروهها، کرانه باختری محل مناسبتری برای مقاومت مسلحانه ملیگرایان فلسطینی بود و نظر میرسید که اسرائیل این را درک کرده بود: در آستانه 7 اکتبر، نیروهای اسرائیلی مشغول زیر نظر گرفتن فلسطینیان در کرانه باختری بودند، با این فرض که غزه تهدیدی جز شلیک گاه و بیگاه راکتی ندارد.
اما عملیات 7 اکتبر کاملاً با این دیدگاه در تضاد بود. شاخه نظامی حماس مستقر در غزه برای انجام حمله مرگبار سحرگاهی خود، گذرگاه مرزی اریز با اسرائیل را منفجر کرد و سد امنیتی غزه را در نقاط متعددی شکست. مهاجمان با کشتن بیش از 1200 اسرائیلی و اسارت بیش از 240 نفر، به وضوح انتظار یک پاسخ نظامی در مقیاس وسیع را را داشتند، که با حمله هوایی و زمینی بیسابقه خشن ارتش اسرائیل به حقیقت پیوست. حملات انتقام جویانه اسرائیل نزدیک به بیست هزار فلسطینی را به قتل رسانده و ویرانیهای عظیمی را در سراسر این سرزمین به بار آورده است، و توجه رهبران جهان و رسانههای بین المللی را برای هفتهها به خود جلب کرده است. در اصل، غزه پس از سالها حضور در پسزمینه، به قلب تقابل اسرائیل و فلسطین تبدیل شده است.
پیش از این، تصور میشد که حماس عمدتاً از خارج از قلمرو توسط رهبران آن در امان، دمشق و دوحه اداره میشود. اما این درک مدتهاست که منسوخ شده است. حداقل از سال 2017، زمانی که یحیی سنوار رهبری حماس را در غزه به دست گرفت، حماس دستخوش یک شیفت سازمانی به سمت خود غزه شده است. سنوار در کنار ایجاد خودمختاری بیشتر قلمرو از رهبران خارجی، هدایت تجدید استراتژیک حماس را به عنوان یک نیروی جنگی در غزه بر عهده داشته است. هدف او به ویژه انجام اقدامات تهاجمی علیه اسرائیل و متصل کردن غزه به مبارزات گستردهتر فلسطینیان است. در عین حال، او استراتژیهای جنبش را به شکلی تعریف کرده است که تحولات در کرانه باختری و بیتالمقدس، از جمله تنشهای فزاینده در اطراف مسجد الاقصی را در بر بگیرد. به طرز متناقضی، محاصره اسرائیل به جای منزوی کردن غزه، در واقع به بازگرداندن این سرزمین به مرکز توجه جهان کمک کرده است.
امتداد جاده دمشق
حماس به عنوان یک سازمان سیاسی و نظامی دارای چهار مرکز قدرت است: غزه؛ کرانه باختری؛ زندانهای اسرائیل، که بسیاری از شخصیتهای ارشد حماس در آن هستند و رهبری خارجی. در گذشته رهبری خارجی که دفتر سیاسی حماس را اداره میکند، عموماً بر سیاست آن تسلط داشته است. اما برتری رهبران خارجی حماس به تدریج پس از ترور شیخ یاسین، رهبر معنوی جنبش، توسط اسرائیل در غزه در سال 2004 زیر سوال رفت. عوامل متعددی شاخه غزه را قادر ساخت تا نفوذ بیشتری به دست آورند. یکی از پیروزیهای حماس در انتخابات 2006 و تشکیل دولت بود. هنگامی که اسرائیل محاصره خود را تقویت کرد، رهبران غزه موفق شدند از طریق تجارت از طریق شبکه مخفیانه خود درآمد کسب کنند. بنابراین تونلها، نیاز سازمان غزه به حمایت اقتصادی مهاجران را کمتر کرد.
بهار عربی به طور کلی و قیام سوریه به طور خاص حرکت به سمت درون غزه را تسریع کرد. در آغاز جنگ داخلی سوریه، رهبران حماس مستقر در دمشق سعی کردند میان رژیم سوریه و شورشیان سنی میانجیگری کنند. اما آنها سیاست ایران برای حمایت کامل از بشار اسد، رئیس جمهور سوریه را رد کردند و در فوریه 2012 در نهایت تصمیم به ترک کشور گرفتند. در پاسخ، ایران حمایت مالی از حماس را در دو مرحله به حالت تعلیق درآورد.
این تنشها، همراه با پراکندگی رهبران، سازمان خارجی حماس را تضعیف کرد. غازی حمد، یکی از اعضای ارشد حماس، در مصاحبهای در ماه مه 2013 اذعان کرد: «خروج از سوریه به رهبری غزه کمک زیادی کرد. من نمیگویم غزه از رهبران [مستقر در] خارج پیشی گرفته است، اما اکنون تعادل بیشتری بین این دو وجود دارد.» قابل توجه است که با وجود گسست در سوریه، رهبری غزه توانست پیوندی قوی را با ایران حفظ کند. این امر بهویژه در مورد اعضای ارشد گردانهای قسام مانند مروان عیسی، معاون فرمانده شاخه نظامی حماس در غزه صادق بود که گاه به گاه به تهران سفر میکرد.
خودمختاری فزاینده سازمان نظامی حماس در مورد گیلاد شالیت، سرباز اسرائیلی که در سال 2006 ربوده شد و به غزه برده شد، نیز آشکار بود. این سرباز اسرائیلی در ازای 1027 اسیر فلسطینی در زندانهای اسرائیل آزاد شد. بسیاری از فلسطینیها آن را یک پیروزی بزرگ برای حماس در غزه میدانستند.
در همین حال، عملیات نظامی مکرر اسرائیل در غزه در تقویت نفوذ گردانهای قسام نقش داشت. این جنگجویان میتوانستند بر خلاف رهبری خارجی، که به طور فزایندهای به حاشیه رانده میشد، در خط مقدم نقشی محوری در مبارزه با اسرائیل داشته باشند. در سال 2013 سه تن از اعضای قسام به دفتر سیاسی حماس پیوستند که به شاخه مسلح نقشی جدید و مستقیم در تصمیم گیریهای سیاسی داد. با ادامه محاصره، غزه همچنین به عنوان یک سرزمین نمادین و محل از خود گذشتگی و مظلومیت اهمیت پیدا کرد، که رهبران سیاسی حماس برای تقویت مشروعیت خود بر آن تاکید میکردند.
اما در سالهای پس از 2017 بود که غزه به طور فزایندهای در مرکزیت رهبری ارشد حماس قرار گرفت. در آن سال، اسماعیل هنیه که پیش از این رئیس حماس در غزه بود، به جای مشعل به عنوان رئیس دفتر سیاسی برگزیده شد. این اقدام راه را برای تقویت روابط بین حماس و ایرانیها باز کرد که اکنون مستقیماً با طرفهای غزهای سروکار داشتند. به دلایل متعددی، از جمله مشکلات سفر به غزه و خارج از غزه، که به رضایت مصر بستگی داشت، هنیه در نهایت در دسامبر 2019 به دوحه نقل مکان کرد. اما خروج هنیه همچنین به معنای به قدرت رسیدن سنوار در غزه بود، فرمانده نظامی سابق حماس که شروع به رقابت با هنیه برای نفوذ کرده بود.
تسلیح مجدد مقاومت
سنوار یک شخصیت مهم در تأسیس شاخه نظامی حماس در دهه 1980 بود. او سپس 22 سال را در زندانهای اسرائیل گذراند و در آنجا به تشکیل رهبری زندانیان حماس کمک کرد. او در اکتبر 2011 به عنوان بخشی از معامله شالیت آزاد شد. سنوار دیدگاهی فعالانه درباره مبارزات مسلحانه فلسطین داشت: از نظر او، تنها نیروی تهاجمی و ابراز قدرت میتوانست راه را برای مذاکرات عادلانهتر با اسرائیل هموار کند. پس از تبدیل شدن به مرد قدرتمند حماس در غزه، او شروع به عملی کردن این دیدگاه کرد. از این رو، او به دنبال استفاده از کنترل حماس بر نوار برای گرفتن امتیازات بیشتر از اسرائیل بود و به گسترش گردانهای قسام ادامه داد. تحلیلگران تخمین میزنند که تعداد جنگجویان حماس از کمتر از 10،000 جنگجو در دهه اول قرن جاری به 30000 یا بیشتر افزایش یافته است.
سنوار به زودی ثابت کرد که میتواند نتیجه بگیرد. در سالهای 2018 و 2019، او با سازماندهی تظاهرات در دیوار غزه با اسرائیل، توانست به کاهش نسبی محاصره از سوی اسرائیل دست یابد. حماس به سرعت از این تظاهرات هفتگی که دهها هزار نفر از مردم غزه را برای اعتراض به محاصره به مرزها میکشاند استفاده کرد و موشک و بالنهای آتشزا به سمت اسرائیل پرتاب کرد. در پاسخ به این استراتژی فشار، اسرائیل در نهایت به یک سری توافقنامههایی مبادرت کرد تا امکان بازگشایی محدود چندین گذرگاه مرزی و همچنین افزایش کمک مالی قطر به غزه برای پرداخت حقوق کارمندان دولت را فراهم کند. با این حال، بسیاری از فلسطینیها در غزه و کرانه باختری همچنان نسبت به حماس بدبین هستند و حماس را متهم میکنند که از راهپیماییها برای منحرف کردن انتقادات فزاینده از حاکمیت خود در غزه استفاده میکند و تنها برای دفاع از منافع خود از زور استفاده میکند.
در سال 2021، سنوار از فرصت استفاده کرد تا به مشکل اعتبار حماس رسیدگی کند. در آن زمان، اسرائیل سرکوب خشونتآمیز فلسطینیهایی را آغاز کرده بود که به اخراج فلسطینیها از خانههایشان در محله شیخ جراح در بیتالمقدس شرقی اعتراض داشتند. در 20 مه، پس از صدور اولتیماتوم، گردانهای قسام هزاران راکت به سمت اشدود، عسقلان، بیت المقدس و تل آویو شلیک کردند. اعراب در بسیاری از شهرهای اسرائیل بهطور خودجوش برای همبستگی با فلسطینیهای بیتالمقدس قیام کردند و حماس را قادر ساختند تا دوباره با فلسطینیهای خارج از غزه ارتباط برقرار کند و خود را به عنوان محافظ شهر مقدس معرفی کند. از آن زمان، هر زمان که فلسطینیها در بیت المقدس یا کرانه باختری تظاهرات میکنند، نام ابوعبیده، سخنگوی گردانهای قسام، سر داده میشود.