رمزگشایی از خطاهای جنگی فاحش اسرائیل
به گزارش اقتصادنیوز، تاکنون واکنش ارتش اسرائیل به حملات ۷ اکتبر حماس چهار مرحله مشخص را پشت سر گذاشته است.
به نوشته زوران کواساک، تحلیلکر شبکه الجزیره، اولین مرحله که چند ساعت پس از حمله حماس به سرزمینهای اشغالی آغاز شد، عمدتاً بر بمباران هوایی به عنوان انتقام و آمادهسازی برای اقدامات بعدی متمرکز بود. در مرحله دوم ، نیروهای پیاده و توپخانهای از سه جهت وارد مناطق شمالی نوارغزه شدند و به سمت شهر غزه پیشروی کردند تا ارتباط آن با سایر بخشهای نوار را قطع کنند. در مرحله سوم ، ارتش اسرائیل محاصره حاشیه شهر غزه را تکمیل کرد و پیشرویهای محدودی به سمت مرکز تحقیقات انجام داد. در مرحله چهارم و فعلی ، سربازان اسرائیلی در حال پیشروی آهسته به سمت مرکز شهر غزه بوده و درگیر نبردهای شهری هستند.
پس از محاصره بزرگترین شهر نوار غزه، اسرائیل همان رویکرد مرحلهای را در مرکز تکرار کرده و هماکنون، نبرد خان یونس در مرحله چهار به سر میبرد.
ناآماده برای جنگ شهری
تاکنون، درگیریها به نبردهای زمینی متعارف محدود شده و همانطور که تحلیلگران انتظار داشتند، هر دو طرف مشغول عملیات هستند. تهدید جنگ تونل هنوز محقق نشده است.
یک ژنرال بازنشسته ایالات متحده که تجربه نبردهای شهری در فلوجه عراق را دارد در مورد خطرات و مشکلات عملیات همهجانبه نظامی در محیط شهری که اسرائیل در دستور کار دارد، چنین عقیدهای دارد. او به دو نکته بسیار جالب در مورد تلفات اشاره کرد.
اول ، منحنی یادگیری مهاجمان بسیار شیبدار است، همانطور که انتظار میرود. هیچ آموزشی نمیتواند سربازان را برای شرایط واقعی جنگ در خیابانهای باریک و همچنین نگرانی در مورد تونلها آماده کند.
ژنرال آمریکایی با اشاره به اینکه کارآمدترین سلاح در جنگ شهری تجربه است، توضیح داد که هر مهمات برای یک موقعیت خاص و ایدئال طراحی شده که هرگز در واقعیت اتفاق نمیافتد. او خاطرنشان کرد: «یک سرباز در آموزش یاد میگیرد که مثلاً یک نارنجک دستی چه کاربردی داشته و برد کشنده آن چقدر است. اما تا زمانی که چندتا نارنجک را از اتاقی به اتاق دیگر پرتاب نکند، نمیتواند قدرت انفجار یا برد ترکشها تا دیوارهای بتنی را ببیند. تا زمانی که هر نیرو و واحد تجربه حیاتی را به دست نیاورند، تلفات بیشتری متحمل خواهند شد».
مرگ ۹ سرباز اسرائیلی در یک حادثه واحد، شاهدی بر حرف ژنرال آمریکایی است. دو افسر و دو سرباز تیپ گولانی، یکی از یگانهای باتجربه ارتش اسرائیل، هنگام ورود به ساختمانی در کمین رزمندههای تیپ قسام قرار گرفتند. یک بمب دستساز (IED) مسیر خروجی آنها را مسدود کرد و رزمندههای حماس آنها را با نارنجکهای دستی و شلیک مسلسل کشتند. هنگامی که تیم دوم اسرائیلی سعی در نجات همرزمان خود داشت، آنها نیز با انفجار بمبهای دستساز و سپس با تیراندازی نیروهای حماس، کشته شدند.
دومین نکته ژنرال آمریکایی به اعداد و ارقام مربوط میشود. در حالی که مهاجمان در جنگهای مدرن میتوانند به ازای هر سرباز کشتهشده، انتظار ۳ تا ۵ زخمی را داشته باشند، این نسبت در جنگهای شهری احتمالاً دو برابر است.
خطرات شدید نبرد شهری تنها سربازان را تحت تأثیر قرار نمیدهد. غیرنظامیانی که در مناطق درگیری خانهبهخانه گرفتار شده نیز کشته میشوند؛ برخی توسط بمباران هوایی و برخی دیگر توسط سربازان روی زمین.
نیروی هوایی اسرائیل در هنگام بمباران غزه فکر زیادی برای حفظ جان غیرنظامیان نکرده است. اکثر فلسطینیهای جانباخته که اکنون به بیش از 22 هزار نفر رسیدهاند، قربانی بمباران هوایی بودهاند.
اسرائیل اعتراف کرده که ۵۰ درصد از بمبهای استفادهشده، بمبهای «گُنگ» بودند. این بمبها تنها توسط هواپیما قابل نشانهگیری بوده و میتوانند با ۵۰ تا ۱۰۰ متر فاصله دور از هدف اصابت کنند. برای اسرائیل، کشتن غیرنظامیان فلسطینی با بمباران غیردقیق ممکن است قابل قبول باشد، اما نه سربازان اسرائیلی.
اما از هر هشت تلفات جنگی اسرائیل، یکی از طریق بمباران غیردقیق کشته شده است. در ۱۲ دسامبر، فرماندهی نظامی اسرائیل اعتراف کرد که از ۱۰۵ سربازی که تا آن زمان کشته شده بودند، ۲۰ نفر بر اثر «آتش خودی» یا در جان باختند. از این ۲۰ سرباز، ۱۳ نفر بر اثر بمباران هوایی (یا به دلیل شناسایی اشتباه و مکانیابی نادرست نیروها یا بر اثر سقوط بمبها در فاصلهای دورتر از نقطه هدف) جان خود را از دست دادند.
اکثر تلفات بمباران در مراحل اولیه جنگ و زمانی که فاصله زیادی بین نیروهای اسرائیلی و حماس وجود داشت، رخ داد. اما در جنگ شهری، دشمنان اغلب در فاصله ۱۰ یا ۲۰ متری قرار دارند؛ بنابراین، تنها راه قابل قبول برای پشتیبانی از آنها استفاده از بمبهای هوشمند هدایتشونده دقیق است.
پیشروی کند و پایان بمبهای هوشمند
به نظر میرسد که سرعت پیشروی فعلی اسرائیل کند باشد. ممکن است چنین سرعت متوسطی عمدی بوده تا تلفات به حداقل برسد. اما اگر در روزهای آینده، شاهد بمباران بیشتری در مراکز شهر غزه و خان یونس باشیم، ممکن است اولین نشانه از تمامشدن بمبهای هوشمند نیروی هوایی اسرائیل باشد.
حادثه دیگری نیز نشاندهنده خطرات زیاد جنگ شهری است. در ۱۵ دسامبر، سربازان اسرائیلی سه اسیر اسرائیلی که موفق به فرار شده بودند را کشتند. اسرای اسرائیلی سعی داشتند به سمت همان واحدی بروند که با مسلسل آنها را به قتل رساند.
اسرائیل شوکه شد؛ زیرا این بار غیرنظامیان اسرائیلی بودند که کشته میشدند، نه فلسطینیهایی که مرتباً توسط سربازان و پلیس مسلح اسرائیل هدف قرار میگیرند. اما چگونه سربازان میتوانستند به افرادی که به هیچ وجه شباهتی به نیروی نظامی نداشتند، شلیک کنند؟ این سه اسیر برای اینکه نشان دهند مسلح نیستند، هیچ پیراهنی به تن نداشته و شلوار غیرنظامی پوشیده بودند و پرچم سفید حمل میکردند. آنها حتی به زبان عبری سخن میگفتند.
حتی در گرماگرم نبرد، کشتار غیرنظامیان، به ویژه آنهایی که قصد تسلیمشدن دارند، ممکن است نشاندهنده چندین موضوع ناخواسته باشد که عملکرد عملیاتی هر ارتش را مختل میکند. از جمله فقدان آموزش مناسب برای تمایز بین رزمندگان و غیررزمندگان، بیتوجهی آشکار به جان دشمن که قصد تسلیمشدن دارد و استرس شدید جنگی بدون حمایت روانی برای سربازان خسته از جنگ.
عوامل احتمالی دیگر عبارتند از: بیتوجهی فرماندهی به شرایط میدان نبرد و خارجکردن واحدهایی که درگیر نبرد سنگین بودهاند؛ به خصوص اگر یگان متحمل تلفات شده باشد. همچنین شکست سلسله فرماندهی یا انتصاب فرماندهانی که برای پیروی از دستورات و تصمیمگیری مناسب نیستند نیز تأثیرگذار است.
ارتش اسرائیل به وضوح مسائلی را در درون صفوف خود دارد. در عین حال، به نظر میرسد که ارتش اسرائیل مطمئن نیست چقدر میتواند روی حمایت نخستوزیر حساب کند. نشانههایی حاکی از آن است که بسیاری از افسران ردهبالا به بنیامین نتانیاهو بیاعتماد بوده و ترجیح میدهند به جای او بر مسند باشد که به ارتش احترام بیشتری بگذارد. آنها این موضوع را برنمیتابند، اما یک آتشبس دیگر میتوانست مهلتی باشد که به وجود آن نیاز است.