خاورمیانه بر سر دو راهی جنگ و صلح/ نسخه ترامپ برای عربستان و ایران؛ منطقه در آستانه تعاملی تاریخی؟
به گزارش اقتصادنیوز، صنم وکیل، کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه فعال با انتشار یادداشتی در موسسه مطالعاتی چتم هاوس مدعی شد، وقتی ثبات در خاورمیانه تا این حد متزلزل شده است، اگر مدیریت درگیریهای منطقه در فهرست اولویتهای ایالات متحده تعریف نشود، متحدان آمریکا ناامید خواهند شد. از آنجایی که جنگ اسرائیل در غزه بعد از یکسال به نقطه عطفی تاریخی رسیده است، جبهه جدیدی در لبنان گشوده شده و رویارویی مستقیم میان تهران و تلآویو محتملتر شده است، این امید وجود دارد که رئیس جمهوری جدید ایالات متحده بتواند نقش پررنگتری را ایفا کند.
به عبارت دیگر، رهبران بریتانیا، اروپا و خاورمیانه به هر کسی که در کاخ سفید است چشم دوختهاند تا برای مهار اسرائیل، تعیین سرنوشت منطقه و توقف برنامه هستهای و فعالیتهای منطقهای ایران گامهایی جدی بردارد.
به ادعای وکیل رویکرد منفعلانه ایالات متحده در باب مقولههای فوق نتایجی داشت که در یکسال گذشته شاهدش بوده و هستیم.
پیامدهای رویکرد منفعلانه واشنگتن در خاورمیانه
صنم وکیل در ادامه یادداشت ادعاییاش آورد، تصور این واقعیت که ترامپ مدیریت مناقشه در خاورمیانه را بیش از مهاجرت، اقتصاد، جنگ در اوکراین یا رقابت با چین در اولویت قرار دهند، سادهلوحانه است. با این همه به ادعای وکیل، توافق ابراهیم که روابط اسرائیل، امارات و بحرین را عادی سازی کرد، میتواند دوره جدید ادعایی از یکپارچگی در خاورمیانه را امکان پذیر کند.
وکیل در ادامه به رویکرد روسای جمهوری ایالات متحده در ارتباط با خاورمیانه اشاره کرد و مدعی شد، از زمان باراک اوباما تلاشها برای کاهش حضور ایالات متحده در عراق و افغانستان آغاز شد، بدین طریق واشنگتن تلاش داشت تا خاورمیانه را از اولویتهای خود خارج کند. ترامپ و بایدن نیز در دورههای ریاستشان تلاش کردند تا با پیروی از این الگو همزمان نقش ایالات متحده در خاورمیانه را کمرنگ کنند و همزمان مسئولیت ثبات در این منطقه را بر عهده متحدان واشنگتن قرار دهند. به ادعای وکیل، این نکته قابل تامل است که نه ترامپ و نه بایدن هیچکدام برای رایزنی و توافق با ایران گامی جدی برنداشتند؛ رایزنی که میتوانست زمینهساز توافقی جامع شود.
وکیل در ادامه یادداشت ادعاییاش آورد، رویکرد ترامپ در ارتباط با درگیریها در منطقه بیشتر نشان میدهد که ساکن جدید کاخ سفید نمیخواهد مسیر درگیریها در منطقه را به طور کامل تغییر دهد.
وکیل مدعی است، شاید حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائیل واشنگتن را شوکه کرد و موجب شد تا این کشور برای بازتعریف اولویتهایش خیز بردارد. در حالی که دولت بایدن حامی سیاسی و نظامی اسرائیل قلمداد میشود، اما نتوانسته در مسیر رویاروییهای خاورمیانه زمینه را برای توافق جهت آتش بس، تضمین آزادی گروگانها، حفظ کمکهای بشردوستانه و تولید یک برنامه عملی به اصطلاح روز بعد هموار کند.
علاوه بر این، سیاستهای موقت ایالات متحده در ارتباط با ایران برای جلوگیری از پیشرفت برنامه هستهای ایران در ازای کاهش تحریمهای حاشیهای، محدودیتهای واشنگتن هنگام مدیریت مجموعهای از مسائل در ارتباط با تهران را نشان میدهد.
نسخه ترامپ برای خاورمیانه
به ادعای وکیل، ترامپ به این نتیجه رسیده که سیاستهای خاورمیانهای آمریکا، به ویژه در مورد اسرائیل- فلسطین و ایران - موضوعات کلیدی است که نیاز به توجه فوری دارند، هرچند این گزارهها تا پیش از این به میدان مین حزبی ایالات متحده تبدیل شده بود؛ میدانی مینی که رای دهندگان را از خود میراند. علیرغم برنامههای متفاوت هریس و ترامپ، هر دو نامزد در میانه کارزار به روند حذف تدریجی مدیریت مناقشه و تقسیم مسئولیت حاصل از آن و تعریف آن میان متحدان منطقهای آمریکا باور داشتند.
ترامپ متعهد شد که با هدف کاهش تنش و مدیریت رویاروییها از رویکرد سخت گیرانهای پیروی میکند. در مورد ایران، ترامپ به صراحت مدعی شد که سیاست فشار حداکثری بر ایران را بازتعریف میکند، کمپینی با هدف دستیابی به توافقی جدید با تهران یا بهطور جایگزین برای محدود کردن ایران. او همزمان خروج از توافق هستهای با ایران (برجام) را گامی موثر قلمداد کرد و مدعی شد که این رویکرد (ادعایی) فشار اقتصادی بر ایران را افزایش داد.
مشاوران ترامپ همزمان مدعیاند که کمپین فشار حداکثری را گسترش خواهند داد. با این حال، بدون اهداف روشن یا تمایل به مذاکره با تهران برای مهار پیشرفت برنامه هستهای این کشور، نتیجه ممکن است زمینهساز دور تازهای از بیثباتیها شود.
ترامپ پیش از پیروزی گفته بود که در صورت بازگشت به کاخ سفید فوراً به جنگ غزه پایان خواهد داد، هرچند هنوز مشخص نیست که چگونه به آن پایان دهد. به طور گستردهتر، او احتمالاً برای پیشبرد عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان توافق نامههایی را تعریف و برای دور زدن رهبری فلسطین، با تمرکز بر عادیسازی گستردهتر منطقهای، تلاشهایش را دو چندان خواهد کرد. اما کنار گذاشتن خودمختاری فلسطینیها که پیش از هفتم اکتبر شرط عادیسازی روابط اسرائیل با اعراب بود، فعلا بینتیجه مانده و بعید است ریاض به واسطه افکار عمومی در شرایط کنونی بدان تن دهد.
بسیاری از رهبران خاورمیانه، از جمله رهبران شبه جزیره عربستان، از بازگشت ریاست جمهوری ترامپ استقبال کردند، اما سیاست «اول آمریکا» ترامپ برای رهبران عرب خلیج فارس، به ویژه ریاض، چندان خوشایند نبود؛ بازیگری که حمله به آرامکو را تجربه کرد اما از حمایتهای واشنگتن برخوردار نشد.
ترامپ همچنین وعده داد که توافق بزرگتر و بهتر با ایران را به سرانجام میرساند؛ توافقی که در قابش بر محور مقاومت و فعالیتهای منطقهای ایران متمرکز شود. به باور ناظران دولت دوم ترامپ به جای تحمیل استراتژی قبلی خود، در صورتی نتیجه بخش خواهد بود که با واشنگتن با شرکای فراآتلانتیک و منطقهای در مورد مسائل امنیتی منطقهای مربوط به اسرائیل-فلسطین و ایران همکاری داشته باشد.
به ادعای وکیل، صلح پایدار میان اسرائیل و فلسطین بدون لحاظ کردن ایران غیرممکن است. هریس در صدد بود تا هم صدا با متحدان اروپایی ایالات متحده زمینه را برای رایزنی و تعامل با تهران هموار سازد، بالاخص در شرایط کنونی که ادعاهایی در باب همکاری موشکی و پهپادی ایران و روسیه نیز مطرح شده است. (ادعاهایی که بارها توسط ایران تکذیب شده است)
بر خلاف بایدن، هریس همچنین با قدرت بیشتری مسائل بشردوستانه در غزه و کرانه باختری را برجسته کرد و اقدامات یکجانبهای که روند صلح را تضعیف میکند، -مانند گسترش شهرک سازیها- به چالش کشید.
با این حال، او برای آینده نقشه راهی نداشت. با توجه به اینکه بایدن از روند عادی سازی عربستان و اسرائیل حمایت میکرد، او نیز احتمالاً این چارچوب را احیا می کرد و به کشورهای منطقه برای حمایت از بازسازی غزه و حکومت فلسطین و اصلاحات امنیتی فشار میآورد. اما ترامپ در ارتباط با تنشها در خاورمیانه مواضع متفاوتی اتخاذ کرد، استناد به سیاستهای او در دور نخست ریاستش نه تنها تصوری پیش رو عریانتر نمیکند، بلکه معادلات حاکم را پیچیدهتر خواهد کرد. از همین رو نمیتوان گفت ترامپ در ارتباط با ایران و درگیری ها در خاورمیانه بر دیپلماسی متمرکز خواهد شد یا اهرم فشار.