به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه شرق نوشت: سیانان، انبیسی، ایبیسی، بیبیسی و العربیه توصیفات متفاوتی از شرایط کنونی کاخ ارائه دادهاند.
«جرنی براون»، گزارشگر بیبیسی، به سراغ همان بخشهایی از کاخ میرود که در سال ۲۰۱۵ با «بشار اسد» گفتوگو کرده بود. او میگوید این کاخ زمانی مظهر قدرت بود و حالا همچون صدفی توخالی به نظر میرسد. او «بشار اسد» را مردی که میخواست شاه باشد توصیف میکند، مردی به شدت مؤدب و کسی که به آداب و رسوم اهمیت میداد نه کسی که چنین شکنجههایی برای مخالفانش در نظر میگیرد.
در گزارش کوتاه بیبیسی از کاخ، بخش سالن انتظار دیدارها، هنوز سالم است. صندلیها و گوشه دنجی که برای ملاقاتکنندهها در نظر گرفته شده و دری که روی آن کندهکاری شده و حتی میز بزرگ گرد با سوراخی در میانش و مبلهای اطراف آن هنوز آسیبی ندیدهاند.
در گزارش ایبیسی، بخشی از تصاویر متعلق به سالن رقصی است که اکنون آتش زده شده است. لوسترها در سالنهای مختلف بر زمین افتاده و به هزار تکه تقسیم شدهاند.
«جیمز لانگمن»، خبرنگار ایبیسی میگوید کاخ آنقدر بزرگ است که نمیتوان آن را به طور کامل نشان داد. کاخ با سنگهای گرانقیمت مرمر ساخته شده است. در گوشهای، نشانههایی از ساختوساز به چشم میخورد، نشانهای از اینکه «اسد» خود را برای طولانیمدت رئیسجمهور سوریه تصور میکرد.
در ادامه خبرنگار به اتاق بزرگی میرسد که اسناد زیادی روی میزها و زمین رها شده است. اتاقی غارتشده، مانند آنچه در اکثر انقلابها دیده میشود.
این خبرنگار از ثروت در اختیار اسد با وجود فقر و تنگدستی مردمش تعجب میکند و به ماشینهای گرانقیمتی که در بخشی از قصر قرار دارد اشاره میکند. ماشینهایی همچون بنتلی، فراری، لامبورگینی و شورلتهای کلاسیک مربوط به دهههای ۵۰ و ۶۰. این ماشینها از نظر خبرنگار سیانان نیز با شرایط کنونی مردم سوریه در تضاد است.
«کلاریسا وارد» پس از برداشتن گلولهای از روی زمین که بقایای حضور انقلابیون است، وارد کاخ میشود. جایی که به او تذکر داده میشود موهایش را بپوشاند. او با تعجب میگوید هیچوقت با او چنین برخوردی نشده بود. «وارد» در آنجا با یکی از اعضای تحریرالشام که همراه تعداد زیادی از اعضای خانوادهاش در حال دیدار از کاخ بود گفتوگو میکند.
در گوشهای از سالن و روی مبلهای گرانقیمت، باقیمانده غذای تصرفکنندگان و تفنگهایشان قرار دارد. روی شیشههای کاخ شعار نوشته شده بود. در و سقف خاتمکاری شده بخشی از شکوه رهاشده کاخ «مردم» دمشق است. زیباییای که با گرسنگی بیپایان مردم سوریه در تضاد است.
«ریچارد انگل» خبرنگار ایبیسی، از خرابیهایی که بر سر کاخ آمده تصاویری ارائه میدهد و از قاب پنجرهای خردشده وارد اتاقهای کاخ میشود. به قول خودش این اولینبار است که از این طریق وارد مکانی مهم میشود. طبقه بالای کاخ متعلق به خاندان اسد است. او به همراه یک مأمور به اتاق خواب اسد میرود. او پیشتر به اتاق خواب صدام و قذافی و... و نیز چند حاکم سقوطکرده دیگر هم در خاورمیانه رفته بود.
درهای قطور و محکمی که روی آنها رمزهای الکترونیکی همچون گاوصندوق قرار دارد . به نظر او، رفتن و دیدن اتاق خواب و دستشویی و حمام هر «رئیس قدرتی»، میتواند بیان کند آنها واقعا چطور زندگی میکردند. حمام اسد مجلل است و به قول خبرنگار بعید است که او بتواند در روسیه با چنین امکاناتی زندگی کند. این کاخ بر فراز دمشق قرار دارد جایی که میتوان با ورود به بالکنهای آن چشماندازی بیمانع، به سراسر پایتخت سوریه داشت. اکثر خبرنگاران پس از گزارش از کاخ رهاشده، به سراغ زندانیان و جنازههایی که از زندان دمشق کشف شده میروند یا گزارش خود را با مردم سوریه، شرایط و حس و حالشان به پایان میبرند. تضادی که شاید از اصلیترین دلایل این سقوط بود.