مصرف ۱۲۸ میلیون مترمکعب آب شیرین برای خنک کردن برجهای نیروگاههای حرارتی کشور
او از نوع نگاه شهروندان ایرانی که در طول تاریخ همواره به صورتی با شبح خشکسالی دست به گریبان بودهاند به مقوله مصرف آب انتقاد دارد و تاکید میکند:« شاید بتوان گفت ایرانیها یکی از بدمصرفترین جوامع در طول سالهای گذشته بودهاند.» به گزارش اقتصادنیوز او تاکید کرد:« یکی از مفاهیمی که در بخش نیرو همواره از آن استفاده میشود، به کار بردن «صنعت آب» است. اگر واژه صنعت در کنار واژه آب قرار گیرد، بسیار سختتر و دیرتر به آن نقطه دست خواهیم یافت که آب یک مقوله میانبخش است که وجوه فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و اقتصادی دارد. زمانیکه میگوییم صنعت معدن، صنعت خودرو، صنایع غذایی و... از واژه صنعت معنا و تلقی خاصی وجود دارد و وقتی که آب را صرفا بهعنوان یک صنعت یاد میکنیم، وارد جنبه مهندسی آب شدهایم. ورود به مقوله مهندسی آب به این مساله ختم میشود که تنها مدیریت بخش آب، شامل مدیریت تامین و عرضه خواهد بود. در نتیجه در این ساختار وزیر نیرو باید مدام به سوالاتی از این دست که آبهای ژرف در چه شرایطی هستند، باروری ابرها به کجا رسیده، آبشیرینکنها در چه موقعیتی قرار دارند، انتقال آب از کشورهای خارج به داخل چه شد و... پاسخ دهد. در حالی که در شرایط فعلی باید تمرکز و توجه در بخش آب بیشتر بهسوی مصرف و تقاضا معطوف باشد. البته این موضوع به این معنا نیست که برای دست یافتن به شرایط آرمانی مصرف و تقاضا در کشور، تامین و عرضه را فراموش کنیم، اما باید بدانیم که تنها صحبت کردن درمورد تامین ما را از بررسی شیوههای مصرف آب فعلی در کشور باز میدارد. در نتیجه باید وقت بیشتری را به موضوعاتی همچون اینکه آیا مقدار آب موجود در کشور صحیح مصرف میشود، اختصاص دهیم. زیرا اگر این موضوعات بررسی و واکاوی نشوند، حتی تامین حداکثری آب نیز بیفایده خواهد بود.» وزیر نیرو در ادامه گفتوگوی خود با «دنیایاقتصاد» تاکید کرد:« حدود ۴۰ سال است که در ایران تامین آب برای مصرفکنندگان صورت میگیرد، اما این موضوع روشن است که اگر جامعه بدمصرفی نبودیم، تاکنون باید فرآیند تامین، بسیاری از مشکلات را از میان برده بود. این درحالی است که در یک قرارداد نانوشته وقتی میگوییم «بحران آب»، تنها این موضوع به ذهنها خطور میکند که سال آبی کم بارشی را پشت سر گذاشتهایم. حال این سوالات به ذهن متبادر میشود که اگر میزان بارندگیها کافی نیست، آیا شیوه مصرف ما نقص و مشکلی ندارد؟ آیا محصولات کشاورزی در مناطق درستی کاشته میشوند و مقدار آبیاریها از منطق منسجمی برخوردار هستند؟ شبکههایی که آبرسانی میکنند هیچگونه هدر رفتی ندارند؟ فاضلابها که رها هستند و منابع آب شیرین را آلوده میکنند و هیچ هزینهای برای برون رفت از این وضعیت نیز به کار گرفته نمیشود، عاری از هرگونه مشکل هستند؟ آیا این موارد هیچکدام رنگ و بویی از بحران ندارند و تنها کمبود بارش و ریزشها بحران بهشمار میرود؟ اگر به این سوال اینگونه پاسخ دهیم که بله اگر بارشها زیاد باشد این مشکلات و بحرانها پوشیده و دیده نمیشود درست مثل این موضوع خواهد بود که وقتی زایندهرود آب داشته باشد کف آن را نمیبینیم که چه ناهمواریهایی دارد. اما اکنون که خشکسالی در این منطقه رخ داده است، مشخص شده سطح این رودخانه در چه شرایطی به سر میبرد.»
رضا اردکانیان در بخش دیگری از این گفتوگو به فرصتی که تهدید کمبارشیهای اخیر برای کشور فراهم کرده است نیز اشاره وتصریح کرد:«همواره بر این باورم که میتوان با نگاه دیگری به وقوع خشکسالیها در کشور پرداخت. اکنون که خشکسالی در کشور اتفاق افتاده است باید بیشتر به شیوه مصرف خود بنگریم و این روند را مورد ارزیابی قرار دهیم. از سوی دیگر، باید بپذیریم که جامعه ایران، جامعهای بسیار بدمصرف است. بگذارید از خود وزارت نیرو برایتان بگویم. در حال حاضر چیزی حدود ۱۲۸ میلیون مترمکعب آب شیرین صرف خنک کردن برجهای نیروگاههای حرارتی میشود. این موضوع را نمیتوان با یک چشم بر هم زدن و صدور یک دستور به نقطه صفر رساند و این مقدار آب را در بخش شرب یا در بخشهای دیگر مورد استفاده قرار داد. برای ساماندهی این ساختار باید هزینههای زیادی متحمل شد. برای نمونه در نیروگاه همدان اقداماتی را در دستورکار قرار دادیم. در این راستا پساب را جمعآوری و تصفیه کردیم و به جای اینکه برای خنک کردن نیروگاه از آب شیرین استفاده کنیم از پساب تولید شده استفاده کردیم. یا مثلا در نیروگاههای دیگر، برج را به برج خشک تبدیل کردهایم. این روند هزینههای بسیار سنگینی در دل خود دارد. شاید بتوان بهصورت تقریبی گفت هر مترمکعب ۳۰ هزار تومان باید هزینه شود تا یک برج تَر را بتوان به یک برج خشک تبدیل کرد. این موضوع به این معناست که آبی که در نیروگاههای حرارتی صرف میشود، آبی است که اگر بخواهیم برای آن قیمتی تعیین کنیم، حدود ۳۰ هزار تومان برای هر مترمکعب هزینه خواهد شد.»
او در ادامه اعلام کرد:« صنایع ایران در حال حاضر و در بهترین حالت در مقابل مصرف هر مترمکعب آب، تنها هزار تومان بهای آب را پرداخت میکنند. آیا این موضوع یک بحران جدی بهشمار نمیرود؟ اینکه یک کالای حیاتی را تقریبا بهصورت رایگان مصرف میکنیم، آیا نشانههایی از وقوع یک بحران نیست؟ چرا نباید درمورد این بحران صحبت کرد. چرا فقط در یک قرارداد نانوشته میخواهیم بهگونهای برخورد کنیم که تنها بحرانی که با آن مواجه هستیم، کمبود میزان بارندگیها است. کمبود بارش و برف موجب شده که ما متوجه ابعاد مختلف شرایط بحرانی مصرف آب و انرژی در داخل کشور نشویم. این درحالی است که این روند در بخش انرژی کشور نیز بهصورت محسوسی آشکار و روشن است. اکنون تمام کلیدهای چراغهایمان را که میزنیم روشن میشود، اما ممکن است روزی از راه برسد که با زدن همین کلیدها دیگر هیچ چراغی روشن نشود. انرژی برق برخلاف آب که به آهستگی از ته کشیدن منابع خبر میدهد، به یکباره زنگ نبودنش را به صدا در میآورد.زمانی که خاموشیها آغاز شد همانند دومینویی این جریان سر به روی دوش همدیگر میگذارد؛ دومینویی که انگشت اتهام را به طریقه مصرف اشتباه مصرفکنندگان نشانه میگیرد. به همین دلیل است که سالانه باید هزار مگاوات نیروگاه برق ساخته شود که تنها ساعاتی در طول سال که پیک مصرف محسوب میشود پاسخگو باشیم. زمانی که منابع نباشد و قیمتها هم اصلاح نشود با شگفتیهایی در زندگی مواجه میشویم که چارهجویی برای آن موقعیت را بسیار سخت خواهد کرد. بنابراین فکر میکنم که نباید از اینکه یک آینه قدی مقابل رفتار مصرفیمان قرار دهیم، پرهیز کنیم. در این میان نقش رسانهها بسیار مهم و تاثیرگذار است تا جامعه متوجه شود که چه الگوی نادرست مصرفی را برگزیده و به پیش میبرد. همین که جامعه الگوی نادرست مصرف را متوجه شود، فرآیند فکر، عقل، آگاهی و شعور مردم را به سمتی هدایت خواهد کرد که باید اصلاحات صورت گیرد. بنابراین از این حیث است که رسانهها میتوانند سهم بسزایی در اصلاح شیوه مصرف مردم داشته باشند.»