چهار نکته قرارداد بوئینگ
1- بر کسی پوشیده نیست که ناوگان فرسوده فعلی هوایی کشور، تلفات جانی قابلتوجهی را در سالهای گذشته بر جا نهاده است و ایمنی آن در ذهن شهروندان با شک و تردید همراه بوده است. علاوهبر این، ناوگان فرسوده، بهرهبرداری از ظرفیت بزرگ اقتصادی صنعت حملونقل هوایی و توریسم را در کشور عملا غیرممکن کرده و بهرهمندی از ظرفیت گسترده این حوزه در کارآفرینی بهخصوص در مناطق دورافتاده از مرکز و نیز عمل کردن به رهنمودهای اقتصاد مقاومتی را ناممکن کرده است.
2- در شرایطی که سرمایهگذاران و شرکتهای بزرگ جهانی علاقهمند به ورود به بازار ایران، با انتخاب دونالد ترامپ به ریاستجمهوری آمریکا در این تصمیم خود دچار تردید شده بودند، ورود غول آمریکایی به بازار ایران میتواند نقش عمدهای در ارتقای اعتماد بهنفس بازار ایران و نیز آینده برجام ایفا کند. بهعبارتی شرکت بوئینگ در این حالت، به همراه لابیگرهای قدرتمند خود در واشنگتن، در نقش جاده صافکن سایر شرکتهای بزرگ جهانی و حتی رقیب قدرش، ایرباس، ظاهر شده است. اینکه چرا بوئینگ با وجود اینکه دیرتر مذاکرات خود را شروع کرده بود، زودتر توانست قرارداد خود را نهایی کند نیز از این مسیر قابلتفسیر است که بوئینگ بهعنوان یک شرکت آمریکایی در موقعیت بهتری قرار داشت تا با استفاده از ظرفیتهای محلی خود در واشنگتن، محدودیتها را برطرف کند و بهعنوان جاده صافکن وارد بازار ایران شود.
3- امضای قرارداد در این مقطع حساس در واقع میتواند بازیای از سمت دولت اوباما برای بستن دست ترامپ در برهم زدن برجام نیز تلقی شود. در بیانیه فروشی که در وبسایت بوئینگ برای این قرارداد ذکر شده است، بوئینگ شدیدا بر شغلهایی که بهخاطر این خرید در آمریکا ایجاد خواهد شد، تاکید کرده است. بهعبارت دیگر اگر ترامپ و در وهله بعد جمهوریخواهان بخواهند جلوی این فروش را بگیرند، باید در سیاست داخلی آمریکا پاسخگوی این باشند که چگونه رئیسجمهوری که با وعده بازگرداندن شغلهای کارگران آمریکایی به داخل آمریکا رای جمع کرده است، میخواهد مانع ایجاد شغل برای چندین هزار کارگر یقه آبی در بوئینگ و سایر شرکتهای زنجیره ارزش آن باشد. ترامپی که برای نگهداشتن 800 شغل کارگری در یک شرکت کولرسازی در روزهای اخیر سروصدا به پا کرده است، در مقابل چند ده هزار فرصت شغلی ایجاد شده مطمئنا نمیتواند بیتوجه باشد.
4- انعقاد این قرارداد که با تلاش شبانهروزی سیاستگذاران در وزارت راه و شهرسازی و نیز شرکت هواپیمایی ایران همراه بود، تحسینبرانگیز است. البته چندین نکته مهم کماکان مبهم است. اینکه با توجه به ظرفیت تولید شرکت بوئینگ، چرا تحویل هواپیماهای سفارش داده شده به فوریه سال 2018 موکول شده است؟ این ابهام با خواندن بیانیه فروشی که در سایت بوئینگ قرار گرفته است کمی نگرانکنندهتر میشود؛ در خط آخر بیانیه اشاره شده است که «سفارشهای مربوط به ایران ایر، در لیست سفارشها و تحویل بوئینگ قرار خواهند گرفت زمانی که سایر موانع احتمالی برطرف شده باشد.1» بهنظر میرسد این اظهار نظر و تاریخ تحویل هواپیماها، به این خاطر است که بوئینگ از نبرد پیشرو در واشنگتن آگاه است و از قبل راه خود را برای عدم ورود به میدان مین قانونگذاران آمریکایی باز گذاشته است. در واقع بوئینگ بعد از اینکه در سال آینده اتفاق خاصی نیفتد، تحویل هواپیماها را آغاز خواهد کرد. ابهام دوم نحوه تامین مالی این خرید است که کماکان شرایط نامعلومی دارد. با وجود اینکه قبلا بانکهای Tokyo-Mitsubishi UFJ و Sumitomo Mitsui Financial Group Inc بهعنوان تامینکنندگان مالی این خرید ذکر شده بودند، عدماطمینانهای ایجاد شده به خاطر رفتار کنگره آمریکا این گزینهها را با سوالات جدی مواجه کرده است. البته شرکت لیزینگ Dubia Aerospace Enterprise که تنها گزینه باقیمانده برای ایران در مذاکرات اخیر بوده است، برخلاف خریدهای اروپایی که ECAهای اروپایی با آن همراه بودند، در این مورد EXIM Bank آمریکا را در تصویر ندارد.
علاوهبر این، ظرفیت جذب هواپیماهای جدید در میان ایرلاینهای ایرانی نیز موضوع دیگری است که میتواند کل بسته سیاستی نوسازی ناوگان را با شکست روبهرو کند. به تعبیری دیگر، با امضای این قرارداد کارهای سختتر تازه شروع شدهاند.
پاورقی
1- as contingencies are cleared