سخنگوی وزارت خارجه: آمریکا نه مستقیم و نه با واسطه، پیامی برای مذاکره با ایران نداده است

کدخبر: ۷۰۱۳۷۸
اقتصادنیوز: اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه در باره مذاکره با هدف رفع تحریم ها گفتگویی انجام داده است.
سخنگوی وزارت خارجه: آمریکا نه مستقیم و نه با واسطه، پیامی برای مذاکره با ایران نداده است

به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه ایران  مشروح این گفت‌و‌گو را منتشر کرده است.

در شرایطی که «مکانیسم ماشه» به حربه‌ای در دست اروپایی‌ها تبدیل شده است و قصد خود را هم برای فعال کردن آن در سال پایانی موعد برجام و قطعنامه 2231 بروز داده‌اند. در این رابطه شنیده شده که ایران گفت‌وگوهای صریحی در ژنو با اروپایی‌ها داشته است.

نکته‌ای که همیشه در موضوع هسته‌ای باید در ذهن داشته باشیم، این است که ایران در رابطه با موضوع هسته‌ای مطالبه‌گر است. به این معنا که از ابتدا این موضوع به عنوان یک مسأله در سطح بین‌المللی از سوی کشورهای اروپایی و امریکا مطرح و به شورای امنیت به عنوان یک دستور کار تحمیل شد.

مشخص بود که این موضوع، ساختگی و بیشتر با در نظر گرفتن خواسته‌های نامشروع رژیم صهیونیستی مطرح و دنبال می‌شد؛ یعنی از ابتدای امر طرفی که موضوع هسته‌ای صلح‌آمیز ایران را به عنوان یک تهدید جلوه داد و سعی کرد ذهن طرف‌های غربی را مشغول کند، رژیم صهیونیستی بود. طرفی که نه عضو «ان‌پی‌تی» است و نه به هیچ یک از اسناد بین‌المللی مرتبط با کنترل تسلیحات کشتار جمعی پیوسته است و همه می‌دانند که تنها دارنده زرادخانه هسته‌ای و سلاح کشتار جمعی در منطقه ماست.  اما با وجود اینکه معتقد بودیم هیچ دلیلی برای ایجاد نگرانی در جامعه بین‌الملل نسبت به برنامه هسته‌ای ما وجود ندارد، نهایتاً برای رفع شبهه‌هایی که به نظر ما واقعاً هیچ مبنا و اساسی نداشتند، اقدام کردیم.  به تاریخچه موضوع هسته‌ای نگاه کنید. در سال‌های 91-۱۹۹۰، شیمون پرز اعلام کرد که ایرانی‌ها حداکثر تا یک سال آینده به بمب دست پیدا می‌کنند. از ۱۹۹۱ تا الان بیش از 30 سال گذشته است؛ آیا ایران به بمب رسید؟

این نشان می‌دهد که از ابتدا قصدشان این بود که از دستیابی ایران به فناوری پیشرفته در حوزه هسته‌ای جلوگیری کنند و برای این هدف از ابزارهای بین‌المللی استفاده کردند. امریکا به همراه فرانسه و انگلیس که عضو دائم شورای امنیت هستند پرونده را در این شورا مطرح کردند. ما در سال‌های ۲۰۰3-۲۰۰2 حاضر شدیم برای رفع این اتهامات گفت‌وگو کنیم.

علی‌رغم اینکه برنامه هسته‌ای مان کاملاً صلح‌آمیز است و دلیلی ندارد برای اینکه بخواهیم اقدام خاصی انجام دهیم یا امتیاز خاصی بدهیم، مذاکره کردیم که نتیجه آن به برجام در سال‌های ۲۰۱5-۲۰۱4 منتهی شد. اینکه چرا در سال‌های پیش از آن توافقی حاصل نشده بود به این دلیل بود که طرف مقابل مطالبات زیاده‌خواهانه داشت؛ از جمله اینکه می‌گفت شما باید کلاً چرخه سوخت را تعطیل کنید یا غنی‌سازی را به صفر برسانید. خب، این خواسته برای هیچ‌کسی قابل قبول نبود؛ چون صنعت هسته‌ای ایران بر مبنای یک فناوری پیشرفته و برای تأمین نیازهای مختلف کشور ایجاد شده بود.

مذاکرات برجام نهایتاً به نتیجه رسید و ما برای اعتمادسازی به صورت شفاف حجم زیادی از بازرسی‌های فراتر از پادمان را پذیرفتیم؛ و همچنین این را هم پذیرفتیم که از یک حد خاصی غنی‌سازی را بالاتر نبریم و آن را زیر ۴ درصد حفظ کنیم. به گواه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، ایران تعهدات خود را بدون کوچک‌ترین نقص و کاستی اجرا کرد اما در سال ۲۰۱۸ یکی از طرف‌های مقابل یعنی امریکا بدون هیچ دلیل و توجیهی از برجام خارج شد. بنابراین، این کشور در واقع اکنون بدهکار است؛ زیرا فرآیندی را که محصول ۱۰ تا ۱۲ سال تلاش جمعی چندین کشور و به نوعی جامعه بین‌المللی بوده و به قطعنامه شورای امنیت نیز منضم شده، نادیده گرفت و این توافق را به صورت یکطرفه سست کرد.

ما بعد از خروج امریکا از برجام، با اینکه قاعدتاً می‌توانستیم عمل متقابل کنیم، به مدت یک سال صبر و تعهدات خود را اجرا کردیم به این امید که طرف‌های اروپایی بتوانند نقض تعهد امریکا را جبران کنند. این وعده‌ای بود که آنها دادند اما به هر دلیلی نتوانستند به آن عمل کنند. در این شرایط، وقتی توازن تعهدات به هم خورد و طرف مقابل حاضر نشد وعده‌های خود را عملی کند و نه تنها تحریم‌های ظالمانه امریکا برگشت که حتی تعدادشان افزایش پیدا کرد، بنابراین هم از منظر حقوقی و هم منطقی گزینه دیگری جز اینکه بخشی از تعهدات خود را به حالت تعلیق درآوریم، نداشتیم. در عین حال، ما هیچ وقت از برجام خارج نشدیم و کماکان عضو برجام هستیم. کاهش اجرای تعهدات را هم مبتنی بر یک مقرره مندرج در برجام انجام داده‌ایم؛ زیرا این مجوز به ما داده شده که در صورت نقض تعهد طرف مقابل، ما نیز بتوانیم بخشی یا همه تعهدات خود را طبق برجام اجرا نکنیم. در این وضعیت طرف مقابل باید پاسخگو باشد.

چرا در دوره «بایدن» با وجود تأکیدی که او برای بازگشت به برجام داشت، اتفاقی رخ نداد؟

بعد از روی کارآمدن «بایدن» طرف‌های مقابل اعلام کردند که خوب است بنشینیم و در مورد روش‌های اجرای مجدد برجام صحبت کنیم، بعد از ورود «بایدن» به کاخ سفید و بعد از یک معطلی چند ماهه از سوی آنها، ما این کار را کردیم؛ یعنی وارد یک فرآیند مذاکراتی شدیم. این روند البته به صورت غیرمستقیم انجام می‌شد ولی کارآمد بود و تقریباً به نتیجه رسیده بود. اما هر بار طرف‌های مقابل ما به نوعی یا خواسته‌هایشان را تغییر می‌دادند یا از اجرای مطالبات منطقی ما که کاملاً صریح و شفاف بود، سر باز می‌زدند. خواسته ما چیزی نبود جز اینکه همه تحریم‌هایی که بعد از خروج امریکا از برجام باید رفع می‌شدند (چه تحریم‌هایی که طبق برجام قرار بوده، حذف شوند و چه تحریم‌هایی که به بهانه‌های مختلف با برچسب‌های مختلف طی مدت بعد از خروج امریکا اضافه شدند.) اما نتوانستند این کار را انجام دهند؛ یعنی نهایتاً علی‌رغم همه تلاش‌هایی که صورت گرفت، از برآورده کردن خواسته‌های کاملاً منطقی ما طفره رفتند و نتیجه این شد که آن طرح «باز اجرای برجام» به نتیجه نرسید.

الان دوباره بحث ازسرگیری گفت‌وگوها مطرح شده است، اولاً باید بگویم که ما هیچ وقت در هیچ مرحله‌ای بانی قطع کردن مذاکرات نبودیم. اگر تعلیق یا توقفی ایجاد شد، به دلیل سوء محاسبه‌هایی که در برهه‌های مختلف در رابطه با جایگاه و موقعیت ایران شکل گرفت، از طرف‌های مقابل بود، ضمن اینکه این هم باید روشن باشد که مذاکره یک فعل و انفعال یا یک کنش و واکنش دوسویه است. اینکه طرف‌هایی که درگیر یک مذاکره هستند، بپذیرند که طرف مقابل‌شان منافع منطقی و مشروعی دارد و اگر بخواهند این مذاکره منجر به نتیجه شود، باید به نحوی داد و ستد صورت بگیرد که منافع طرف مقابل نیز تأمین شود. شما نمی‌توانید به صورت یکسویه خواسته‌هایی را مطرح کنید و فرض را بر این بگذارید که طرف مقابل این خواسته‌ها را می‌پذیرد. خصوصاً وقتی شما در مورد جمهوری اسلامی ایران صحبت می‌کنید که نشان داده است در عین اینکه به وعده‌هایی که می‌دهد به صورت جدی عمل می‌کند، اما در روند مذاکراتی از منافع خود به هیچ عنوان کوتاه نمی‌آید.

الان در مقطعی هستیم که هر دو طرف از این حرف می‌زنند که برجام صرفاً می‌تواند شروع و مبنایی برای تفاهم جدید باشد ولی دیگر نمی‌شود کامل به آن بازگشت. ولی اخیراً آقای عراقچی موضعی را خطاب به امریکا مطرح کرد و گفت برای اینکه مذاکرات هسته‌ای به مسیر خود بازگردد دولت امریکا یا به برجام برگردد یا نظر خود را درباره این توافق اعلام کند. این موضع نسبت به آنچه ما در ماه‌ها و هفته‌های اخیر هم از طرف ایرانی و هم طرف‌های غربی شنیده بودیم، متفاوت بود. در این باره توضیح دهید آیا ایشان از این موضع، هدف خاصی را دنبال می کرد یا صرفاً ناظر بر مشخص شدن نظر آقای ترامپ در مورد برجام مطرح شد؟

تناقضی در موضع‌گیری‌های ما درباره موضوع برجام وجود ندارد. برجام طبق متن و قطعنامه ۲۲۳۱ عمر مشخصی دارد. موضوع هسته‌ای ایران طبق این قطعنامه باید در پاییز سال آینده شمسی از دستور کار خارج شود. به دلیل اینکه از سال ۲۰۱۸ به بعد، به دلیلی که اشاره کردم مقصرش ما نبودیم؛ برجام در اجرا دچار مشکل شد. طرف مقابل خارج شد و تحریم‌ها را برگرداند. ما هم به نوعی مجموعه اقدامات ترمیمی را شروع کردیم؛ یعنی اعلام کردیم بخش‌های قابل توجهی از تعهداتی را که طبق برجام پذیرفته بودیم، دیگر اجرا نمی‌کنیم. الان هم از لحاظ زمانی، بخش قابل توجهی از آن بازه‌های زمانی منقضی شده‌اند و بخش‌هایی از برجام هم دیگر موضوعیت ندارد. بنابراین از هر جهت نیاز است که این توافق مورد بازبینی قرار بگیرد؛ این حداقل کاری است که باید انجام شود. در عین حال، شالوده و ساختار برجام یا منطق مورد استفاده در مذاکرات منتهی به آن کماکان صدق می‌کند؛ به این معنا که ما پذیرفتیم به عنوان مابه ازای اعتمادسازی نسبت به برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز ایران، همه تحریم‌هایی که علیه ایران به این بهانه یا بهانه‌های دیگر وضع شده‌اند، لغو شوند. این منطق کماکان وجود دارد. ما بنا به ضرورت یاد گرفته‌ایم که در جهت خنثی‌سازی آثار تحریم‌ها کار کنیم؛ هم از طریق تلاش بیشتر برای مولدسازی اقتصادمان و هم از طریق تکیه بیشتر بر داشته‌های خودمان. در عین حال می‌دانیم که تحریم‌ها به اقتصاد ما آسیب زده و در حوزه‌های مختلف، مردم ما را آزار داده است.

همه ما با آثار تحریم‌ها مواجه شده‌ایم؛ یکی از مهم‌ترین مسائل آن این است که خیلی از بیماران و کودکان بیمار ما با مشکلات ناشی از تحریم دارویی مواجه بودند. اینها همگی از لحاظ حقوق بشری به مثابه جنایت علیه بشریت است. بنابراین، برای رفع تحریم‌ها از هیچ تلاشی فروگذاری نخواهیم کرد. ما در مقاطع مختلف زمانی گفتیم که حاضریم صحبت کنیم، به شرط اینکه طرف مقابل جدیت داشته باشد. مذاکره چیزی نیست که یک طرف بخواهد برایش التماس کند بلکه باید به صورت منطقی و کاملاً معقول جریان پیدا کند. این روندی است که الان حاضریم آن را طی کنیم؛ یعنی اعتمادسازی در مورد برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران در ازای رفع همه تحریم‌های غیرقانونی و ظالمانه‌ای که در این سال‌ها علیه ایران اعمال شده است.

با وجود تمایلی که طرف اروپایی برای گفت‌وگو با خود نشان داده اما به نظر می‌رسد تصمیم شان برای فعال کردن سازوکار ماشه جدی است. شنیده شده است ایران در نشست اخیر ژنو به طور صریح هشدار داده که اگر این اتفاق بیفتد، ممکن است ایران در دکترین هسته‌ای خود تجدید نظر کند یا از  NPT خارج شود. آیا تأیید می‌کنید که چنین هشداری در ژنو داده شده است؟

سیاست هسته‌ای ما بر اساس فتوای مقام معظم رهبری و محاسبات بسیار روشن نظامی خودمان این بوده که تسلیحات کشتار جمعی در راهبرد دفاعی ما جایی ندارد. این را بارها گفته‌ایم. نکته‌ای که در رابطه با بحث سازوکار «ماشه» مطرح کردیم این بود که نباید طرف‌های غربی آن را به عنوان یک ابزار فشار و تهدید علیه ما به کار ببرند؛ زیرا قطعاً برای خودشان بحران جدی‌تری ایجاد خواهند کرد. متوسل شدن به این ابزار ما را به این نتیجه می‌رساند که دیگر هیچ معنا و مفهومی برای مذاکره وجود ندارد. همچنین بازگرداندن تحریم‌ها طبق این سازوکار، به معنای این خواهد بود که قطعنامه‌های لغو شده شورای امنیت مجدداً احیا شوند. این هم کاملاً غیر معقول، غیرمنطقی و نشدنی است؛ زیرا آن قطعنامه‌ها مطالباتی داشته که هم زمانش گذشته و هم اینکه اصلاً در رابطه با برنامه هسته‌ای ما هیچ کاربردی ندارد. تنها خاصیتش این خواهد بود که شما طرف مقابل‌تان را تحریک خواهید کرد تا به این نتیجه برسد که وارد یک فاز و نگاه دیگر نسبت به اصل موضوع شود.

در چنین وضعیتی، ادامه حضور ما در بعضی از اسناد بین‌المللی مثل NPT دیگر بی‌معنا خواهد بود. ما از قبل، این موضوع را اعلام کرده بودیم و طبیعی است که خوشایند طرف‌های مقابل قرار نگیرد؛ ولی موظف بودیم که حرف‌مان را خیلی سریع به طرف‌های مقابل بیان کنیم.

یک پای اصلی این پرونده پرمناقشه امریکاست. دولت «ترامپ» تا الان نسبت به تصمیم اروپایی‌ها درباره «ماشه» موضع‌گیری نکرده و در عین حال تأکید داشته که به نشست‌های ژنو چشم دوخته است تا بر اساس آن، راهبرد خود را درباره تفاهم با ایران مشخص و اعلام کند. وزیر خارجه جدید امریکا هم از ضرورت تبادل امتیاز واقعی با ایران سخن به میان آورده است. ارزیابی شما از این مواضع چیست؟

من نمی‌توانم پیشگویی کنم که طرف‌های مقابل چه کار خواهند کرد، اما آنچه مشخص است این است که امریکا اصلاً عضو برجام نیست تا بخواهد از سازوکار «ماشه» استفاده کند. طرف‌های حاضر در برجام مشخص هستند و ما هیچ دلیل و مبنای منطقی و قانونی برای اینکه این سازوکار فعال شود نمی‌بینیم. اگر طرفی واقعاً خواهان کاهش تنش باشد، قطعاً سراغ چنین ابزارهایی نخواهد رفت. بنابراین ما کاملاً تحولات را با صبر رصد می‌کنیم و در عین حال همه احتمالات را از قبل مرور و برنامه‌ریزی کرده‌ایم و با تمام توان برای هر مسیر و گزینه‌ای آماده هستیم.

همزمان با انتخاب آقای «ترامپ» در انتخابات ریاست جمهوری امریکا اخبار متعددی مبنی بر فعال شدن کانال‌های میانجیگری میان ایران و امریکا به گوش می‌رسد. حتی مباحثی هم درباره احیای کانال «مسقط» که سال گذشته میان دولت سیزدهم و دولت آقای «بایدن» جریان داشت، مطرح است. آیا اساساً پیامی میان تهران و دولت ترامپ رد و بدل شده است؟

انتشار گمانه‌زنی‌های رسانه‌ای درباره اینکه فلان مقام خارجی یا فلان مقام منطقه از طرف امریکا به ایران یا بالعکس حامل پیامی بوده است، سابقه طولانی دارد که با توجه به ماهیت روابط ایران و امریکا این بحث‌ها به صورت ادواری تکرار شده است؛ یعنی هر مقامی که به ایران سفر می‌کند، در رسانه‌ها اینطور القا شده که گویا حامل پیامی بوده است. نکته‌ای که مشخص است اینکه مجرای رسمی رد و بدل پیام بین ایران و امریکا همان دفتر حفاظت منافع امریکا (سفارت سوئیس) است. این مسیر بسیار روشن و تثبیت‌شده‌ای است؛ به نوعی که از 4۰-3۰ سال قبل و از زمانی که این دفتر تأسیس شد تا الان کارکرد خاص خود را داشته است. اگر طرفین تمایلی به رد و بدل پیام رسمی داشته باشند، حتماً از این طریق اقدام خواهند کرد.

آیا اخیراً از طریق کانال حافظ منافع پیامی از سوی رئیس‌جمهوری جدید امریکا به ایران منتقل شده است؟

انتقال پیام و اینکه یک طرف خارجی به عنوان بخشی از بحث خود در مورد موضوعات منطقه صحبت کند یا احیاناً ایده‌ای ابتکاری یا توصیه‌ای داشته باشد، رخداد عجیبی نیست. طبیعی است که کشورهای منطقه به‌خصوص کشورهای دوست با توجه به دغدغه‌هایی که دارند، نکات را مطرح کنند و حرف‌هایی بزنند و حرف‌هایی بشنوند؛ ولی به این معنا نیست که بگوییم پیام خاصی از طرف کسی، گروهی یا دولت خاصی آورده‌اند.

تا الان بر اساس نشانه‌ها، فرامین ترامپ در روز اول ریاست‌جمهوری‌اش و مواضعی که در گفت‌و‌گوهای پس از مراسم تحلیف درباره ایران مطرح کرده است، زمینه‌ای برای شکل‌گیری مذاکره با امریکا می‌بینید؟

من فقط می‌توانم این را بگویم که ما عملکردها را با دقت رصد می‌کنیم و بر اساس عمل طرف‌های مقابل، سیاست‌ها و اقدامات خود را تنظیم می‌کنیم.

علاوه بر پرونده هسته‌ای، تحولات خاورمیانه و چالش‌های پیش روی کشور در این منطقه نیز از دیگر موضوعات مهم در دستورکار سیاست خارجی است. در همین رابطه دیدگاه‌هایی در نقد عملکرد دستگاه دیپلماسی نسبت به اتفاقات جاری از جمله موضوع سوریه مطرح است؛ اینکه از کنشگری فعالانه فاصله گرفته است و دست پایین را در تحولات حاکم دارد.

ما به هیچ عنوان دست پایین را نداریم و این را به شما اطمینان می‌دهم. قدرت و جایگاه جمهوری اسلامی ایران به نحوی است که هیچ وقت در موضع ضعف نبوده و نخواهد بود.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    اخبار بیشتر در سرویس اقتصادی
    کارگزاری مفید