۱۰ فیلم نوآر برتر سینمای هالیوود

کدخبر: ۳۱۰۱۵۶
اقتصاد نیوز:ژانر نوآر یکی از آن ژانر‌هایی است که علاقمندان خاص خودش را داشته و این عبارت در ابتدا در میان منتقدان سینمای فرانسه و به معنای «سیاه» یا «تاریک» به کار گرفته شد. شخصیت اصلی در چنین فیلم‌هایی معمولاً یک کارآگاه خصوصی، یک پلیس مخفی، یک بوکسور پیر، یک جیب‌بر ساده، یک شهروند قانون‌مدار که وارد دنیای جرم و جنایت می‎شود یا به شکل ساده یک قربانی اجتماع است. در این مطلب بهترین فیلم‌های نوآر سینمای هالیوود را به شما معرفی خواهیم کرد.

به گزارش اقتصاد نیوز و به نقل از برترین‌ها، ژانر نوآر یکی از آن ژانر‌هایی است که علاقمندان خاص خودش را داشته و بسیاری ریشه آن را در سینمای فرانسه می‌دانند، زیرا این عبارت در ابتدا در میان منتقدان سینمای فرانسه و به معنای «سیاه» یا «تاریک» به کار گرفته شد.

این ژانر معمولاً به فیلم‌های درام جنایی اطلاق می‌شود که بر روی دیدگاه‌های بدبینانه و تمایلات جنسی افراد در انجام کار‌های بد تمرکز دارد. دهه ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ را اوج جریان نوآر در سینمای هالیوود می‌دانند که با ساخت فیلم‌های کم‌هزینه و سیاه و سفید، اما با داستان‌هایی تند و خشن همراه بود.

شخصیت اصلی در چنین فیلم‌هایی معمولاً یک کارآگاه خصوصی، یک پلیس مخفی، یک بوکسور پیر، یک جیب‌بر ساده، یک شهروند قانون‌مدار که وارد دنیای جرم و جنایت می‎شود یا به شکل ساده یک قربانی اجتماع است. بدین بهانه به عصر طلایی هالیوود باز می‌گردیم و بهترین فیلم‌های نوآر سینمای هالیوود را به شما معرفی خواهیم کرد.

۱. غرامت مضاعف

عنوان: Double Indemnity

محصول: ۱۹۴۴

اگر می‌خواهید با مفهوم فیلم نوآر آشنا شوید کافی است فیلم «غرامت مضاعف» (Double Indemnity) را تماشا کنید و بلافاصله با معنای این ژانر آشنا خواهید شد. فیلم کلاسیک ساخته بیلی وایلدر بخشی از یک موج جدید در سینمای سال ۱۹۴۴ هالیوود بود که یک بار برای همیشه اصول این ژانر در حال شکوفایی را بنیان نهاد. همین فیلم‌ها بودند که باعث شد منتقدان فرانسوی بعد از جنگ جهانی دوم عبارت «فیلم نوآر» را ابداع کنند.

بسیاری از این فیلم‌های تاریک در مورد زنانی زیبا و خیانتکار (که به طور کلی با عنوان femme fatale شناخته می‌شوند) بود که مردان ساده را برای رسیدن به اهداف خود به کار می‌گیرند و کمتر پیدا شده این شخصیت‌ها به اندازه فیلیس دیتریچسون (باربارا استنویک) در فیلم «غرامت مضاعف» اغوا کننده باشند که یک فروشنده بیمه به نام والتر نفت (فرد مک موری) را به دام می‌اندازد تا به کمک او از قتل شوهرش قسر در رفته و بیمه عمر او را صاحب شود.

از همان ابتدا پیداست که نفت شیفته این زن شده و نمی‌تواند جلوی خود را بگیرد. داستان فیلم در قابل فلش بک و در جریان اعتراف نفت برای همکارش روایت می‌شود که یکی از جذاب‌ترین و شاید خوشایندترین داستان‌های اغوا شدن توسط یک زن بدجنس باشد.

۲. لورا

عنوان: Laura

محصول: ۱۹۴۴

اکران فیلم «لورا» (Laura) در ایالات متحده یک ماه پس از فیلم «غرامت مضاعف» روی داد، در پاییز سال ۱۹۴۴، و این مزه جدید خوشایند در ژانر تریلر آمده بود که برای همیشه در تاریخ سینما باقی بماند. در حالی که فیلم وایلدر یک خیانت واضح اجتماعی در روز روشن را روایت می‌کند، داستان فیلم «لورا» در سواحل شرقی رخ می‌دهد و لحن فیلم بسیار تندتر است.

یک کارآگاه پلیس به نام مارک مک فرسون برای بررسی قتل بیرحمانه یک زن جوان زیبا به نام لارا که هنوز نقاشی آبرنگ چهره او به دیوار است مامور می‌شود. با وجود جذابیت این تریلر رازآلود، این شخصیت‌های فیلم هستند که در ذهن باقی می‌مانند. بازی تمام بازیگران فیلم تحسین برانگیز بوده و بسیاری از شخصیت‌های این فیلم الهام‌بخش شخصیت‌های فیلم‌های دیگر شدند که از آن میان می‌توان به الهام شخصیت جیمز استوارت در فیلم «سرگیجه» آلفرد هیچکاک از شخصیت مک فرسون اشاره کرد.

۳. خواب بزرگ

عنوان: The Big Sleep

محصول: ۱۹۴۶

شاید برخی انتخاب بازیگران فیلم «خواب بزرگ» (The Big Sleep) ساخته هاوارد هاکس را بحث‌برانگیز بدانند، فیلمی که در آن هامفری بوگارت نقش یک کارآگاه خصوصی به نام فیلیپ مارلو را بازی می‌کند، فیلمی که خود اقتباسی از یک رمان نوشته ریموند چندلر است.

به یاد داشته باشید که بوگارت در فیلم مشهور «شاهین مالت» (The Maltese Falcon) نیز نقش یک کارآگاه باتجربه و سرسخت را بازی کرده بود که یکی از اولین و البته بهترین فیلم‌های نوآر کلاسیک هالیوود به شمار می‌آید. اما نوآوری «خواب بزرگ» در جای دیگری است. هاوکس منظره شماتیک و بصری تثبیت شده امروزی نوآر را گرفته و از آن برای ساخت یک داستان رمانتیک عجیب و غریب استفاده می‌کند.

البته در این داستان اخاذی به اندازه کافی شاهد سایه‌ها، روابط غیراخلافی و تفنگ هستیم، اما تردید و بدبینی خسته کننده دنیای نوآر در اینجا تنها یک بازی است که در پس زمینه رابطه بین بوگارت و لورن باکال که در آن زمان در زندگی واقعی زن و شوهر بودند رخ می‌دهد. هاوارد هاکس دیگر هیچگاه فیلم نوآر نساخت، زیرا قادر نبود به خوبی در سینمای نوآر بازی کند، زیرا نوآر باید غرق در بدبینی و بیرون آمدن از توهم باشد نه وجد و خلسه‌ای که در نوآر هاکس می‌بینیم.

۴. گیلدا

عنوان: Gilda

محصول: ۱۹۴۶

شاید غیرقابل بخشش باشد که در این فهرست فیلمی از فریتس لانگ و رابرت سیودماک که برخی از بهترین فیلم‌های نوآر را ساخته‌اند اسمی برده نمی‌شود. با این وجود، فیلم «گیلدا» (Gilda) ساخته چارلز ویدور در ژانر نوآر به جایگاهی ابدی و نامیرا دست یافته است. داستان فیلم در بوئنوس آیرس رخ می‌دهد، در کازینویی به مالکیت یک سرمایه‌دار فاسد به نام بالین موندسون.

در این میان مردی غریبه و آواره به نام جانی فارل به شهر می‌آید و پیشنهاد بالین برای کار را می‌پذیرد. اما مشخص می‌شود که زن کنونی بالین، گیلدا (ریتا هی وورث)، در گذشته معشوق فارل بوده و بدین ترتیب شرایطی برای ایجاد یک گرداب از تنش‌های جنسی و بازی قدرت منحرفانه شکل می‌گیرد. اگر چه هی وورث در فیلم «دختر روی جلد» (Cover Girl) نیز با ویدور همکاری داشته، اما اینجا شاهد بهترین بازی او در نقش یک زن زیبا، اما بدذات هستیم که سعی دارد دیگران را اغوا کند یا آزار دهد.

«گیلدا» فیلمی برای کسانی است که دوست دارند با جذابیت‌های سیستم قدیمی استودیو‌های هالیوود آشنا شوند، روزگاری که سبک فیلمبرداری سیاه و سفید و طراحی تولید پرزرق و برق، دنیا‌هایی پر از فشار و احساسات شکنجه‌وار را ایجاد کرده بود.

۵. از درون گذشته

عنوان: Out of the Past

محصول: ۱۹۴۷

«از درون گذشته» (Out of the Past) در مورد مردی گاراژدار در شهری کوچک در کالیفرنیا به نام جف بیلی (رابرت میچام) است که فکر می‌کند می‌تواند ازدواج کرده و زندگی شیرین و راحتی داشته و سایه‌های تاریک گذشته که همیشه در تعقیب او هستند را فراموش کند. اما مردی غریبه با کت و شلوار سیاه به شهر آمده و می‌خواهد گذشته را به یادش بیاورد و خیلی زود از طریق یک فلش بک با قماربازی شیطان صفت (کرک داگلاس) و زنی فریبکار آشنا می‌شویم.

با تغییر موقعیت مکانی داستان بر تاریکی و پیچ و تاب داستان افزوده می‌شود. فیلم جذاب ژاک ترنر فیلمی نوآر است که بسیار تروتمیز ساخته شده است و تمام ویژگی‌های اصلی یک فیلم نوآر را در خود دارد: ضدقهرمان کم حرف، زن زیبا و خطرناک، بارانی‌های بلند، این کلیشه که کار‌های گذشته مانند یک بومرنگ بار دیگر به خود شما بازخواهد گشت، ساختار گیج کننده غیرخطی روایت داستان و بالا رفتن دود سیگار در برابر نور.

۶. لحظه غفلت

عنوان: The Reckless Moment

محصول: ۱۹۴۹

داستان فیلم «لحظه غفلت» (The Reckless Moment) با یک زن شیک‌پوش با عینک‌های آفتابی خاص در حال رانندگی به سمت لس آنجلس آغاز می‌شود. خیلی زود متوجه می‌شویم که یک موضوع پنهانی در مورد ماموریت او وجود دارد، زیرا در سینمای دهه ۱۹۴۰ شخصیت‌ها عینک آفتابی نمی‌زدند مگر اینکه پای پنهان کردن چیزی در میان بود.

در واقع او برای دیدن مردی آمده که می‌خواهد او را از دیدار کردن با دخترش بازدارد، اما در ادامه با درماندگی تلاش می‌کند مرگ تصادفی این مرد را پنهان ساخته تا دخترش را از این ماجرا دور نگه دارد. فیلم مکس افولس در مقایسه با دیگر فیلم‌های ژانر نوآر کمتر بدبینانه و خشن است. مانند فیلم‌های دیگری که بین فیلم نوآر و ملودرام زنانه در نوسان هستند، این فیلم نیز در مورد زنی با اراده قوی است که برای خانواده‌اش می‌جنگد در حالی که زندگی خانوادگی او را به مرز خفگی رسانده است.

کارگردان آلمانی اگر چه مدت زمان زیادی در ایالات متحده نبوده، اما تصویری شفاف و واضح از زندگی در شهری ساحلی در کالیفرنیا ارائه می‌دهد که هم بسیار جذاب است و هم به یک زندان پرزرق و برق می‌ماند. هر لحظه زندگی این زن یا با اذیت و آزار‌های همیشگی اعضای خانواده‌اش خراب می‌شود یا با فضولی‌های ظاهراض بی‌ضرر همسایگانش. کارگردان در این فیلم از سایه‌های نوآر مانند یک پوشش استفاده می‌کند، اما اوج احساس او نسبت به شخصیت‌ها از پشت یک ماسک ظاهری پیداست.

۷. در مکانی پرت

عنوان: In a Lonely Place

محصول: ۱۹۵۰

فیلم نوآر همواره آنچنان که از آن انتظار می‌رود تاریک نیست، اما فیلم «در مکانی پرت» (In a Lonely Place) ساخته نیکلاس ری یکی از فیلم‌های نوآری است که حس ویرانی و درماندگی موجود در آن تا مغز استخوان احساس می‌شود. داستان فیلم در هالیوود رخ می‌دهد و هامفری بوگارت نیز نقش دیکس استیل را بازی می‌کند؛ یک فیلمنامه نویس خسته و درمانده با اخلاقی بسیار بد.

یک شب وی از دختری می‌خواهد که در خواندن یک فیلمنامه به او کمک کند و وقتی صبح روز بعد جنازه دخترک پیدا می‌شود، استیل مظنون اصلی است. یک بازیگر که در همسایگی استیل زندگی می‌کند به او کمک کرده تا از این ظن نیرو‌های پلیس خلاص شود و رابطه‌ای عاشقانه بین این دو شکل می‌گیرد. اما عصبانیت و بداخلاقی استیل خیلی زود باعث نگرانی این زن می‌شود.

داستان زنی که رفته رفته به قاتل بودن شریک زندگی‌اش مشکوک می‌شود به ملودرام‌های دهه ۴۰ هالیوود باز می‌گردد، اما رابطه‌ای که در فیلم «در مکانی پرت» به تصویر کشیده می‌شود بسیار دقیق‌تر و بالغ‌تر است و اگر چه خشونت چندانی در آن دیده نمی‌شود، اما بسیار ترسناک است. با ورود حس غمگینی دردناکی که فضا را تیره و تار می‌سازد، حس شادی رابطه عاشقانه از بین می‌رود.

۸. جیب‌بر خیابان جنوبی

عنوان: Pickup on South Street

محصول: ۱۹۵۳

داستان فیلم «جیب‌بر خیابان جنوبی» (Pickup on South Street) در مترو شلوغ شهر نیویورک شروع می‌شود. کندی (جین پیترز) با صورتی غرق در عرق تحت نظر دو مرد قرار دارد که مشخص می‌شود خیلی وقت است او را تحت نظر داشته و در کارشان حرفه‌ای هستند. سپس مردی به نام اسکیپ مک کوی (ریچارد ویدمارک) به او نزدیک می‌شود و پس از نگاه گستاخانه اوست که کیف پول کندی را از داخل کیف بزرگتر همراهش بیرون می‌آورد.

تریلر بسیار پرتنش سام فولر، جیب‌بری را در تفکرات ضدکمونیستی ترکیب می‌کند. بدون آن که کندی بداند، کیف پول او حاوی میکروفیلمی است که سرویس امنیتی ایالات متحده امیدوار است آن‌ها را به شبکه کمونیست‌ها برساند. ویدمارک در نقش یک لوطی و اوباش بددهان و خودخواه که در یک ماجرای سیاسی که نه از آن خبر دارد و نه به دانستن در مورد آن علاقه‌ای دارد گرفتار شده بسیار بی‌نقص ظاهر شده است در حالی که مو ویلیامز (تلما ریتر) یکی از تراژیک‌ترین شخصیت‌های مکمل تاریخ فیلم‌های نوآر را بازی می‌کند؛ خبرچینی که از همه زوایا باخبر است، اما حس مرگبار وفاداری او را خلع سلاح کرده است.

۹. مرگبار ببوس مرا

عنوان: Kiss Me Deadly

محصول: ۱۹۵۵

در سیاهی شب یک زن درمانده، نفس نفس زنان در حال دویدن در یک جاده بیابانی است و یک خودرو که به سرعت حرکت می‌کند ناگهان مجبور به توقف می‌شود. راننده فریاد می‌زند: «اتومبیلم را داغان کردی» و در ادامه به او اجازه می‌دهد سوار شود و در حالی که زن در صندلی عقب نشسته، اتومبیل در سیاهی شب فرو می‌رود.

اگر با دیدن این سکانس اولیه مو بر تن‌تان سیخ نشده و کنجکاو نشدید پس ژانر نوآر را درک نکرده و این فیلم بدرد شما نخواهد خورد. در فیلم «مرگبار ببوس مرا» (Kiss Me Deadly) مرد داستان مایک هامر است که ناخوشایندترین کارآگاهی است که تاکنون دیده‌اید و زن نیز کریستینا نام دارد هر چند مدت زیادی در داستان نمی‌ماند. چرا او در طول شب با تنها یک بارانی بلند در جاده در حال دویدن بود؟

فیلم «مرگبار ببوس مرا» یک فیلم نوآر در فاز جنگ سرد خود است، جایی که شرارت به بزرگی یک ابر قارچی ناشی از انفجار اتمی در کمین است و شخصیت‌های زودرنج و کج‌خلق داستان در مقابل کوچکترین فشاری آسیب‌پذیر هستند. این فیلم یک فیلم رازآلودو پرزرق و برق است که از همان ابتدا مخاطب را در بهت و حیرت فرو برده و برای افشای راز ماجرای قتل شخصیت دختر داستان، تا پایان فیلم میخکوب می‌سازد.

۱۰. نشانی از شر

عنوان: Touch of Evil

محصول: ۱۹۵۸

فیلم «نشانی از شر» (Touch of Evil) ساخته اورسن ولز را به عنوان یکی از آخرین فیلم‌های نوآر دوره اصلی این ژانر و شاید آخرین شاهکار این ژانر می‌دانند. این ژانر در دهه ۱۹۷۰ با فیلم‌هایی مانند «خداحافظی طولانی» (The Long Goodbye) و «محله چینی‌ها» (Chinatown) بار دیگر زنده شد، اما شکل و فضای ژانر نوآر تا آن زمان به کلی متفاوت شده و کمترین تفاوت آن‌ها رنگی بودنشان بود.

اورسن ولز برای مدت ۱۰ سال و پس از «بانویی از شانگهای» (The Lady from Shanghai) فیلمی نساخته بود تا اینکه یک تهیه کننده فیلم‌های درجه دوم به نام آلبرت زوگ اسمیت او را برای ساخت فیلمی ارزان که داستان آن در شهری در مرز کالیفرنیا با مکزیک شبیه تیخوانا می‌گذشت استخدام کرد.

همه در مورد سه دقیقه سکانس ابتدایی فیلم صحبت می‌کنند که در آن بمبی در یک ماشین کار گذاشته شده و پس از عبور از مرز ایالات متحده منفجر می‌شود، اما با دلیلی خوب: آیا فیلمی تاکنون به این خوبی توانسته مخاطب را در چنین فضایی از تنش و هیجان شکار فرو ببرد؟

وارد داستانی از ماریجوانا، قتل و فساد پلیس شده و به سرعت توسط داستان جذاب فیلم شکار می‌شویم. چارلتون هیوستون یک پلیس مرزی ایالات متحده در مرز مکزیک و جنت لی نیز همسر در معرض خطر اوست در حالی که اورسن ولز نیز نقش یک کارآگاه آمریکایی غول‌پیکر دائماً در حال جویدن آدامس را بازی می‌کند که یکی از بهترین شخصیت‌های شرور تاریخ ژانر نوآر است.

از دیگر فیلم‌های نوآر برتری که می‌توانستند در این فهرست قرار گیرند می‌توان به فیلم‌های زیر اشاره کرد:

سانست بلوار (Sunset Blvd.) - بیلی وایلدر، ۱۹۵۰

آدمکش‌ها (The Killers) - رابرت سیودماک، ۱۹۴۶

دیوانه اسلحه (Gun Crazy) - جوزف اچ لوییس، ۱۹۵۰

قتل، عزیز من (Murder, My Sweet) - ادوارد دیمیتریک، ۱۹۴۴

تعقیب بزرگ (The Big Heat) - فریتس لانگ، ۱۹۵۳

خیابان اسکارلت (Scarlet Street) - فریتس لانگ، ۱۹۴۵

اوج التهاب (White Heat) - رائول والش، ۱۹۴۹

بوی خوش موفقیت (Sweet Smell of Success) - الکساندر مکندریک، ۱۹۵۷

شاهین مالت (The Maltese Falcon) - جان هیوستون، ۱۹۴۱

نارو (Criss Cross) - رابرت سیودمارک، ۱۹۴۹

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید