نشانههای ریسک حداکثری در قیمت دلار
به گزارش اقتصادنیوز، در هفتهای که گذشت دلار وارد کانال 30 هزار تومان شد، عددی که روزهای زیادی پشت در آن مانده بود و راهی برای ورود نمییافت. در هفتههایی که دلار در کانال 29 هزار تومان میخکوب شده بود، برخی از تحلیلگران تکنیکال از بازگشت قیمت از سقف صحبت میکردند. آنها نشانههای قیمت را همانند یک الگوی سقف دوقلو میدیدند؛ الگویی که قیمت 2 مرتبه به سقف برخورد میکند و توان عبور از آن را نمییابد و شروع به ریزش میکند. برای برخی از آنها، ابتلای ترامپ به کرونا خبر بنیادیای بود که مدتها انتظارش را میکشیدند تا قیمت، کاهش شارپ را کلید بزند. اما این اتفاق نیفتاد و با بهبودی نسبی ترامپ، الگوی قیمتی مورد انتظار آنها نیز از بین رفت. خبر تحریمهای جدید آمریکا علیه 18 بانک ایرانی نیز باعث شد تا انتظارات منفی تشدید شود، تا قیمت در هفته گذشته وارد محدوده 30 هزار تومان شود. گزارش زیر اولین روز دلار در کانال 30 هزار تومانی و صحبتهای برخی از فعالان بازار را منعکس میکند:
پس از ورود دلار به کانال 30 هزار تومان، بازارساز ارزی فعالتر از گذشته دست به کار شد و 2 تصمیم مهم اتخاذ کرد (جزئیات تصمیمهای جدید). یک تصمیم در راستای شفافسازی سیاستها بود که میزان تزریق روزانه از سوی بازارساز را روشن میکرد و تصمیم دیگر، آزادی عمل بیشتر صرافیها در بازار متشکل ارزی. از روز دوشنبه بیش از 230 میلیون دلار در بازار اسکناس عرضه شد، اما صرافیها تنها اقدام به خرید 2.1 میلیون دلار کردند؛ یعنی یک درصد عرضه. در بازار حواله نیز عرضه صادرکنندگان در هفته گذشته در سطح قابل قبولی قرار داشت. بازیگری بانک مرکزی در هفته گذشته نشان میداد که بازارساز به دنبال نقشآفرینی فاعلانه در هر دو بازار اسکناس و حواله است. با این حال، نرخها واکنش مورد انتظار مردم را به سیاستهای جدید نشان ندادند و تا پایان هفته دلار از 32 هزار تومان نیز گذشت. اما علت چه بود؟
برخی معتقدند که عرضه صرافان در بازار کاهش یافته تا آنها بتوانند دلارهای خریداری شده در بازار متشکل را در بالاترین قیمت به فروش رسانند. آنها برای فروش هر دلار خریداری شده در بازار متشکل، 3 روز مهلت فروش دارند. طبق این سناریو، کم شدن عرضه از سوی آنها بازار نقدی را دچار کمبود کرد و به همین دلیل نرخها وارد کانالهای جدید قیمتی شدند. در چنین حالتی صرافان نیز میتوانند از روز یکشنبه با سود مناسب اقدام به فروش کنند.
البته ادعای بازارساز این است که صرافان تنها یک درصد بالاتر از قیمت خرید در بازار متشکل، مجاز به فروش هر اسکناس آمریکایی هستند. اگر این فرضیه درست باشد، از فردا باید عرضه اسکناس دلار در قیمتهای پایین بازار(حداقل هزار تومان پایینتر) افزایش یابد. طبعا برای اسکناسهای ارزانتر تقاضای بالایی وجود دارد و خود میتواند موجب صف و شلوغی در بازار ارز باشد. اما معمولا چنین صفهایی مقابل صرافیهای مجاز دیده نمیشود. در نتیجه احتمالا صرافیها نیز روشهایی را برای دور زدن دستورالعمل بانک مرکزی بکار میگیرند. ضمن اینکه فروش و تزریق قیمت از پایین بازار، نمیتواند گزینه مناسبی در شرایط فعلی برای مدیریت نوسان باشد.
البته یک احتمال دیگر نیز از سوی کارشناسان مطرح است؛ آنها رغبت کم صرافان به خرید دلار در بازار متشکل را ناشی از پیشبینی آنها از وضعیت بازار میدانند. در حقیقت صرافان معتقدند که با توجه به ریسکهای پیشرو، تقاضای دلار در قیمتهای فعلی نمیتواند دوام چندانی یابد، در نتیجه میل آنها نیز برای خرید پایین رفته است. تقریبا 3 هفته تا انتخابات آمریکا باقی مانده، فضای معاملهگران بازار ارز نشان میدهد که آنها پیروزی ترامپ در انتخابات 13 آبان را حتمی میدانند و به همین دلیل، تخته گاز به فضای هیجانی در بازار میدمند. اما اگر این سناریو باطل شود، انتظارات برآمده از آن نیز به شکل آنی باطل میشود. ضمن اینکه فرض آنها این است که با انتخاب ترامپ، محدودیتهای ایران بیش از پیش شود و به همین دلیل، بازگشت ارز صادراتی نیز کندتر از قبل و سمت عرضه بازار ضعیفتر از گذشته شود، بر این اساس آنها خرید دلار در زمان حال را منطقی میدانند. اما آنها نیز به طور قطع از استراتژی ایران در سیاست خارجی، در قبال ترامپ در دور جدید ریاست جمهوری آگاهی کامل ندارند، ممکن است سیاست خارجی ایران نیز پس از انتخاب مجدد ترامپ، همانند پیشفرض دلالان بازار ارز نباشد؛ در این حالت نیز آنها کیش و مات خواهند شد.
از دست رفتن کارکرد اعتبار سیاستگذار
اگرچه در زمان التهاب ارزی بارها از سوی مسوولان گفته شد که قیمتهای فعلی پایدار نیست و نرخ ارز باز میگردد، اما در عمل چنین اتفاقی رخ نداد. به نظر میآید مسوولان اثر انتظارات را نادیده گرفتهاند یا حداقل تصور کردهاند که با اعلام نظر آنها، انتظارات نیز تعدیل میشود، اما آنها از این نکته غافل ماندهاند که فعالان بازار به اظهارات مسوولان بیاعتماد شدهاند و فاکتور تعیینکنندهای در بازار محسوب نمیشود. به همین دلیل، کارشناسان معتقدند که سیاستگذاران باید در خرج اعتبارشان برای تسکین بازار، با احتیاط بیشتری رفتار کنند. گزارش زیر واکنش بازار ارز به این دست اظهارات را نشان میدهد.
متغیرهای بنیادی در بازار ارز
علاوه بر سیاست خارجی و انتظارات برآمده از آن، متغیرهای حقیقی اقتصاد چه میگویند؟ شاید فعالان بازار به اظهارات مسوولان دیگر واکنش نشان نمیدهند، اما اقدامات عملی در متغیرهای پولی، چه فعالان بازار بخواهند چه نخواهند، اثر خود را بر بازارهای دارایی خواهد گذاشت. گزارشهای اخیر بانک مرکزی نشان میدهد که نرخ سود بین بانکی به محدوده 20 درصد در مهر ماه رسیده است و این یعنی، نرخ بهره حقیقی در اقتصاد ایران به حالت منطقی نزدیک شده است. اگر نرخ سود بدون ریسک در اقتصاد در اوراق دولتی و پس از آن در نرخ سود بانکی نیز افزایش یابد، بخشی از تقاضاهای کاذب در بازارهای دارایی از بین خواهد رفت و این یعنی، سمت تقاضا همانند گذشته قوی نخواهد بود.
علاوه بر این، رئیس کل بانک مرکزی امروز از بازگشت نرخ کنترلی متغیرهای نقدینگی به دوران پیش از کرونا خبر داد(جزئیات). این یعنی انبساط پولی در نیمه دوم سال همچون نیمه اول نخواهد بود و دیگر سیاستگذار پولی همچون گذشته درگیر کرونا نخواهد شد. این خبر بدی برای افزایشیهای بازار ارز به حساب میآید. شاید آنها روی انتخاب ترامپ و انتظارات منفی بسته باشند، اما بدون انبساط پولی، ابزار لازم برای به فعل درآمدن این انتظارات منفی، وجود نخواهد داشت.
انتخابات آمریکا، پیشبینی پذیر نبودن تحولات پس از انتخاب ترامپ، تقاضای پایین صرافی در سطح قیمت فعلی دلار و در نهایت عدم انبساط پولی در نیمه دوم سال، ریسک خرید در بازار ارز را به بالاترین سطح رسانده است؛ اما آیا این به معنی آن خواهد بود که نرخ ارز در کوتاهمدت افزایش نخواهد یافت؟ ریسک بالا هیچگاه به معنی کنترل روند قیمت نیست، و در اینکه نرخ ارز در هفته جاری چه روندی را پیش میگیرد قطعیتی وجود ندارد، اما یک چیز قطعی است، بازار ارز در شرایط فعلی برای افراد ریسکگریز، آخرین انتخاب است.