آخرین فرصت برای احیای برجام
به گزارش اقتصادنیوز ، گمانهزنیها برای آینده مذاکرات در وین و تلاش برای احیای توافق هستهای موسوم به برجام به طور فزایندهای رنگ ناامیدانهتری به خود گرفته است. در شرایطی که سیاست در ایران تحت تاثیر پروسه انتقال دولت قرار گرفته، دور جدید مذاکرات کمیسیون برجام هم با وقفه نسبتا طولانی مواجه شده است. برخی تحلیلگران این وقفه را ناشی از قرار گرفتن طرفین در مرحله سخت تصمیم دشوار میپندارند و عدهای دیگر نیز این تاخیر در آغاز مذاکرات را به علت انتظار برای شروع به کار دولت جدید در ایران برشمردهاند.
با این حال این تاخیر در ادامه مذاکرات، فارغ از دلیل آن میتواند خود به تنهایی سرنوشت گفتوگوها را متاثر از خویش سازند. رایان کاستلو، تحلیلگر سیاسی، با انتشار یادداشتی در وبگاه دیفنس وان با عنوان «جولای، آخرین فرصت احتمالی برجام» نسبت به این مسئله هشدار داده و مدعیست در صورتی که توافق طی ماه جولای حاصل نشود، امیدها نسبت به احیای برجام تا حد زیادی رنگ خواهد باخت.
تردید در عزم واقعی ایران
موضع بایدن، در مقام نامزد ریاستجمهوری، در مورد توافق هستهای ایران تا حدودی روشن بود. اگر ایران به تعهدات خود مطابق با برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) پای بند باشد، ایالات متحده هم به تعهدات خود بازمیگردد و البته آن را به عنوان نقطهی شروع برای مذاکرات در زمینههای دیگر می انگارد.
با تاخیر قابل توجه و بدون هیچ تعجیلی، مذاکرات چندجانبه با هدف احیای توافق هستهای با هدایت جو بایدن در اوایل سال جاری کلید خورد. با این همه، در حالی که بیش از شش ماه از روی کار آمدن رئیسجمهور جدید در ایالات متحده میگذرد، هنوز بر سر احیای برجام توافقی قطعی بدست نیامده و ممکن است واشینگتن نسبت به عزم واقعی ایران درباره تعهد دوباره به توافق، دچار تردید شود.
پنجره همیشه باز نیست
از همان ابتدا هم این مسئله روشن بود که پنجره مذاکرات برای همیشه باز نخواهد ماند. این احتمال وجود داشت که با انتخابات ریاست جمهوری در ایران، که در 18 ژوئن برگزار شد ، یک تندرو -که یا اساسا مخالف مذاکرات باشد و یا نسبت به توافقنامهای که یک بار نقض شده بدبین باشد- مسیر جدیدی را ترسیم کند. حال، در شرایطی که ابراهیم رئیسی تأکید کرده که برجام توافقنامهای مورد حمایت رهبری است و مخالف بازگشت به توافق نخواهد بود، معلوم نیست او پس از بر سر کار آمدن در ماه آگوست تا چه اندازه برای بازگشت به توافق مصمم باشد. حسن روحانی، بارها اعلام کرده که روند لغو تحریمها در جریان است، اما به کرات هم اشاره میکند که مخالفان داخلی مسیر نهایی شدن توافق را کند میکنند.
این وضعیت نامشخص به سیاست داخلی آمریکا نیز تسری پیدا میکند. بایدن دیپلماتهای خود را با اختیارات انعطافپذیر به وین فرستاده و نسبت به انتقادات در کنگره بیاعتنا بوده است. با این حال بایدن یک رئیسجمهور مستقل است و بر یک برنامه داخلی جدی متمرکز است و این در حالی است که او سعی دارد موضوعات سیاست خارجی را که برای طبقه متوسط آمریکایی از اهمیت بالایی برخوردار نیست، کماهمیت جلوه دهد.
با توجه به اینکه بررسی دومین برنامه اصلی داخلی او، لایحه «زیرساختها»، در ماه سپتامبر کلید خورده میشود، هر قدر مذاکرات هستهای به درازا بکشد، احتمال اینکه بایدن حاضر شود بر سر یک مسئله سیاست خارجه وارد یک مبارزه بزرگ شود، کمتر میشود، چرا که چنین مسئلهای خشم برخی از اعضای حزب را برمی انگیزد، آن هم در شرایطی که برقراری وحدت حزبی ضروری به شمار میآید و بایدن نمیخواهد با چنین سنارویی مواجه شود.
سختگیری در مذاکرات
به همان اندازه که برای ایران مهم است که دور هفتم مذاکرات نتیجهبخش و پایانی ثمربخش بر چند دور مذاکره باشد، و برای این کار باید در بعضی موضوعات –از جمله مسئله تبادل زندانیان- از خود انعطاف نشان دهد، ایالات متحده نیز باید به خاطر داشته باشد که ممکن است از نظر ایران هم این مسئله چندان روشن نباشد که آیا بایدن در مورد بازگشت به توافق جدی است یا خیر. در این مدت اقدامات خرابکارانهای علیه تأسیسات هستهای ایران صورت گرفته و تعدادی از شخصیتهای ایرانی هم ترور شدهاند و حتی جای تعجب دارد اگر برجام زنده بماند، و یا هنوز زنده مانده است.
بایدن در این تصور است که ایران باید تشخیص دهد که در این رشته طولانی از عملیات خرابکاری و ترور، تقصیری متوجه او نیست و حتی ممکن است از این بابت -بیسروصدا- به اسرائیل تذکر داده باشد. اما با توجه به روابط غیرحسنه تهران-واشینگتن و دههها بیاعتمادی تاریخی بین آمریکا و ایران، چنین انتظاری از تهران بیهوده به نظر میرسد. ایران در طی دوران دولت قبلی در آمریکا همیشه از این بابت نگران بود که تن دادن به خواستههای آن دولت از خود تحریمها –تحت کارزار موسوم به فشار حداکثری- باشد، چرا که ممکن بود این نشان ضعف تهران و موجب جسارت یافتن دیگران شود. به همین ترتیب، اکنون ممکن است ایران از این بابت در هراس باشد که کوتاه آمدن در برابر ادامه عملیاتهای خرابکاری و ترور، به معنای ادامه جنگ مخفیانهای باشد که تا پیش از این دامنگیر امنترین تاسیسات ایران شده است.
به اینها سیاست داخلی پیچیده ایران را هم اضافه کنید. واقعیت اینکه برخی از تحریمهای وضع شده در دوران ترامپ حتی در صورت احیای توافق همچنان پابرجا خواهد ماند و مضاف بر آن ایران هم اندک تضمین واقعی در مورد عدم خروج آمریکا از برجام در آینده در دست نخواهد داشت، و در این شرایط جای تعجب ندارد که تهران در مذاکرات سختگیریهای خود را داشته باشد.
نجات دیپلماسی
اگرچه همه مسائل ذکر شده در بالا از شانس احیای برجام میکاهد، اما این امکان همچنان وجود دارد که به سرعت یک توافق حاصل شود، چرا که پیامدهای شکست در مذاکرات هم برای ایران و هم ایالات متحده ناخوشایند خواهد بود. از جمله تندروهای مخالف برجام در ایالات متحده پیش از این از بایدن خواستهاند تا در صورت عدم موفقیت در مذاکرات، خود را برای جنگ آماده کند، و باید در نظر داشت که این فشار در شرایطی که بایدن یک ابزار دیپلماتیک مناسب مانند برجام را دراختیار نداشته باشد، ادامه خواهد یافت.
اما در مقابل و در شرایطی که برجام احیا شده باشد، بازگرداندن میزان غنیسازی اورانیوم ایران به سطح قبل –در حالی که اکنون به سطح ۶۰ درصد رسیده- و اطمینان از توقف تحقیقات در مورد فناوری سانتریفیوژهای جدید، نگرانیهای فوری از بابت منع گسترش سلاحهای هستهای را تضمین و خطر جنگ بر سر برنامه هستهای ایران را کاهش می دهد.
اهمیت برجام برای هر دو طرف
از سوی دیگر، اگر ایران بازی پرریسک کنونی خود را ادامه دهد، ممکن است است فرصت دستیابی به توافق با دولت بایدن از دست بدهد و این دستکم میتواند به معنای تداوم تحریمها باشد، آن هم در شرایطی که ایران درگیر همهگیری ویروس کرونا است. بدین ترتیب، دولت رئیسی کار را در شرایط سختی آغاز خواهد کرد و اوضاع برای ایرانیها همچنان سختتر خواهد شد. از اهمیت برجام برای هیچ یک از طرفین کاسته نشده است. اما چنانچه هر یک از آنها به دلیل سیاستهای خاصی که در پیش گرفتهاند، تعلل کنند، ممکن است به زودی فرصت حصول توافق از دست برود.