کارد به استخوان رسیده است، شوآف بس است!

کدخبر: ۴۲۸۴۹۴
روزبه علمداری در جماران نوشت: فرصتی فراهم شد تا در سفر اسحاق جهانگیری به خوزستان حضور یابم.
کارد به استخوان رسیده است، شوآف بس است!

به گزارش اقتصادنیوز،در این یادداشت آمده است؛

 اشتیاق اصلی ام مشاهده بلاواسطه وضع زندگی حواشی هور و شهرهای کم آب و حال و روز مردم شان بود؛ امکانی که فراهم نشد، اما با نگاه «غیرکارشناسانه» از حضور در چند جلسه، نکاتی مهم را دریافت کردم:

1-همانطور که جهانگیری خود اذعان کرد، «به عنوان کسی که عمر خود را در توسعه سپری کرده» تاکنون برنامه های توسعه عدم رضایت مردم و «حس تبعیض» را به ارمغان آورده است.

همیشه روسای جمهور اولین سفر استانی خود را به خوزستان آمده اند رفته اند، اما هیچ یک از این سفرها باعث تحولی علمی، توسعه گرا و بنیادی در استان نشده است: ریزگردِ بیشتر، کم آبی روزافزون، بیکاری شدید، عدم ایجاد فرصت مناسب برای سرمایه گذاری در حوزه های مختلف از نفت گرفته تا محیط زیست و رفع حاشیه نشینی و...، تشدید اختلافات قومیتی و... . 

2-امروز هم که مشکلات به «بیخ» رسیده، هیچ درک جامعی از مشکلات و راه حل ها وجود ندارد. تمام راهکارها و جلسات «وصله پینه ای» و «مُسکّن وار» است. خوزستان نیازمند برنامه توسعه ی جامع و بلند مدت است که هر دولتی نتواند آن را کنار بگذارد.

3-مانند بقیه سطوح کشور، تشتت عجیبی میان مقامات و بخش های مختلف کشور بر سر حل مشکلات وجود دارد. مسئولان کشور حتی نمی توانند «خوب»، «شفاف» و «بدون لکنت» با یکدیگر حرف بزنند و حرف همدیگر را بشنوند.

4-عدم استانی شدن انتخابات مجلس و انتخاب افراد عمدتا غیرمتخصص که به دنبال جلب آراء محل خود هستند دردسری بزرگ برای حکمرانی در ایران است. اشخاص، بدون دانش کافی در این سمت قرار می گیرند و با شلوغ کردن بی دلیل جلسات و نیز فشار بر دولت و استانداری ها آنها را برای اتخاذ تصمیمات محلی و بخشی تحت فشار قرار می دهند. در واقع هر کدامشان دولت را به چشم صندوقی می بینند که باید برای شهر و بخش خود از آن «بِکَنند» و همین، دوری کشور از تصمیمات کلان نگر را تشدید می کند.

5-در نهایت اینکه، یک حرف را در این جلسات نمی توان شنید اما صدایش در گوش همه است: «کشور به خاطر تحریم و بی پولی قفل است و کاری نمی توان انجام داد». تا وقتی کشور پول ندارد، توسعه تعطیل است و حتی اگر همین امروز ریل گذاری های کشور عوض شده و برنامه های پایدار و مورد وفاق تصویب شود، تا زمانی که کشور در وضع اضطراری است فقط می توان به تداوم بقاء اندیشید، نه توسعه.

با این وصف اگر گشایشی در ارتباط با جهان صورت نگیرد، نمی دانم دولت بعدی چه کاری می تواند انجام دهد؟! و باز اگر، گشایشی رخ دهد اما اجماع نظری میان تصمیم گیران، نخبگان جامعه و مردم حاصل نشود چه کاری از پیش می رود؟ اتفاقاتی چون قضیه اخیر خوزستان به ما نشان می دهد که دیگر «شوآف» هم جوابگو نیست؛ کارد به استخوان رسیده است!

 

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید