پس لرزه های چرخش استراتژیک

قمار چین در غزه/ بازگشت به عصر مائو

کدخبر: ۶۱۵۱۶۶
اقتصادنیوز: همزمان با حمله حماس به اسرائیل، روابط تل اویو و پکن متزلزل شد آن هم در شرایطی که تعاملات تجاری دو بازیگر در سطح بالایی قرار داشت. ناظران می گویند، تمایل چین برای رویارویی در برابر آمریکا و تحقق خواسته های جاه طلبانه اش در جنوب جهانی موجب شده تا چین سازی ناکوک بزند.
قمار چین در غزه/ بازگشت به عصر مائو

به گزارش اقتصادنیوز، وقتی خبر حمله حماس به اسرائیل منتشر شد، سکوت پکن در میان هیاهوی بیانیه های بین المللی برجسته بود.هنگامی که پکن روز بعد از حمله در کنفرانس مطبوعاتی به این درگیری پرداخت، سخنانش به دلیل منفعل بودن قابل توجه بود. سخنگوی وزارت امور خارجه از«نگرانی عمیق» چین گفت و «طرف‌های درگیر را به حفظ آرامش، خویشتن‌داری و پایان دادن فوری به خصومت‌ها» فراخواند و از «توقف روند صلح» ابراز تاسف کرد - تلاشی دیپلماتیک که پکن هرگز در آن مشارکتی نداشته است. این عبارت تقریباً مشابه واکنش های چین در جریان درگیری های گذشته غزه بود، علی رغم این واقعیت که شرایط کاملاً متفاوت است. شاید به همین دلیل مفسران اسرائیلی چین را نه بازیگری بی طرف، بلکه دشمن قلمداد کردند.

پس لرزه های یک چرخش استراتژیک!

پکن خیلی زود این تفسیر را تأیید کرد. 14 اکتبر، وانگ یی، وزیر خارجه چین تاکید کرد که رویکرد اسرائیل "فراتر از محدوده دفاع از خود" است و خواستار آن شد که از تحمیل "مجازات گروهی" علیه فلسطینی ها دست بردارد. رسانه‌های چینی نیز از حمله اسرائیل به غزه تحت عنوان تجاوز یاد کردند. نکته قابل توجه این بود که در آستانه دیدار شی چینگ پینگ با همتای آمریکایی اش، لحن تند بسیاری از رسانه های چینی علیه اسرائیل اندکی معتدل تر شد.

چنین رویکردی، انحراف آشکار از بی‌تابی گذشته پکن در قبال درگیری‌های خاورمیانه است، که در آن مقامات چینی معمولاً به دنبال اجتناب از درگیری بودند. امروز ظاهرا پکن جنگ در خاورمیانه را فرصتی برای تضعیف ایالات متحده و کسب امتیاز در "جنوب جهانی" می داند. با این حال، آنگونه که موسسه مطالعاتی واشنگتن نوشته، چنین رویارویی می‌تواند پیامدهای بلندمدتی برای چین داشته باشد، به‌ویژه در رابطه با تلاش سه دهه‌ای پکن برای بهبود روابط با اسرائیل. علاوه بر این، استفاده از بحران کنونی برای حمله به واشنگتن ممکن است توانایی پکن را برای طرح بی طرفی در سایر درگیری های منطقه ای محدود کند.

download

در جستجوی پول

نگرش چین به اسرائیل برای مدتی طولانی تابعی از تغییر استراتژی ژئوپلیتیکی این بازیگر بوده است. در دوران مائو، پکن مهم‌ترین حامی سازمان آزادی‌بخش فلسطین بود و مبارزه این ساختار را یکی از جنبه‌های مبارزه علیه «امپریالیسم غربی» قلمداد می کرد. با این حال، زمانی که چین در زمان جانشینی مائو بر توسعه اقتصادی متمرکز شد، حمایتش از ساف کمرنگ گشت و روابطش با اسرائیل شکوفا شد ، در همین راستا دو بازیگر در ابتدا از طریق فروش تسلیحات و همکاری امنیتی، سپس با برقراری مجدد روابط دیپلماتیک رسمی در سال 1992 تعاملشان را کلید زدند. اسرائیل و چین در سال 2017 توافق "مشارکت جامع نوآورانه" را امضا کردند زیرا پکن به بزرگترین شریک تجاری اسرائیل تبدیل شد.

در حالی که موضع پکن در ارتباط با مناقشه فلسطین در این دوره پرحاشیه شد اما اسرائیل رسما قادر نیست بدان اعتراض کند. تقسیم بندی پذیرفته شده ای وجود داشت که به موجب آن هر دو بازیگر روابط اقتصادی، دانشگاهی، علمی و سایر موارد را دنبال می کردند، حتی اگر چین همچنان از نظر سیاسی به سمت فلسطینی ها گرایش پیدا کند. برای مثال، علیرغم انتقاد از ساخت قعل و انفعال های تل آویو در کرانه باختری، حمله به ناوگان غزه در سال 2010 و رای دادن به تحقیقات جنایات جنگی سازمان ملل پس از درگیری در غزه در سال 2014، پکن ابتکار عمل چندانی در این زمینه نداشت و ترجیح داد با جمعیت بین المللی ترکیب شود. حتی زمانی که «شی»، طرح «چهار نقطه‌ای» خود درباره صلح اسرائیل و فلسطین در سال 2017 را ارائه کرد، به نظر می‌رسید که این طرح بیشتر برای نشان دادن جاه‌طلبی‌های چین طراحی شده تا اینکه به طور اساسی به درگیری پرداخته شود. همانطور که کارشناسان مختلف اسرائیلی خاطرنشان کردند، مذاکرات صلح سالانه ای که وانگ یی پس از آن میزبان بود، به چین فرصتی داد تا سرمایه سیاسی جمع آوری کند.

1

سازناکوک پکن

در مورد غزه، بیانیه‌های پکن بیشتر مبتنی بر رویکردی بی طرفانه بود، به نظر می‌رسید این رویکرد به دقت تنظیم شده تا چین حمایت اعراب را از دست ندهد و در عین حال روابط اقتصادی عمیق با اسرائیل را حفظ کند.در واقع، اولویت‌های واقعی چین را می‌توان با لحاظ کردن این مقوله متوجه شد - در سال 2014، این کشور 4 میلیارد دلار در اسرائیل سرمایه‌گذاری کرد اما تنها یک میلیون دلار در اختیار فلسطینی ها قرار داد (برای مقایسه، ژاپن در همان سال 200 میلیون دلار به فلسطین کمک کرد). در دهه پس از آن، تجارت چین و اسرائیل از 11 میلیارد دلار به بیش از 23 میلیارد دلار افزایش یافته است.

با این حال، حتی زمانی که روابط چین با اسرائیل آرام‌تر می‌شد، روابطش با ایالات متحده سردتر می گشت. زمانی که پکن به سرعت در حال تبدیل شدن به یک سرمایه‌گذار بزرگ در بخش فناوری اسرائیل بود و از این طریق به نوآوری‌های پیشرفته در حوزه های بیوتکنولوژی و هوش مصنوعی دسترسی پیدا کرد، واشنگتن نگران فقدان استراتژی آشکار اسرائیل در قبال نیات جهانی چین بود. دست بالای پکن در مناقصه سال 2015 در باب ترمینال جدید در حیفا، جایی که کشتی های نیروی دریایی ایالات متحده تردد دارند، اسرائیل و آمریکا را در برابر چین کنار هم قرار داد.پس از آنف سرمایه‌گذاری چین در اسرائیل متعاقباً کاهش یافت، گزاره ای که تا حدی ماحصل تغییر سیاست و محاسبات اقتصادی پکن بود.

2

به نظر می رسد تمرکز فزاینده بر رقابت با ایالات متحده استراتژی چین در قبال درگیری اسرائیل و فلسطین را تحت تاثیر قرار دهد. در جریان نبرد ماه می 2021 در غزه، پکن از رویکرد دیرینه خود یعنی یکنواختی خارج شد و از موقعیت خود به عنوان رئیس دوره ای شورای امنیت سازمان ملل برای سرزنش ایالات متحده به دلیل حمایت از اسرائیل و نادیده گرفتن رنج مسلمانان  استفاده کرد. این پویایی‌ موضع پکن را در مورد حمله روسیه به اوکراین نشان می‌دهد، جایی که چین اساساً با ارائه طرح‌های صلح غیرقابل دفاع، کنار روسیه و رودر روی ناتو قرار گرفته است. اوکراین نیز مانند اسرائیل قبلاً از روابط صمیمانه و سودمند با چین برخوردار بود. با این حال، هنگامی که هدف حمله روس ها قرار گرفت، موضع پکن در برابر این بازیگر تغییر کرد.

سیاست یک بام و دو هوا

ناظران می گویند چین احتمالا قصد دارد با اتخاذ چنین رویکردی و تمرکز بر روایت های روسیه و ایران در جنوب جهانی سرمایه گذاری کند. وزارت خارجه چین این استدلال را به خوبی در جریان مناقشه غزه در ماه می 2021 خلاصه کرد و مدعی شد که "چین از عدالت و عدالت بین المللی حمایت می کند" در حالی که ایالات متحده "فقط به منافع خود اهمیت می دهد.در این میان چند نکته قابل تامل است، اول، نفوذ دیپلماتیک پکن در خاورمیانه محدود است. علیرغم بدبینی صریح منطقه به سیاست ایالات متحده، واشنگتن مدتهاست که توانسته به عنوان یک دلال صادق در بحران های خاورمیانه عمل کند، زیرا دو پیش شرط را برآورده می کند: دارای روابط نزدیک با اکثر احزاب کلیدی در منطقه است. و مایل به تحمل هزینه‌ها (چه اقتصادی و چه نظامی) برای اعمال تغییرات و حفاظت از نتایج آن. در مورد چین این گزاره ها صدق نمی کند، زیرا به ادعای ناظران، این بازیگر نتوانسته نفوذ دیپلماتیک قابل توجهی بر بازیگران خاورمیانه داشته باشد. همین امر در بحران غزه صادق است – علیرغم لفاظی های تند پکن در مورد غزه، پکن توانایی ایفای نقش دیپلماتیک معنادار ندارد. علاوه بر این، به نظر می‌رسد پکن نمی داند که شرکای عرب واشنگتن نمی خواهند امنیت اسرائیل به خطر بیفتاد.

2023-11-20T053133Z_613568367_RC2RG4AW03J1_RTRMADP_3_ISRAEL-PALESTINIANS-CHINA-ARAB-1024x683

به طور خلاصه، آنگونه که ناظران می گویند چین هنوز یک بازیگر جدی دیپلماتیک در خاورمیانه نیست، برخلاف ایالات متحده، که کشورهای عربی حضور این بازیگر را برای حل مناقشه اسرائیل و فلسطین ضروری می‌دانند، حتی اگر با سیاست تین بازیگر در این زمینه مخالف باشند. و در بحران کنونی، بعید است که چین نقش دیپلماتیک مهمی در شکل‌دهی درگیری یا پیامدهای آن داشته باشد، مگر اینکه مقامات آمریکایی به پکن یک کرسی در میز مذاکره بدهند – مشروط بر آن که چین به دنبال نقشی سازنده باشد. بحران غزه همچنین محدودیت‌های رویکرد چین در عرصه دیپلماسی را نشان می‌دهد. پکن پیشتر به دنبال اجتناب از جانبداری در درگیری هایی بود که مستقیما در آن دخالت نداشت و ترجیح می داد خود را برای تجارت آماده کرده و در عین حال از شراکت های امنیتی مورد علاقه ایالات متحده و اروپا چشم پوشی نماید. با این حال، اخیرا به نظر می رسد پکن این درگیری ها را فرصت هایی برای اعمال فشار دیپلماتیک علیه واشنگتن می داند - رویکردی که پکن را ناچار کرده در مقابل متحدان ایالات متحده، بازیگرانی چون اسرائیل و اوکراین قرار بگیرد.

 

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید