اگر تا چندماه آینده تورم کاهش یافت می توان به بریکس دل بست/ غیر از روسیه هیچکدام از اعضا،ضد امریکا نیستند
به گزارش اقتصادنیوز این پایگاه خبری نوشت: بریکس غرببرانداز/ آزادراه بریکس/ بریکس؛ سلام بر جهان جدید/ عبور از دیپلماسی التماسی/ ایران در بریکس، شلیک به تحریمهای آمریکا... اینها تیترهای برخی رسانهها در استقبال از عضویت ایران در بریکس در دو سه روز اخیر است.بریکس، سرواژه نام 5 کشور برزیل (B)، روسیه (R)، هند (I)، چین (C) و آفریقای جنوبی (S) است که به عنوان نمادهای اقتصادهای نوظهور در قرن 21 شناخته میشوند.
این گزاره که 5 کشور ذکر شده 25 درصد اقتصاد جهانی و 20 درصد تجارت جهانی را در اختیار دارند یا 42 درصد جمعیت جهان در این 5 کشور زندگی میکنند درست است و این که به لحاظ تبلیغاتی ایران را از انزوای سیاسی بعد از خروج ترامپ از برجام خارج میکند نیز.
اما بریکس بدیل برجام نیست و ذوقزدگی اصولگرایی رادیکال ایرانی که با اعتماد به نفس عضویت ایران در بریکس و آزادی 6 میلیارد دلار و افزایش فروش نفت در حال تقسیم غنایم مناصباند یادآور شور و شوق بعد از قبول عضویت در پیمان شانگهای است که بعدتر فرونشست.
بریکس نماد اتحاد اقتصادهای نوظهور است و تنها ایران به اعضای آن اضافه نشده بلکه دیگران هم متقاضیاند. ضمن این که به جز روسیه بقیه مایل نیستند از همکاری آنان تلقی مقابله با آمریکا صورت پذیرد.
توجه داشته باشیم که بریکس اساسا یک سازمان نیست و هنوز به یک بلوک هم تبدیل نشده و تنها قرار است نقشی مانند گروه 7 (کشورهای صنعتی سرمایهداری) را ایفا کند.
این که ماشین حساب برداریم و جمعیت کشورهای عضو یک نهاد یا پیمان را جمع بزنیم اگرچه به کار تبلیغات میآید ولی مشکل خاصی را حل نمیکند. کما این که جنبش غیر متعهدها بعد از سازمان ملل بیشترین اعضا از کشورها را دارد ولی عملا جز نامی از آن باقی نمانده است.
یا در سازمان همکاریهای اسلامی بیش از 50 کشور اسلامی یا با جمعیت مسلمان عضویت دارند اما سالها دو عضو درون آن با هم جنگ داشتند: ایران و عراق . همچنین هر دو عضو سازمان کنفرانس اسلامی - همکاری های فعلی- بودیم. این گونه نیست که تا عضو یک گروه بین المللی شدیم به شریک آنها تبدیل شده باشیم.
آفریقای جنوبی حتی نتوانست با فشار بین المللی برای حضور ولادیمیر پوتین مقابله کند و رهبر روسیه نرفت و غایب بود و آن وقت ما انتظار داریم بریکس معجزه کند و در تقدیس آن برجام نکوهش می شود. کما این که کیهان به این خاطر مهم میداند که بیبرجام و بی افایتیاف عضو آن شده ایم این در حالی است که چین و روسیه دو ضلع برجاماند! به سخن دیگر هر پیمانی که آمریکا و اروپا در آن نباشند خوب و مطلوب است.
پیام تیترها و عکس ها این است که روحانی وظریف دنبال برجام و اروپا و آمریکا بودند و دل بستند و در طرف مقابل پیمان شکستند ولی حالا رییسی و دولت او نگاه به چین و هند و روسیه دارند.
این در حالی است که برجام اساسا موضوعی امنیتی و برای خارج کردن ایران از فصل 7 منشور ملل و رفع تحریمها بود و با بریکس قابل قیاس نیست و نافی هم نیستند. در برجام ایران یک طرف بود و هر 5 عضو دایم شورای امنیت سازمان ملل به اضافه آلمان سوی دیگر.
در بریکس در بهترین حالت ما هم یک عضو خواهیم بود و وقتی میتوانند ذوق کنند که حرف اول ایران (آی) هم به نام بریکس اضافه شود وگرنه باز حول همان 5 کشور می چرخد.
عجالتا کافی است واکنش بازار و افکار عمومی به پیوستن به بریکس در سال 1402 را با توافق موقت در 92 و برجام در سال 94 مقایسه کنیم. هر چند اصل مقایسه نادرست است و دو گانه روحانی/برجام و رییسی/ بریکس نیز. از این حیث که مردم احساس نکنند رها شده اند و اخبار مثبتی در راه است البته خوب است. اما قیاس برجام و بریکس نه.
چون برجام ماهیتا امنیتی و سیاسی بود که تبعات اقتصادی هم داشت یا میتوانست داشته باشد ( اگر در داخل سنگ نمیانداختند و سه سال بعد ترامپ خارج نمی شد) اما بریکس به دنبال اقتصاد جدید است و تقلایی برای خارج شدن از سلطه دلار. منتها واقعیت این است که تنها دو و نیم درصد از نقل و انتقالات دنیا با یوآن انجام می شود در جالی که سهم دلار 40 درصد و یورو 36 درصد است!
بامزه این که در تحلیلهای داخلی چنین تبلیغ میشود که بریکسی ها در مقابل آمریکا ایستادهاند در حالی که به جز روسیه بقیه در زمره شرکای تجاری آمریکا و اروپا هستند و مهمتر از همه خود چین چنین است.
اما آیا عضویت در بریکس برای اصول گرایان رادیکال دستاورد نداشته است؟ قطعا داشته است. تا اینجا به آنان اعتماد به نفس داده و با جسارت بیشتری از اقدامات حذفی ذیل ادعای انقلابیگری دفاع میکنند.
آزادی 6 میلیارد دلار اموال توقیفی در کره جنوبی و پیوستن به بریکس و افزایش فروش نفت خام چه حاصل توافق پنهان با آمریکا باشد (حسب ادعای بلومبرگ) و چه کامیابی در دور زدن تحریمها و ناشی از قدرت چین اعتماد به نفسی داده که قطعا فردا عصر در لحن آقای ابراهیم رییسی در کنفرانس رسانهای 7 شهریور هم بازتاب خواهد داشت اما هیچ یک از اینها به این معنی نیست که اگر اقتصادمان را به بریکس گره بزنیم مشکلات حل میشود.
کمترین تحرک در احیای برجام خود را به تمامی در بازار و بورس و سیاست نشان میدهد ولی وقتی صحبت از شانگهای و بریکس است بیشتر میپرسند بریکس دیگر چیست؟ جالب تر از همه این که برخی ادعاها درباره بریکس از زبان اعضای اصلی هم بیان نمیشود.
با این اوصاف به صراحت میتوان گفت مقایسه برجام با بریکس قیاس معالفارق است و تنها از یک جنبه درست است. این که وقتی فشارها زیاد میشود تصمیمگیران به دنبال روزنههای تنفس هستند. روحانی با برجام به دنبال تنفس بود و رییسی هم با بریکس. با این تفاوت که روحانی نقش سیاست خارجی را انکار نمیکرد و رییسی اهمیت زیاد دست کم در گفتار برای آن قایل نیست.
صریح و روشن این که دستاورد برجام را در سال های 94 تا 97 و با یک رقمی شدن تورم و آرامش بازار و استقبال مردم از انتخابات اسفند 94 دیدیم. اگر در ماه های آینده تورم تک رقمی شود و پیوستن به بریکس موجی برای انتخابات اسفند ( مانند اسفند 94) ایجاد کند فبها وگرنه با بریکس بریکس کردن دهان مردم شیرین و سفره ها رنگین نمیشود .