هدف جدید دولت رئیسی؛ مردم به جای برنج،ماکارونی بخورند!
به گزارش اقتصادنیوز این روزنامه نوشت: یک مقام وزارت جهاد کشاورزی از برنامهریزی برای «کاهش» سرانه مصرف برنج تا 8 سال آینده خبر داده که در آن قرار است سرانه مصرف برنج کشور از 35 کیلوگرم به 29 کیلوگرم برسد. او همچنین عنوان کرده که در این خصوص «ماکارونی» می تواند جایگزین خوبی برای «برنج» باشد.
این مقام وزارت جهادکشاورزی توضیحی درباره دلیل چنین اقدامی ارایه نکرده و فقط میتوان حدسیاتی در این باره زد. ضمن اینکه این اتفاق در بازهای 5 تا 8 ساله، تبعات مختلفی نیز بر سبد غذایی و ساختار تجارت خارجی ایران خواهد گذاشت.
نکته اول اینکه، همین الان هم به واسطه گرانی شدید برنج، بخش بزرگی از خانوارها به سمت کالای «جایگزین» که همان ماکارونی یا سیبزمینی باشد کشیده شدهاند. قیمت یک کیلو برنج ایرانی در اردیبهشت 1401 حدود ۸۲ هزار تومان بوده که در مهرماه همان سال به ۱۱۵ هزار تومان رسید. این به معنای افزایش ۴۰ درصدی قیمت یک کیلو برنج ایرانی و همزمان به معنای از «دسترس خارج شدن برنج ایرانی برای بسیاری از مصرفکنندگان» هم هست. افزایش قیمت برنج داخلی منجر به رشد قیمت برنج خارجی شد؛ به نحوی که قیمت یک کیلو برنج خارجی از ۳۳ هزار تومان در اردیبهشت ماه 1401 به ۴۰ هزار تومان در مهرماه رسید.
آمارهایی که سال گذشته منتشر شده بود نشان میداد یک بسته نیمکیلویی ماکارونی در آبانماه 1400 بالغ بر ۷۴۰۰ تومان بوده که در اردیبهشت ماه - همزمان با جراحی اقتصادی دولت آقای رییسی - به ۱۱ هزار تومان افزایش پیدا کرد. اما سیل تقاضا به سمت این کالا به دلیل نبود قدرت خرید برنج، موجب شد تا قیمت این یک بسته نیمکیلویی ماکارونی در مهر ماه 1401 به ۱۷.۵ هزار تومان برسد. یعنی ۱۰ هزار تومان افزایش قیمت در یکسال.
سیبزمینی به عنوان دیگر منبع کربوهیدراتی در بازار خوراکیها به همین سرنوشت دچار شد و از ۷۴۰۰ تومان در آبان ۱۴۰۰ به ۲۰ هزار تومان در آبان ۱۴۰۱ افزایش قیمت پیدا کرد. رشدی نزدیک به ۱۵۰ درصد که حاصل هجوم تقاضا به کالای پست بود.
نکته دوم اینکه به نظر میرسد این برنامهریزی وزارت جهادکشاورزی برای تغییر کاربری اراضی شمال کشور از شالیزار به گندمزار است تا عملکرد گندم آبی کشور افزایش پیدا کرده یا آنطور که خود مقام مسوول در وزارتخانه گفته به 6 تن در هر هکتار برسد. فارغ از آنکه این اتفاق پیامدهای جمعیتی و اقتصادی بزرگی برای شمال ایران به عنوان مرکز تولید برنج خواهد داشت؛ ممکن است در اجرا به مشکل خورده و موجب هجوم دلالان به شمال ایران و خرید و فروش اراضی شالیکاری به قیمتهای مختلف و بروز شوکهای قیمتی شود که بخش زیادی از آن در ساخت و ساز و تغییر کاربری اراضی خود را نشان خواهد داد.
اما نکته آخر اینکه، آیا چنین برنامهای، دست واردکنندگان برنج را برای پر کردن بازار پرتقاضا با برنج خارجی باز نمیگذارد؟ در شرایطی که همین الان هم بخش بزرگی از درآمدهای ارزی صرف واردات کالای اساسی و نهادههای دام و طیور میشود؛ آیا این اتفاق، چراغ سبز دیگری برای واردکنندگان نزدیک به بخشهای دولتی نیست که با احیای دوباره وزارت بازرگانی، مترصد واردات برنج هستند؟