خدمت مادر مصدق به نظام درمان ایران
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از اکوایران، کریستوفر دی بلیگ، روزنامهنگار و محقق بریتانیایی درباره مادر مصدق می نویسد: نجمالسلطنه، که مصدق بیشتر از هر آدم دیگری در زندگی دوستش داشت، نتیجهٔ فتحعلیشاه بود، دختر عموی بزرگ ناصرالدین شاه، و خواهر زن ولیعهد، مظفرالدین شاه. زن والامنش و بزرگی بود و زندگی دراز و پُرحادثهاش را ارمغان این کرد که همینطور باشد و بماند.
نجمالسلطنهٔ ریزاندام و پریدهرنگ، مبارزهجو بود و نجات هم یافت. آن زمان زنها از همان بدو تولد مطیع بار میآمدند و بیشترین بخش عمرشان محدود به معاشرت با جمع نزدیکان خانوادهشان، زنان همسان و خواجهها میماند، اما نجمالسلطنه معدود فرصتهای پیشرویش را استفاده کرد و سرآخر به جایی رسید که تأثیری بسیار بر شاهزادهها و وزرا گذاشت. او که خیلی تحصیلی نکرد اما بسیار باهوش بود، از بیشتر زنان همسانش بهتر فارسی مینوشت و نامههایی که به برادرش، شاهزاده عبدالحسین میرزا فرمانفرما نوشت نشانگر صمیمیت و خودانگیختگی او و نیز دینداریاش بودند. در میان اطرافیان نزدیکش شهره به بددهنی بود، مشخصهٔ تمام زنان طبقهٔ فرادست تهرانی ــ چه آن زمان چه الان.
سه بار ازدواج کرد، هر بار با مردی ثروتمند و بزرگتر از خودش، و سه بار بیوه شد و بلاتکلیفی و نامطمئنی مالی ملازمش را تجربه کرد. رویکردش به دنیا و اخرا عملگرا بود. از یک طرف علناً بیاعتناییاش به مال دنیا و اعتقادش به تقدیر را بیان میکرد، مراسم مذهبی راه میانداخت و برای زیارت به مکه و دیگر شهرهای مقدس میرفت؛ از طرف دیگر خستگیناپذیر برای رفاه و خوشبختی خانوادهاش میجنگید، داراییها را سرپرستی و مدیریت میکرد و طرح وصلتهایی برای ازدواج میریخت.
پایه گذاری نخستین مریضخانه خصوصی
سال ۱۳۰۵ بود که از «میرزا فضل الله دیبا » همسر سوم نجم السلطنه باغی در حوالی خیابان حافظ امروزی دروازه یوسف آباد قدیم به نجم السلطنه ارث رسید.
نجمالسلطنه با الگو قراردادن مادرش که مسجد و مدرسه شاهزادهخانم (مسجدالزهراء کنونی) را وقف کرد، و همچنین برادرش که با دیدگاهی مدرنتر انستیتو پاستور ایران را پایه گذاشت، رو به کار خیریه آورد و از سال ۱۳۰۷ش به ساخت و وقف بیمارستانی در محل سکونت خود، خیابان دروازه یوسفآباد (حافظ امروزی) همت گمارد که این موقوفه به نام بیمارستان نجمیه تهران تا به امروز باقی است. این بیمارستان نخستین بیمارستان خصوصی در تهران بود و بودجه ویژهای برای مراقبت از بیماران فقیر داشت.این بیمارستان در ۱۵ آذر ۱۳۰۸ افتتاح شد و همچنان به فعالیت خود ادامه میدهد.
در سال هایی که بیمارستان ساخته می شد بانو با وجود کهولت سن ، خود به امور ساخت و ساز نظارت داشت و برای کنترل و سرکشی بیشتر، در خانه کوچکی در همان باغ زندگی می کرد و مزد کارگران را هر روز غروب سر وقت پرداخت می کرد.