یک روز مچ 10نفر از پسرهای فامیل را خواباندم/ به شوهرم می گویم با من مچ بیندازد؛می گوید دستم درد می کند!
به گزارش اقتصادنیوز او در مصاحبه ای به سوالات اعتماد پاسخ داد.
اصلا چطور شد به مسابقات اعزام شدید؟ گویا مشکلاتی در این زمینه وجود داشت.
قرار بود بعد از انجام مسابقه کشوری امتیازبندی کنند برای انتخابی تیم ملی. قبلش یک مسابقه بود به نام مستریونیورس. من به دلیل شرایط خاصی که داشتم نتوانستم در این مسابقات شرکت کنم. زمانی که در مسابقات کشوری در هر دو دست مدال طلا کسب کردم، کمیته فنی امتیازات مسترز یونیورس را هم در امتیازات نهایی دخیل کرد. یعنی هر کس در این مسابقات شرکت میکرد میتوانست عضو تیم ملی شود. من اطلاعی نداشتم از این جریان. به ما گفتند بیایید برای اردوی تیم ملی. وقتی رفتیم آنجا فقط سه نفر را انتخاب کرده بودند. یعنی کسانی که رفته بودند مسترزیونیورس و گفتند فقط اینها میتوانند در آسیایی شرکت کنند. بقیه هرکس میخواهد در مسابقات شرکت کند خودش باید هزینه شرکت در مسابقات را بدهد! من مشکل پاسپورت داشتم و آن را حل کردم اما به من گفتند چون امتیازت کم است و در مسترز نبودی نمیتوانی باشی.
فهرست نوبَرانه های خودرو در دومین فروش خودرو بدون قرعه کشی
جهانگیری به قالیباف: با اموال مردم چه کردی؟+ فیلم
بعد چه شد؟
آمدم فدراسیون و گفتم من 6 سال است در مچاندازی فعالم و هر سال در مسابقات کشوری اول شدم و فقط یک مسترز یونیورس نتوانستم شرکت کنم. گفتم همین الان اگر بین قهرمانهای آن مسابقات و من یک رقابت بگذارید من بهترینهای شما را شکست میدهم، چون از خودم مطمئنم و میدانم، میتوانم مدال بیاورم. این واقعا حق ما ورزشکارها نیست که به خاطر 4 امتیاز کمتر تیم ملی نباشیم. با آقای نصیرزاده رییس فدراسیون که حرف زدم یک آقایی بود آنجا به اسم فزونخواه. ایشان گفت خانم مهبودی باید برود، چون الان اینجاست و توی فدراسیون است و دارد برای رفتن تلاش میکند. گفت اگر او از خودش مطمئن نبود اینجا نبود. بنده خدا ضامن ما شد و یک نامه از ما گرفت و گفت باید ایشان اعزام شود. از آنجایی که خدا میخواست اعزام شدم و آنجا هم موفق شدم رو سفید برگردم.
پس هزینه اعزام شما را فدراسیون داد؟
بله فدراسیون داد. دیگر قبول کردند با خودشان باشد.
اشاره کردید 6 سال است مچاندازی کار میکنید. درست است؟
از سال 95 تا الان 6 دوره برگزار شده که من فقط سال اول چون اطلاعی نداشتم و اطلاعرسانی نشده بود نتوانستم شرکت کنم. از دفعه بعد که شرکت کردم هم دست راست هم دست چپ توانستم مقام اول را به دست بیاورم.
مچاندازی در ذهن خیلیها یک رشته مردانه به حساب میآید. واکنشها به فعالیت و موفقیت شما در این رشته چطور بوده؟
تا الان کسی را ندیدم که مخالفتی داشته باشد. جز خانواده، غریبهها هم همین که میفهمند این رشته در ایران فعال است و من هم در این رشته موفقیت کسب کردم خیلی خوشحال میشوند. همیشه هم میخواستم و از خدا درخواست میکردم و یکی از آرزوهام این بود که این ورزش واقعا دیده شود. یک جورهایی مثل فوتبال که تلویزیون نشان میدهد و پوشش رسانهای قوی دارد، مچاندازی هم دیده شود. باز هم فکر میکنم خدا به یاری ما آمد و توانستیم این رشته را نمایان کنیم.
معمولا دوستان و آشنایان دور هم جمع میشوند گاهی مچاندازی میکنند. آیا برای شما پیش آمده که اهل فامیل بخواهند با شما مچ بیندازند؟
(باخنده) اتفاقا هم فامیلهای شوهری هم فامیلهای خودم دور هم که جمع میشویم خیلی دوست دارند با من مچ بیندازند. میگویند ما تا به حال با یک قهرمان مچ نینداختیم و خیلی دوست داریم این کار را کنیم (با خنده) یک بار در مهمانی بودیم آقاپسرهای فامیل که فکر کنم ده نفر بودند یکی یکی با من مچ انداختند و من مچ همهشان را خواباندم. با همسرم هم یکی، دو بار تمرین کردم، دستش آسیب دید و الان هر سری به او میگویم بیا با من تمرین کن، میگوید من دستم درد میکند و نمیآید. (با خنده)
اوایل دولت جدید وزارت ورزش این رشته را برای زنان ممنوع کرد. مشکل چه بود؟
ما خیلی پیگیر بودیم ولی اجازه نمیدادند کار کنیم. حتی اجازه نمیدادند در باشگاه هم تمرین کنیم! یکی مثل من شرایط سختی را تجربه میکرد. من میزم را برمیداشتم، میرفتم در پارک در شرایط بسیار سخت آنجا با بچهها تمرین میکردم. متاسفانه یکسری مشکلات به خاطر حجاب و به خاطر مسائلی که در کشور ما هست این وضعیت را در یک برهه به وجود آورد.
مچاندازی که خیلی لباس پوشیدهای دارد.
پوشیده است ولی مساله مربوط به نمایان شدن مقداری از مچ دست و بخش کوچکی از آرنج میشود. ماجرا از این قرار است که موقع مچاندازی باید یک مقدار از سر آستین دست بیاید پایین که سر دست دیده شود. یعنی مچ دست باید صاف باشد. به خاطر پوشیدگی سر دست از این ناحیه مشکل داشتیم. در آسیایی هم میگویند آرنج باید پیدا باشد. میگفتند لباس شما جلوی دید داور را میگیرد. ولی با رایزنیهایی که شد خدا را شکر این مشکل حل شد. الان اوضاع خیلی بهتر شده. قبلا خیلی اذیت میکردند.