آقای قاضی!من این زن را نمی خواهم؛ او همه اتفاقات داخل خانه را برای مادرش می گوید و مادرزنم جلوی دیگران همه را فاش می کند
به گزارش اقتصادنیوز روزنامه ایران نوشت:قاضی با دیدن دختر جوان که تازه 20 ساله شده بود گفت: دخترم فکر نمیکنی طلاق گرفتن بعد از ۹ ماه زندگی مشترک تصمیم درستی نباشد؟!
دختر که شیدا نام داشت گفت: آقای قاضی من راضی به جدایی نیستم همسرم میثم درخواست طلاق داده است.
این بار پسر جوان از جا برخاست و گفت: جناب قاضی من از کودکی شیدا را میشناختم مادرانمان با هم همکار و ما خودمان دوست و همبازی بودیم. هر چه بزرگتر شدیم بیشتر به هم علاقه پیدا کردیم و حتی در یک دانشگاه با هم قبول شده و درس میخواندیم. حدود یک سال قبل از مادرم خواستم که به خواستگاری شیدا برویم و ازدواج کنیم و چون شناخت زیادی از هم داشتیم خانوادهها نیز مخالفتی نکردند و ما ازدواج کردیم اما حالا پشیمانم؛ چرا که بعد از 9 ماه زندگی مشترک من مدام از اطرافیان حرفهایی میشنوم که مربوط به زندگی خصوصیام است.
او ادامه داد:اطرافیان مدام به خودشان اجازه میدهند در زندگی ما دخالت و اظهار نظر کنند. وقتی بیشتر دقت کردم متوجه شدم که شیدا درباره همه مسائل زندگی مشترکمان با فامیل و دوست و آشنا درددل میکند. من دیگر تحملش را ندارم. آقای قاضی در این ۹ ماه زندگی این خانم همه چیز را به همه گفته است هرچه به او تذکر میدهم بیفایده است و میگوید من درددل کردم.
قاضی رو به شیدا کرد و گفت دخترم چرا مسائل زندگی مشترک را برای بقیه تعریف میکنی؟ شیدا گفت به کسی نگفتم فقط به مادرم و دوست صمیمیام گفتم.
میثم بلافاصله گفت: همین دوست صمیمیاش ما را بدبخت کرده با راهنماییهای اشتباه و حتی حسادتهای آشکارش فقط زندگی ما را به هم زده است. چرا او باید بداند که من چه خصوصیات اخلاقیای دارم.چرا مادر شیدا باید بداند من در خانه چکار میکنم و چه میپوشم و چه رفتاری دارم؟ که به بهانه نصیحت یا راهنمایی جلوی دوست و آشنا مرا سکه یک پول کند؟
قاضی که مرد با تجربهای بود و به عمق مشکل زندگی مشترک این زوج جوان پی برده بود گفت طلاق که قطعاً راهحل مناسبی برای شما نیست شما باید ابتدا به ۲ ماه کلاس مشاوره ارجاع شوید بعد از آن اگر مشکلتان حل نشد حکم طلاق را صادر میکنم.