خودکشی 3 برادر ایرانی در آنتالیا/ ماجرا چیست؟
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایلنا، در حادثهای غمانگیز، سه برادر ایرانی در آنتالیا، ترکیه، جان خود را از دست دادند. این برادران که گفته میشود پس از ضرر سنگین مالی در بورس با مشکلات جدی روبرو شده بودند، تصمیم گرفتند به زندگی خود پایان دهند. بر اساس اطلاعات اولیه، آنها با بستن درها و پنجرههای اتاق و روشن کردن زغال، در اقدامی از پیش برنامهریزی شده خودکشی کردند.
اقتصادنیوز: معاون رئیس جمهور در امور زنان به موضوع افزایش آمار خودکشیهای اخیر دانش آموزان واکنش نشان داد.
این اتفاق حوالی ساعت ۱۵ به وقت محلی در منطقه «مورات پاشا» محله «گوزل اوبا» رخ داد. محمدرضا یاسوالیان، محسن یاسوالیان و امیرحسین یاسوالیان، به امید پرداخت بدهیهای خود از ایران به آنتالیا سفر کرده بودند. آنها پس از اجاره یک واحد مبله در طبقه هشتم آپارتمانی در این منطقه، فعالیتهای مالی خود را در بورس آغاز کرده بودند.
خانواده این برادران آخرین بار در تاریخ ۲۸ اکتبر با آنها ارتباط داشتند، اما پس از آن در تاریخ ۱ نوامبر تماسها قطع شد و هیچ خبری از آنها به دست نیامد. پس از ۱۳ روز بیخبری، خانوادهشان از یکی از اقوام نزدیک به نام امرالله اسدی که در آنتالیا سکونت داشت، درخواست کمک کردند. اسدی پس از مراجعه به محل سکونت این سه برادر و زدن زنگ واحد، پاسخی دریافت نکرد و با نگرانی وضعیت را به پلیس اطلاع داد
با رسیدن پلیس به محل حادثه و باز کردن در توسط صاحبخانه، صحنهای دلخراش نمایان شد. نیروهای پلیس که وارد خانه شدند، جسد سه برادر یاسوالیان را در یک اتاق مشاهده کردند. آنها با قرار دادن حوله زیر در و بستن پنجرهها با نوارچسب و روشن کردن زغال در مرکز اتاق، خود را به کام مرگ کشانده بودند.
به دلیل بوی نامطبوع و شرایط نامناسب، پلیس با ماسک و لباس محافظ وارد آپارتمان شد. در بازرسیها، یادداشتی به زبان فارسی پیدا شد که در آن، برادران به زیان مالی سنگین خود در بورس اشاره کرده بودند.
امرالله اسدی، از نزدیکان برادران که آخرین بار در ۱۸ اکتبر آنها را دیده بود، گفت: من هر سه برادر را میشناسم. مثل یک دوست خانوادگی هستیم. ساعت ۹ صبح مادرشان به من زنگ زد و گفت نمیتواند با فرزندانش تماس بگیرد و از من خواست آنها را پیدا کنم. وقتی به خانه رفتم و در زدم، کسی در را باز نکرد. به ۱۱۲ گزارش دادم و بعد از آمدن پلیس مشخص شد که آنها فوت کردهاند. بوی بسیار بدی میآمد و من وارد خانه نشدم. آخرین بار در ۱۸ اکتبر با آنها دیدار داشتم. اینجا کسی را نداشتند و با من در ارتباط بودند. پیش از این هم چندین بار سعی کردم با آنها تماس بگیرم ولی موفق نشدم.