دشمنی تاریخی جمهوریخواهان با گسترش حق رأی
به گزارش اقتصادنیوز جمهوریخواهان پس از تأیید تلویحی ادعای دونالد ترامپ مبنی بر تقلب گسترده در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰، حالا به بهانه نبرد کاذبی که علیه تهدید واهی تقلب به راه انداختهاند، هدف دیرینه خود یعنی «محدودسازی حق رأی به نفع سفیدپوستان اصیل» و به تعبیر بهتر «دستکاری دموکراسی به نفع حاکمیت اقلیت» را دنبال میکنند.
جمیل بوئی، ستوننویس نیویورکتایمز در مطلبی به ریشههای تاریخی تلاش جمهوریخواهان برای محدودسازی دموکراسی و حق رأی پرداخته و نوشته است:
حکایت حق رأی در ایالات متحده کمتر به نمودار تابع نمایی و بیشتر به موج سینوسی شباهت دارد. پستی و بلندیها و قلهها و درههای زیادی در آن وجود دارد. رئیس جمهور بایدن در سخنرانی خود در مرکز ملی قانون اساسی در فیلادلفیا، این واقعیت را درک کرد، جایی که او در مورد خطر هدم دموکراسی ما در نتیجه اقدامات هماهنگ حزب جمهوری خواه در راستای سرکوب حوزههای انتخابیه رقیب و به دست گرفتن کنترل سیستمهای رای گیری ایالتی صحبت کرد.
بایدن گفت:«امروز در آمریکا هجمهای در حال وقوع است؛ تلاشی برای سرکوب و براندازی حق رأی در انتخابات عادلانه و آزاد، تعدی به دموکراسی، تعدی به آزادی، و تعدی به آنچه که ما به عنوان [جامعه] آمریکایی هستیم».
بایدن حق دارد. امروز آمریکایی ها شاهد هجوم سبعانه به حقوق رای و حاکمیت اکثریت هستند. و همانطور که وی اشاره کرد، این حمله هماهنگ به همان میزان که روی «چه کسانی میتوانند آراء را بشمارند» متمرکز است، روی اینکه «چه کسانی میتوانند رأی دهند» نیز تمرکز ویژه دارد. بایدن همچنین در طول سخنرانی به درستی گفت، این حملات "بی سابقه نیست". وی به «جیم کرو و مالیات رأی و آزمون های سواد آموزی و ترورها و اقدامات خشونتآمیز گروه KKK (Ku Klux Klan) که در دهه های 50 و 60 ادامه داشت» اشاره کرد.
به دلایل واضح، جیم کرو در این بحث ها در مرکز توجه قرار می گیرد. اما باید به یاد داشته باشیم که این موضوع بخشی از موج محدودیتهای حق رأی برای گروههای طبقه کارگر در سراسر کشور بود: سیاه پوستان در جنوب، آمریکاییهای چینی در غرب و مهاجران اروپایی در شمال. مورخ سی ون وودوارد در کتاب «ریشههای جنوب جدید، 1877-1913» نوشت: «موج ایمان دموکراتیک پس از دولت گرانت در تمام سواحل آمریکا در سراشیبی افول قرار داشت ، و اشتباه است که یک خلق و خوی ارتجاعی در جنوب را به عنوان یک ویژگی مقطعی در نظر بگیریم».
اگرچه جیم کرو بر حافظه جمعی ما در زمینه محدودیت های حق رأی، تسلط دارد، اما این حمله به حق رأی در شمال طی دهه های آخر قرن نوزدهم است که در واقع ممکن است بیشتر با شرایط فعلی ما مرتبط باشد. حمله فعلی به حق رای دادن، تا حدی واکنش شدید به افزایش دسترسیها و امکان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 است. افزایش رأیگیری پستی، ایمیلی و زودهنگام باعث شد تا میزان مشارکت در انتخابات به بالاترین حد برسد. به همین ترتیب، چرخش علیه حق رأی جهانی مردانه، پس از گسترش آن در پی جنگ داخلی، رقم خورد.
تعداد فزاینده ای از رای دهندگان در خارج از کشور متولد شده بودند که نتیجه مهاجرت گسترده و رشد سریع طبقه کارگر مهاجر در مراکز صنعتی شمال بود. الکساندر کیسر، مورخ در کتاب «حق رأی: تاریخ معارضه دموکراسی در ایالات متحده» نوشت: «بین سالهای 1865 و جنگ جهانی اول تقریباً 25 میلیون مهاجر به ایالات متحده سفر کردند ، که بخش عمده ای از تقریباً 100 میلیون نفر جمعیت ملتهای درگیر جنگ جهانی اول را شامل میشود». اکثریت قریب به اتفاق بدون دارایی یا وسیله کسب و کار وارد کشور شدند. برخی از ایرلندیها و آلمانیها مربوط امواج قبلی مهاجرت بودند، اما بسیاری دیگر از اروپای شرقی و جنوبی بودند و زبان های بیگانه ، آداب و رسوم عجیب و غریب و عقاید ناآشنا داشتند. کیسر خاطرنشان کرد: «تا سال 1910 ، بیشتر ساکنان شهرها مهاجر یا فرزندان مهاجر بودند و بخش عظیمی از طبقه کارگر عمدتا یا متولد خارج از کشور بودند، یا متولد آمریکا اما از پدر و مادر خارجی یا سیاه پوست».
جی مورگان کوسر، مورخ درکتاب «شکل دادن به سیاست های جنوب: محدودیت حق رأی و ایجاد جنوب تکحزبی» یادداشتی از ویلیام ال. اسکروگس، دانشمند و دیپلمات قرن گذشته آورده است: به نظر می رسد ایده حق رأی بیصلاحیت یا "ولگرد"، مانند کمونیسم ، که از نزدیک با آن متحد است، منشأ مدرن دارد. و به همین ترتیب این ایسمهای خویشاوند، معمولاً طرفداران خود را در ردیف طبقات ناراضی، نادان، شرور، فاسق و خطرناک جامعه می یابند. مشکلات در خاک ایالات متحده مربوط به جمعیت بومی نیست. منشا آن در محله های فقیرنشین اروپاییتبار بوده که فعالیت های مهیبی در این کشور رقم زده است».
فراتر از بد اخلاقی و رذیلت پیشفرض شده آنها، مشکل رای دهندگان مهاجر جدید ، از دیدگاه این نخبگان، این بود که آنها دولت به اصطلاح خوب را تضعیف می کنند. جان دبلیو بورگس ، دانشمند سیاسی در مقاله ای نوشت: «کوچکترین تردیدی در ذهن من وجود ندارد که ولخرجی ما درباره حق رأی، منبع اصلی فساد در انتخابات ما بوده است». این ادعا که رای دهندگان سیاه پوست و مهاجر، غیرقانونی رأی دادند رایج بود.
کیسر مینویسد: «اتهامات مربوط به فساد و تقلب و تابعیتدهی آن، بی وقفه تکرار می شد: نتایج انتخابات توسط «کارخانههای اعطای تابعیت» پیچیده شد، که با کمک «دروغگویان حرفه ای و دستاندرکاران سیاسی»، در هفته های قبل از انتخابات هزاران مهاجر را به شهروند تبدیل کرد». چنین عباراتی آشنا به نظر نمیرسد؟
از این حمله خشمگینانه به گسترش رأی دادن مردان (و همچنین در گوشه و کنار ، خواستار افزایش رأی دادن زنان) مجموعه ای از تلاش ها برای خالص سازی رای دهندگان شکل گرفت که توسط اصلاح طلبان مترقی در هر دو حزب رهبری می شد. قانون گذاران در ماساچوست "استثنائات فقیرانه" را تصویب کردند که رأی دادن هر مردی را که در روز انتخابات از کمک عمومی برخوردار شود، منع کرد. قانون گذاران جمهوری خواه در نیوجرسی ، با هدف تحت تأثیر قرار دادن ماشین های سیاسی شهری تحت سلطه مهاجران ، شهروندان دارای تابعیت را ملزم کردند قبل از رأی گیری اسناد تابعیت را به مقامات انتخابات نشان دهند و با مهاجرانی که مدارک خود را ندارند یا آنها را پیدا نمی کنند، برخورد کنند. مشابه چنین اقداماتی را امروز میتوان در میان مجالس ایالتی تحت کنترل جمهوریخواهان یافت».