پیدا و پنهان عضویت ایران در شانگهای
به گزارش اقتصادنیوز، عضویت ایران در سازمان شانگهای و مزایای آن برای کشور همچنان محل بحث و گفتوگو میان کارشناسان و تحلیلگران است. شیرین هانتر، استاد ایرانی-آمریکایی در دانشگاه جورج تاون و تحلیلگر مسائل خاورمیانه و آسیای مرکزی با انتشار یادداشتی با عنوان «عضویت در سازمان شانگهای مشکلات را حل نمی کند» در پایگاه اینترنتی میدلایست آی، ضمن بررسی ابعاد این عضویت برای ایران استدلال کرده که ایران برای بهرهمندی از استراتژی شرقگرای خود نیازمند بهبود روابط با غرب است.
در انتظار تکمیل پروسه عضویت
سرانجام، در روز 17 سپتامبر طی آخرین اجلاس سازمان همکاری شانگهای (SCO) در شهر دوشنبه، به طور رسمی عضویت ایران در این سازمان پذیرفته شد. اگر چه ایران برای این مسئله 13 سال منتظر ماند، اما باید مدت دیگری -دو یا سه سال و شاید بیشتر- منتظر بماند تا پروسه عضویت کاملش در سازمان همکاری شانگهای تکمیل شود.
باید به خاطر داشت که مدت زمان این روند تا حد زیادی به رویکرد روسیه و چین بستگی دارد. اما حتی اعضای کوچکتر آسیای مرکزی سازمان هم قادرند تکمیل عضویت ایران را به تأخیر بیاندازند. کما اینکه در گذشته دوشنبه به دلیل حمایت تهران از حزب اسلامی تاجیکستان، مانع از عضویت ایران در سازمان شده بود.
شکست نگاه به غرب؟
با این حال آنچه اهمیت دارد این است که هرگونه مزایای ناشی از عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای، نیاز به گذشت زمان تقریبا بلندمدت دارد تا به مرحله اجرا برسد.
با وجود آنکه میان پذیرش عضویت در سازمان و ادغام واقعی فاصله زمانی قابل توجهی وجود دارد، تهران تصمیم سازمان همکاری شانگهای را یک پیروزی بزرگ برای ایران اعلام و نشانهای از اثبات کارآمدی دیپلماسی رئیس جمهور محافظهکار جدید خود، ابراهیم رئیسی معرفی میکند.
همچنین ایران پذیرش خود را در سازمان به عنوان شاهدی مبنی بر شکست سیاستهای غرب در راستای منزوی کردن تهران مطرح کرده، و در این شرایط برخی از تندروها استدلال می کنند که احیای اقتصاد کشور دیگر نیازمند نگاه به غرب نیست، لذا ایران مجبور نیست که برای احیای برجام امتیازات بیشتری را به طرفهای مذاکره بدهد.
سودای سرمایهگذاری چینی
اظهارات مقامات دولتی و نمایندگان مجلس حکایت از آن دارد که ایران امیدوار است عضویت در سازمان همکاری شانگهای به گسترش روابط اقتصادی و تجاری با کشورهای آسیای مرکزی و سایر اعضای سازمان کمک کرده و شانس خود را برای تبدیل به قطب ترانزیت بین اعضای سازمان و اروپا افزایش دهد.
تهران هم چنین امیدوار است که پیوستن به سازمان شانگهای باعث تشویق به سرمایهگذاری بیشتر در ایران شود. تاکنون سرمایهگذاری چین در ایران، از جمله در زمینه انرژی، کمتر از انتظارات بوده است. چین بارها از توافقنامههای مختلف برای توسعه میدانهای نفتی در ایران خارج شده است. امضای توافقنامه همکاری 25 ساله ایران و چین در مارس 2021 نیز هنوز باعث سرمایهگذاری عمده جدید چین در ایران نشده است.
رقابت پنهان روسها و چینیها؛ کاهش اثربخشی سازمان
مضاف بر این، ایران در پی پیوستن به اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EAAS) است که اعضای آن شامل روسیه، بلاروس، قزاقستان، ارمنستان و کوبا میشود. این سازمان ابزاری برای حفظ نفوذ مسکو بر جمهوریهای سابق شوروی است و از این نظر رقیبی برای سازمان شانگهای محسوب میشود.
سازمان همکاری شانگهای بر بستر گروه اولیه پنج شانگهای، بنا شده که در سال 1996 تشکیل شد تا به سازماندهی مبارزات علیه جنبشهای رادیکال اسلامگرا و جداییطلبی که در طول دهه 1990 در آسیای مرکزی بوجود آمده بودند، بپردازد. پس از پیوستن کشورهای جدید به پنج شانگهای، این گروه به یک سازمان همکاریهای امنیتی و اقتصادی تبدیل شد. پس از آن سازمان به ابزاری برای سیاست خارجی چین تبدیل شد؛ به ویژه به عنوان ابزاری برای محدود کردن نفوذ روسیه در آسیای مرکزی، بدون آنکه با مسکو به طور مستقیم درگیر شود.
با این حال، افزایش اعضای جدید با برنامهها و منافع بسیار متفاوت، اثربخشی سازمان شانگهای را کاهش داده است. اعضای اصلی سازمان همکاری شانگهای -چین، هند و پاکستان- به نوعی دشمن یکدیگر تلقی میشوند، روسیه و چین رقیب یکدیگر محسوب میشوند و روابط میان کشورهای آسیای مرکزی عموما متشنج است. این امر همکاری امنیتی موثر در سازمان همکاری شانگهای را با مشکل مواجه میکند.
منافع اقتصادی مختلف
همچنین اعضای شانگهای دارای منافع اقتصادی متفاوت هستند. نگرش چین و روسیه نسبت به منطقه نگاهی نیمه مستعمراتی است. چین آسیای میانه و آسیای جنوبی را به چشم منبع تامین مواد اولیه و بازارهای صادراتی مینگرد. و این در حالی است که هند نیز در پی افزایش صادرات خود در این منطقه و گسترش نفوذ سیاسی در آنجاست.
روسیه رقیب ایران در بخش انرژی است و از همکاریهای بخش انرژی میان ایران و کشورهای آسیای مرکزی استقبال نمیکند. کشورهای آسیای مرکزی مانند ازبکستان و قزاقستان تولیدکنندگان و صادرکنندگان انرژی و در نتیجه رقبای ایران به شمار میآیند.
در زمینههای صنعتی و کشاورزی نیز اقتصاد ایران و آسیای میانه بیشتر رقیب محسوب میشوند تا مکمل یکدیگر. عموما ایران کالاهایی را که کشورهای آسیای مرکزی به آن نیاز دارند، تولید نمی کند. آنها اغلب به کالاهای صنعتی و فن آورانه و سرمایهگذاری نیاز دارند که ایران قادر به تأمین گسترده و صادراتشان نیست. اگر ایران میتوانست این نیازها را تأمین کند، نیازی به عضویت در سازمان همکاری شانگهای برای توسعه تجارت با آسیای مرکزی نداشت.
موانع اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ایدئولوژیکی
از سوی دیگر،کیفیت کالاهای ایرانی نیز در مقایسه با رقبای خود از جمله ترکیه پایینتر است. ایران برای بهبود کیفیت کالاهای تولیدی خود به پول، فنآوری و مدیریت تخصصی نیاز دارد. عضویت در سازمان همکاری شانگهای این موارد را در اختیار ایران نخواهد گذاشت.
موانع سیاسی، فرهنگی و ایدئولوژیک نیز در روابط ایران با آسیای میانه وجود دارد. جمهوریهای ترک و سنی منطقه -به علاوه آذربایجان- روابط گرمی با ایران ندارند. آنها به ایدئولوژی انقلابی ایران با تردید نگاه میکنند و این منجر به تعمیق همکاریهای اقتصادی بیشتر با ترکیه شده است. عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای احتمالا تغییری در این وضعیت به وجود نمیآورد.
ضمن آنکه اعضای سازمان به تمام قوانین بینالمللی مالی متعهد و ملزم هستند. بنابراین، تا زمانی که ایران از پیوستن به گروه ویژه اقدام مالی (FATF) خودداری کند، از مزایای عضویت در سازمان همکاری شانگهای سود عمدهای کسب نخواهد کرد.
روابط پرتنش
ایران در موقعیت ایدهآلی برای اتصال آسیا به اروپا و دسترسی کشورهای آسیای میانه به دریای آزاد قرار دارد. ایران از طریق ترکمنستان به آسیای میانه متصل شده و با افغانستان و پاکستان مرز دارد. این کشور برای دسترسی به روسیه با قفقاز هممرز است. از سوی دیگر این کشور دارای بنادر بسیار توسعه یافته در خلیج فارس و دریای عمان از جمله بندر چابهار است.
با این حال ، همانطور که تجربه سه دهه گذشته نشان داده، تصمیمگیری در مورد مسیرهای ترانزیت و خطوط لوله انرژی بر اساس محاسبات سیاسی و نه دسترسی آسانتر جغرافیایی انجام می شود. به همین دلیل است که در دهه 1990، اگرچه از نظر اقتصادی و جغرافیایی سهلتر به نظر میرسید، اما ایران از خط لوله صادرات نفت و گاز آسیای مرکزی کنار گذاشته شد. علاوه بر آن، آمریکا و عربستان سعودی از ایجاد خط لوله انتقال گاز ایران به پاکستان و سرانجام به هند جلوگیری کردند.
برخی از همسایگان ترک آسیایی میانه و قفقاز ایران نیز بدگمان هستند و تمایلی به استفاده از مسیر ترانزیت ایران ندارند. آذربایجان همچنان بخشی از خط راهآهنی که آستارای ایران به آستارای آذربایجان متصل میکند، ناتمام گذاشته است. اخیرا هم باکو تردد کامیونهای ایرانی را مختل کرده و از عبور آنها از مرز ایران و ارمنستان جلوگیری کرده است؛ مسئلهای که باعث افزایش تنشها میان طرفین شده است.
روابط ایران و ترکمنستان نیز اغلب متشنج بوده و منجر به بسته شدن مرزها شده است. با قدرت گرفتن طالبان در کابل هم بعید است که افغانستان روابط ترانزیتی با ایران ایجاد کند و چابهار را به نفع بندر گوادر پاکستان کنار میگذارد.
ایران فاقد شبکههای گسترده و مدرن جادهای، ریلی و بندری است. این امر جذابیت آن را به عنوان یک مسیر ترانزیت کاهش میدهد. برای بهبود و ارتقاء زیرساختها، ایران به پول احتیاج دارد -چیزی که عضویت در سازمان همکاری شانگهای آن را تأمین نمیکند. این تنها در صورتی امکانپذیر است که آمریکا تحریمهای اقتصادی خود را لغو کند.
مزیت در نگاه به شرق؟
با گذشت بیش از یک دهه، سیاست «نگاه به شرق» در ایران مزایای زیادی را به دنبال نداشته است. چین سرمایهگذاری قابلتوجهی در ایران انجام نداده است. هند وعده سرمایهگذاری در چابهار را زیر پا گذاشته است. و هیچ کدام از این دو کشور به خاطر تهران منافع و روابط خود با واشینگتن را به خطر نیانداختند. سازمان همکاری شانگهای تغییری در این وضعیت به وجود نخواهد آورد.
باید در نظر داشت که ایران برای بهرهمندی از استراتژی شرقگرای خود نیازمند بهبود روابط با غرب است. عضویت در سازمان همکاری شانگهای ممکن است باعث تقویت روحیه تهران شود، اما به تنهایی مشکلات اقتصادی و سیاسی کشور را حل نمیکند.