آمریکا و بنی صدر قصد کودتا داشتند؟
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از همشهری، جواد منصوری دیپلمات سابق و نخستین فرمانده سپاه پاسداران در روزنامه همشهری نوشت:
در رابطه با شکست عملیات آمریکا در طبس در سال ۱۳۵۹ چند نکته مهم وجود دارد که نباید از آنها غافل بود:
۱. آمریکا برای مقابله با انقلاب اسلامی عملیاتهای مختلفی را به تدریج به مرحله اجرا درآورد؛ طرح تحریمها، طرح تشکیل نیروهای واکنش سریع، ایجاد پایگاههای نظامی اطراف ایران، قطع رابطه با ایران و... از جمله اینها بود. اما عملیات شکست خورده آنها در طبس عملا دوجانبه بود؛ به عبارتی این عملیات با هدف همزمانی آزادی گروگانهای آمریکایی و مسئله انتخابات در این کشور بود. در واقع دموکرات های آمریکایی پیروزی در این عملیات را نوعی امتیاز برای خود لحاظ کرده بودند.
۲. فرودگاهی که آمریکاییها در طبس در نظر گرفته بودند قبل از پیروزی انقلاب برای مقابله با شوروی در نظر گرفته شده بود و از آنجا که مورد توجه کسی نبوده آن را انتخاب میکنند. بدیهی است که در این زمینه هماهنگی با نیروهای داخلی متمایل به آمریکا همچون بنیصدر انجام شده بود. اسناد و قرائن نشان میدهد که این آمادگی از جانب آنها بوده که وقتی آمریکاییها وارد ایران شدند به آنها کمک کنند. بنابراین هدف عملیات طبس فقط آزادی گروگانها نبوده بلکه اولین گام یک عملیات بزرگتر بوده تا با کمک به عناصر داخلی دست نشانده همچون بنیصدر در کشور کودتا به راه بیندازند و افراد و عناصر موثر انقلاب را از بین ببرند. هر چند در این مورد اختلاف نظر است و برخی معتقدند که بحث کودتا در میان نبوده است.
۳. از نکات ظریف عملیات طبس این است که این عملیات در شب جمعه طراحی شده بود؛ چرا که روز جمعه تعطیل عمومی بوده و هدف این بود که مردم و مسئولان نتوانند سریع مطلع شوند. جالب است که خبر آن نیز ابتدا از طریق شبکههای خارجی جهانی منعکس و منتشر شده بود. با این حال آنها شکست خورده بودند؛ ابراز شکست آنها تا جایی بود که بعد از شکست عملیات کارتر گفته بود «خدای خمینی از خدای من بزرگتر است.»
۴. آمریکاییها نمیدانند که انقلاب اسلامی ما با بقیه انقلاب ها متفاوت است. همین عدم درک باعث شکست آنها شد. چرا که ویژگیهای این انقلاب را نمیدانند و میخواهند یک رفتار مشابه را در همه عملیاتها پیاده کنند. واقعیت این است که تا زمانی که انقلاب ما اسلامی، مردمی و بهرهمند از مرجعیت دینی و سیاسی باشد آمریکا نمیتواند کاری کند. به نظر میرسد که آنها در عملیاتهای خود همواره غیرواقعبینانه عمل کردند. یا تنها مجبور به تصمیمگیری بودهاند یا فقط میخواستند یک کاری کنند. همین اجبار در تصمیمگیری همواره آنها را به خطا میاندازد. ضمن اینکه آنها با افکار پوزیتویستی خود هیچگاه نمیتوانند ماهیت انقلاب ما که همواره خدا پشتیبان آن است را درک کنند. مسئلهای که در آرای برخی نظریهپردازان انقلاب هم دیدهایم که چگونه اقرار کردهاند انقلاب اسلامی ایران پدیدهای منحصر به فرد است که در قالب هیچ انقلابی قابل تحلیل نیست.