پنج آسیب مهم راهبردی در پرونده هسته‌ای

کدخبر: ۵۰۴۴۳۸
در این مطلب به طور خلاصه به چگونگی طرح پرونده هسته‌ای ایران در شورای حکام آژانس و کشیده شدن آن به شورای امنیت سازمان ملل می‌پردازم.
پنج آسیب مهم راهبردی در پرونده هسته‌ای

با وقت‌کشی غربی‌ها و عدم همکاری برای توسعه فناوری هسته‌ای برمبنای بیانیه سعدآباد (مهر 82)، تابستان 84 در آخرین روزهای دولت سید محمد خاتمی و ابتدای دولت محمود احمدی‌نژاد تعلیق شکسته شد؛ سپس پرونده ایران مجددا در شورای حکام آژانس انرژی اتمی فعال شد و شورای حکام پس از چند ماه گفت‌وگو پرونده ایران را در 18 اسفند 84 به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع کرد. لذا سال 85 را می‌توان شبیه وضعیت فعلی کشور دانست؛ سال نخست زعامت دولت اصولگرا بر رأس هرم اجرایی کشور در حال سپری شدن بود، نفت هم متناوبا گران می‌شد. مسوولان مختلف نظام با آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی دیدار و اطلاعات و تحلیل‌های خود را ارایه می‌کردند، همچنین ایشان علاوه بر دیدارهای خصوصی با رهبری در جلسات مسوولان نظام که در حضور رهبر انقلاب تشکیل می‌شد شرکت می‌کردند و بدین خاطر در جریان ابعاد پیدا و پنهان پرونده هسته‌ای کشور بودند که بخشی از این اطلاعات نیز در خاطرات روزانه ایشان منعکس شده است. آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، براساس اطلاعات دریافتی از مسوولان، مطالب منتشر شده در رسانه‌های داخلی و بین‌المللی، اطلاعات کارشناسی و همچنین برآوردهای خود ایشان، به جمع‌بندی از مسائل می‌رسیدند و با قدرت نقادی و تحلیلگری که داشتند، به آسیب‌شناسی نظام تصمیم‌گیری در این موضوع پرداخته و نتایج آن را در قالب صحبت‌های شفاهی یا اشاراتی در خاطرات مکتوب خود منعکس می‌کردند. با توجه به اینکه تا زمان انتشار خاطرات سال‌های 1384 و 1385 آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی به‌ طور طبیعی 6 سال باقی مانده است و شرایط حساس فعلی پرونده هسته‌ای کشور، لازم دیدم که بخشی از گنجینه تجربیات و نگاه عمیق ایشان به مسائل را خدمت مخاطبان محترم اعتماد تقدیم کنم.  

بنابراین در این یادداشت به 5 آسیب راهبردی در پرونده هسته‌ای از نگاه آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی اشاره می‌کنم: 

نخست: خودسانسوری بعضی مقامات در برابر رهبری: تعدادی از مقامات و مسوولان در دیدار با آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی ضمن ارایه اطلاعات و گزارش از مذاکرات و تحولات، نگرانی خود را نسبت به عواقب این پرونده برای نظام بیان می‌کنند، اما این افراد در دیدارهای فردی و جمعی خود با رهبری، متفاوت سخن گفته و با ارایه شعارها و وعده‌ها، مشکلات و نگرانی‌ها را پنهان می‌کنند و حتی از آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی می‌خواهند که از انتقال نظرات آنها به رهبری خودداری کند، چراکه خود به گونه‌ای دیگر به ایشان گزارش داده‌اند. طبیعی است که رهبر انقلاب، نظیر هر مقام انسانی دیگر، براساس اطلاعات ارایه شده به ایشان تصمیم می‌گیرد و کاش مقامات مربوط با پذیرش پیامدها، شجاعت و صراحت بیشتری برای انتقال مطالب به مسوولان نظام داشتند.

دوم: اغراق مسوولان مربوطه در قدرت هسته‌ای کشور در سال 84 و 85: این اغراق پیامدهای منفی را برای نظام به همراه داشت، معمولا در سایر کشورهای جهان، دولت‌ها در ارایه توانایی‌های هسته‌ای خود به پنهان‌کاری و کم‌اظهاری دست می‌زنند، اما در ایران و از سال 1381 و علنی شدن فعالیت‌های هسته‌ای کشور، شاهد پدیده عکس آن بودیم و معمولا گزارش‌های رسمی و تبلیغاتی، فراتر از توانایی بالفعل همان زمان کشور بوده است. در دولت سازندگی و با حضور دکتر امرالهی که دارای تخصص در حوزه هسته‌ای بود در راس سازمان انرژی اتمی و آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی که به مسائل در سطح کارشناسی ورود می‌کرد و با پرسش‌های مکرر و تطبیق اظهارات به‌ دنبال راستی‌آزمایی گزارش‌ها بود، این مشکل کمتر وجود داشت اما پس از آن یکی از آسیب‌های تصمیم‌گیری در پرونده هسته‌ای ارایه گزارش‌های اغراق‌آمیز بود.

سوم: حذف نیروهای زبده و کارشناس از مصادر کلیدی، پس از آغاز دولت‌های جدید و تغییر مدیریت‌ها، تعدادی از دیپلمات‌ها و نیروهای متخصص فنی و حقوقی از وزارت خارجه و دبیرخانه شورای امنیت ملی پاکسازی می‌شدند که این باعث می‌شد در مذاکرات منافع کشور درست دیده نشود، طبیعی است در اوج یک چالش حقوقی و فنی نظیر پرونده هسته‌ای، تغییر در تیم فعال و جایگزین کردن افراد بدون سابقه و تسلط کافی می‌تواند موجب سردرگمی و اشتباهاتی شود که عملا منافع رقیب را تامین کند.

چهارم: اتکا به رفتارهای احتمالی چین و روسیه: 16 سال قبل نیز نظیر دوره فعلی، احساس مثبت نسبت به عملکرد چین و روسیه برای حمایت از ایران در مجامع جهانی وجود داشت، اما با سخت شدن شرایط و فشار متاسفانه در رای و ایجاد و اجماع با غرب همراه می‌شدند، یکی از دلایل این تغییر موضع، مخالفت بنیادین و ریشه‌ای چین و روسیه با توانمندی غنی‌سازی توسط ایران بود که موجب می‌شد انحصار و تسلط آنها در منطقه به چالش کشیده شود، اما حساب باز کردن روی حمایت‌های چین و روسیه موجب ضربه خوردن ایران، پس از چرخش بلوک شرق در شورای حکام و شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران شد.

پنجم: جایگزینی تکصدایی به‌ جای وحدت و همگرایی: وارد شدن در یک چالش بین‌المللی عمیق، نظیر پرونده هسته‌ای که ابعاد اقتصادی، سیاسی، رسانه‌ای و امنیتی و تاثیرات گستره‌ای بر زندگی آحاد جامعه دارد نیازمند وجود یک اجماع و وحدت ملی در جامعه است، طبیعی است که وحدت از دل تکثر و تنوع سلیقه‌ها و صداهای گوناگون برمی‌خیزد و اگر با حذف سایر نگاه‌ها و صداها به یک صدا موضع در عرصه رسمی رسیدیم، نام آن تکصدایی است نه وحدت، یکی از خصوصیات دولت و رسانه‌های رسمی وقت در آن زمان، حذف نگاه‌های متفاوت و متکثر در این موضوع بود اما این تکصدایی نه‌تنها قدرت ملی ایران را در چالش هسته‌ای افزایش نداد، بلکه آن را فروکاست.

اکنون پس از 16 سال، کشور در حال عبور از شرایطی شبیه آن شرایط است و خطر برگشت پرونده به شورای امنیت سازمان ملل وجود دارد، پس شایسته است که از نگاه منحصر به ‌فرد و آسیب‌شناسانه در رفع نقاط ضعف و تقویت توانمندی‌های خود استفاده کنیم.

منبع: اعتماد

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید