هستند کسانی که مهاجرت نخبگان را به نفع قدرت و منفعت خودشان می دانند
به گزارش اقتصادنیوز ، در این مطلب آمده است: در شرایط کنونی به نظر میرسد بسیاری از ایرانیان در شرایطی قرار گرفتهاند که مهاجرت را واپسین کلام و یگانه واکنشی میدانند که میتوانند در رویارویی با نابسامانیها و ناامیدیها از خود نشان دهند. نظرسنجیهای اخیر نهادهای رسمی، رتبه بالایی را برای مهاجرت و نخبه/ دانشجو/ دانشآموزفرستی و پناهندهفرستی حاصل کردهاند.
بر اساس یافتههای همین پیمایشها، تمایل به مهاجرت، بسیار بیش از مهاجرتهایی است که اتفاق میافتد، زیرا بسیاری به دلایل مختلف نمیتوانند تمایل خود را به واقعیت تبدیل کنند و مهاجر بالفعل شوند و مهاجر بالقوه (و در حسرت دایمی بالفعلکردن آن) باقی میمانند.
این نظرسنجیها همچنین به ما میگویند، ایرانیان در چندین دوره، ملیت یک تا پنجم درخواستکنندگان لاتاری بودهاند و چنانچه حذف محدودیتها، جمعیتِ کشور ١۶درصد، جمعیت استعدادها ٢٧درصد و جمعیت جوانان ١٩درصد کاهش پیدا میکند (البته یافتههای آماری برخی پیمایشها، حکایت از درصدهای بسیار بالاتری دارند). آنچه در این روند مهاجرتی نسبت به گذشته متفاوت به نظر میرسد، افزون بر پایین آمدن سن مهاجرت، نخست، جاری شدن آن به طبقات پایینی جامعه (آنان که دارای تمکن مالی نیستند)، دو دیگر، عدم تمایل به بازگشت اکثریت آنان، سه دیگر، آغشته به سویه سیاسی بودن (نارضامندی از نظم و نظام حاکم)، چهار دیگر، توامان و همسو و همافزاشدنِ فزاینده مهاجرتهای ذهنی، روانی، احساسی، فرهنگی، ملیتی، هویتی و... با مهاجرت سرزمینی است.
در پس و پشتِ این سرمایه انسانی گرانسنگ که بیمحابا توشه برگرفته و قدم در راه بیبرگشت گذارده، انبوهانبوه سرمایه اقتصادی و نمادین است که پشت دروازههای سرزمینهایی ایستادهاند که دیرزمانی است در ساحتِ گفتمان مسلط جامعه ما در صورت و سیرت یک «دشمن» تعریف و تصویر شدهاند.
طنز تلخی که این روزها و در فرآیند این مهاجرت تجربه میکنیم، این است که بسیاری از این بسیار مهاجرین، در فرار از باغ بیبرگی و خزان ناوضعیتی که اصحاب قدرتِ دشمنستیز ایجاد کردهاند، به دامان همان دشمن پناه میبرند...
تردیدی ندارم، آن «مهاجرت» که تهدیدی استراتژیک و هستیشناختی (وجودی) برای این مرز و بوم کهن فرض میشود، در نگاه بسیاری از اصحاب سیاست و قدرت امروز جامعه ایرانی (نگاه ملفوف و آغشته به پندارِ «دیگی که برای من نمیجوشد....»)، فرصت و موهبتی است غیبی که آنان را از دگرهای نااهلِ بالقوه و بالفعل میرهاند و عرصه قدرت و منفعت را برای آنان فراختر میگرداند.
با اندکی تامل در تاریخ این سرزمین درخواهیم یافت که نتیجه چنین نگرش و سیاستی جز هبوطی محتوم نخواهد بود.