چین و طالبان چه نقشه ای در سر دارند؟/ ترس پکن از بی‌ثباتی در افغانستان

کدخبر: ۵۸۱۶۷۶
چین نگران است کنترل منطقه مرزی با افغانستان را از دست بدهد، به همین دلیل «چین گانگ» وزیر امور خارجه تازه منصوب شده چین، تاکنون دو بار در عرض دو ماه گذشته با امیر خان متقی وزیر امور خارجه طالبان دیدار کرده است.
چین و طالبان چه نقشه ای در سر دارند؟/ ترس پکن از بی‌ثباتی در افغانستان

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از روزنامه اطلاعات، سلطه طالبان بر افغانستان، شوک بزرگی به جامعه بین المللی بود و بسیاری از کشورها در تلاش برای ارزیابی مجدد روابط خود با رژیم جدید در افغانستان هستند. از جمله کشورهایی که به نظر می‌رسد رویکردی عملگرایانه برای این وضع اتخاذ می‌کند، چین است که گفته می‌شود در حال مذاکره با طالبان برای راه‌اندازی پرواز مستقیم بین پکن و کابل است.

دولت چین اگرچه از زمان به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان در سال ۲۰۲۱ تاکنون حکومت طالبان را به رسمیت نشناخته، اما در این راه گام برمی دارد و پس از به قدرت رسیدن مجدد طالبان در افغانستان، به تدریج روابط خود را با افغانستان گسترش داده است و در آخرین گام، پرواز مستقیم تجاری ارومچی-کابل را راه اندازی کرده که چهارشنبه هر هفته یک پرواز مستقیم بین کابل پایتخت افغانستان و ارومچی مرکز منطقه سین کیانگ چین انجام می شود.

این اقدام بالقوه در میان برخی ناظران که آن را گامی به سوی روابط نزدیک‌تر بین چین و طالبان و حتی به رسمیت شناختن ضمنی این گروه به عنوان دولت قانونی افغانستان می‌دانند، واکنش هایی را برانگیخته است.

البته برخی هم معتقدند برقراری چنین پروازی صرفا یک اقدام عملی با هدف تقویت روابط اقتصادی بین چین و افغانستان خواهد بود و نباید به عنوان یک بیانیه سیاسی تلقی شود.

چین نگران است کنترل منطقه مرزی با افغانستان را از دست بدهد، به همین دلیل «چین گانگ» وزیر امور خارجه تازه منصوب شده چین، تاکنون دو بار در عرض دو ماه گذشته با امیر خان متقی وزیر امور خارجه طالبان دیدار کرده است. چین از بی ثباتی در منطقه مرزی با افغانستان می ترسد و به همین دلیل علاقمند به توسعه و تقویت روابط است. این دو کشور ۷۶ کیلومتر مرز مشترک دارند که با منطقه سین کیانگ چین (محل سکونت اقلیت مسلمان اویغور) هم مرز است.

ابعاد و زوایا

راه اندازی پرواز مستقیم بین چین و افغانستان باعث نگرانی برخی محافل بین المللی شده است که معتقدند این می تواند نشانه ای از به رسمیت شناختن طالبان از سوی چین به عنوان حاکمان قانونی افغانستان باشد.

تصمیم چین برای راه اندازی این پرواز با واکنش های متفاوتی روبرو شده است. برخی آن را یک تحول مثبت می دانند که می تواند به رشد اقتصادی و ثبات در افغانستان کمک کند اما برخی دیگر نسبت به پیامدهای بالقوه آن برای امنیت منطقه نگران هستند. ازیک سو، پرواز مستقیم می تواند روابط اقتصادی بین دو کشور را تقویت و تجارت فرامرزی را تسهیل کند که می تواند برای هر دو اقتصاد مفید باشد.

چین بزرگترین شریک تجاری افغانستان است و راه اندازی این پرواز می تواند همکاری های اقتصادی بین دو کشور را بیش از پیش افزایش دهد و علاوه بر آن، این پرواز می تواند ارتباط اتباع افغان مقیم چین و بالعکس را فراهم کند.

از سویی، برخی دیگر معتقدند که زمان این اقدام با توجه به تحولات اخیر در افغانستان نگران کننده است. طالبان پس از خروج نیروهای آمریکایی، کشور را تحت کنترل خود درآورده اند و این باعث نگرانی هایی درباره احتمال نقض حقوق بشر و بی ثباتی شده است.

برخی کارشناسان بر این باورند که تصمیم چین برای راه اندازی این پرواز می تواند به عنوان نشانه ای از به رسمیت شناختن طالبان تعبیر شود که می تواند تلاش های بین المللی برای تحت فشار قرار دادن آنها برای احترام به حقوق بشر و مشارکت در گفتگوی مسالمت آمیز را تضعیف کند.

علاوه بر این، راه اندازی این پرواز می تواند پیامدهای ژئوپلیتیک گسترده تری داشته باشد. چین از طریق طرح کمربند و جاده (BRI) که هدف آن اتصال آسیا، اروپا و آفریقا از طریق سرمایه گذاری های زیرساختی و پروژه های توسعه است، نفوذ خود را در منطقه گسترش داده است. برخی تحلیلگران بر این باورند که BRIمی تواند به عنوان ابزاری برای گسترش نفوذ استراتژیک چین در افغانستان و منطقه وسیع تر مورد استفاده قرار گیرد که می تواند پیامدهایی برای توازن قوا در منطقه داشته باشد.

شایان ذکر است که طالبان از راه اندازی این پرواز استقبال کرده اند و ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان گفته که این امر باعث تقویت روابط اقتصادی بین دو کشور می شود. همچنین سبب شده که برخی کارشناسان گمانه زنی کنند که چین ممکن است به دنبال ایجاد روابط نزدیکتر با طالبان به منظور تأمین سرمایه گذاری های خود و حفظ منافع خود در افغانستان باشد.

راه اندازی پرواز مستقیم بین چین و افغانستان می تواند پیامدهای مثبت و منفی برای منطقه داشته باشد، یعنی در حالی که می تواند روابط اقتصادی بین دو کشور را تقویت کند، اما می تواند به عنوان سیگنالی برای به رسمیت شناختن طالبان و تلاش های چین برای گسترش نفوذ خود در منطقه نیز تلقی شود.

پیشینه روابط

روابط چین با افغانستان و طالبان در طول سال‌ها پیچیده و چند وجهی بوده که با ترکیبی از همکاری، رقابت و درگیری همراه بوده است. چند مورد تاریخی برای درک بهتر این رابطه به اختصار ذکر می شود:

در دهه ۱۹۹۰، چین از معدود کشورهایی بود که طالبان را به عنوان حکومت قانونی افغانستان به رسمیت شناخت. این به رسمیت شناختن بر اساس منافع استراتژیک چین در منطقه، از جمله تمایل این کشور برای مقابله با نفوذ هند در افغانستان و جلوگیری از گسترش افراط گرایی اسلامی در منطقه ناآرام سین کیانگ چین بود.

در این دوره، چین از رژیم طالبان حمایت دیپلماتیک و به آن کمک های اقتصادی کرد که در آن زمان درگیر جنگ داخلی با دیگر گروههای افغان بود. چین همچنین از تلاش‌های پاکستان برای میانجیگری مذاکرات صلح بین طالبان و دولت افغانستان، به عنوان بخشی از استراتژی گسترده‌تر آن برای ایجاد ثبات در منطقه حمایت کرد.

با این حال، پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، چین موضع خود را در قبال طالبان تغییر داد و به ائتلاف بین المللی که آنها را از قدرت برکنار کرد، پیوست. نگرانی های چین در مورد هراس افکنی تروریسم و جدایی طلبی در منطقه سین کیانگ، این کشور را مشتاق به همکاری با ایالات متحده و دیگر قدرت های غربی در مبارزه با افراط گرایی اسلامی کرد.

از آن زمان، چین گاهی روابطی تنش زا با طالبان که به عنوان یک گروه شورشی در افغانستان به فعالیت خود ادامه می داد، داشته است. چین بارها نگرانی خود را در خصوص تأثیرات احتمالی سرایت درگیری ها در افغانستان بر امنیت خود به ویژه در سین کیانگ، جایی که جدایی طلبان مسلمان اویغور در آن فعال هستند، ابراز کرده است. با این حال، چین در سال های اخیر به دنبال تعامل عمیق تر با افغانستان بوده و به عنوان بخشی از BRI، در پروژه های زیربنایی افغانستان از جمله شبکه های جاده ای و ریلی و همچنین معدن و انرژی سرمایه گذاری زیادی کرده است.

روابط اقتصادی رو به رشد چین با افغانستان همچنین به تعامل دیپلماتیک نزدیکتر با طالبان منجر شده است. چین میزبان چندین دور مذاکرات بین مقامات دولت قبلی افغانستان و نمایندگان طالبان در پکن بود تا بخشی از تلاش هایش برای ارتقای صلح و ثبات در افغانستان باشد.

تصمیم برای راه اندازی پرواز مستقیم بین چین و افغانستان را می توان گامی بیشتر در جهت ایجاد روابط نزدیکتر اقتصادی و دیپلماتیک با افغانستان از جمله طالبان دانست. با این حال، باید دید که روابط چین با طالبان در سال های آینده به کدام سمت خواهد رفت، به خصوص که شرایط امنیتی در افغانستان همچنان ناپایداراست.

پیامدهای سیاسی

راه اندازی پرواز مستقیم بین چین و افغانستان پیامدهای سیاسی بالقوه ای به ویژه از منظر روابط بین الملل و به رسمیت شناختن طالبان به عنوان یک دولت قانونی دارد و می توان آن را از چندین منظر بررسی کرد:

۱٫ روابط نزدیک چین و افغانستان: راه اندازی پرواز مستقیم بین چین و افغانستان می تواند نشان دهنده تقویت روابط اقتصادی و سیاسی بین دو کشور باشد. چین در حال حاضر یک سرمایه گذار بزرگ در افغانستان، به ویژه در بخش معدن است و پیوندهای نزدیک تر می تواند منافع بیشتری برای هر دو طرف به همراه داشته باشد.

۲٫ به رسمیت شناختن طالبان: برخی ناظران می گویند راه اندازی پرواز مستقیم می تواند به عنوان گامی در جهت به رسمیت شناختن طالبان به عنوان یک دولت قانونی تلقی شود، به این دلیل که طالبان در حال حاضر بیشتر مناطق افغانستان از جمله کابل پایتخت را تحت کنترل دارند و در مذاکرات با دیگر کشورها بر سر نقش آینده خود در افغانستان مشارکت داشته اند. با این حال، توجه به این نکته ضروری است که دولت چین به صراحت طالبان را به عنوان دولت قانونی افغانستان به رسمیت نشناخته است.

۳٫ تاثیر بر روابط بین الملل: مسئله به رسمیت شناختن یا عدم به رسمیت شناختن طالبان به عنوان یک دولت قانونی، موضوعی بحث برانگیز در روابط بین الملل است. بسیاری از کشورهای غربی، از جمله ایالات متحده آمریکا و چندین کشور اروپایی، طالبان را به رسمیت نشناخته اند و همچنان آنها را یک سازمان تروریستی می دانند. اگر چین، طالبان را به رسمیت بشناسد، می تواند منجر به تنش با این کشورها شود و به طور بالقوه به روابط چین با متحدانش آسیب برساند.

۴٫ پیامدهای اقتصادی: راه اندازی پرواز مستقیم بین چین و افغانستان می تواند پیامدهای اقتصادی قابل توجهی داشته باشد، به ویژه اگر منجر به افزایش تجارت و سرمایه گذاری بین دو کشور شود. با این حال، با توجه به بی‌ثباتی و نگرانی‌های امنیتی در افغانستان، انجام تجارت خارجی در افغانستان نیز خطراتی دارد.

بهره اقتصادی

اولا، پرواز مستقیم بین چین و افغانستان افزایش تجارت بین دو کشور را تسهیل می کند. در حال حاضر گزینه های کمی برای حمل و نقل کالا بین چین و افغانستان وجود دارد و بیشتر محموله ها از طریق جاده و از مسیر پاکستان یا ایران منتقل می شوند. این می‌تواند فرآیندی کند و غیرقابل اعتماد باشد چون کالاها اغلب در معرض تأخیر گمرکی، تشریفات اداری و خطرات امنیتی هستند.

در مقابل، یک ارتباط هوایی مستقیم، امکان حمل و نقل سریعتر و کارآمدتر کالا را فراهم می کند، تجارت را افزایش می دهد و هزینه های کسب و کار را در هر دو طرف کاهش می دهد.

ثانیا، پرواز مستقیم می تواند باعث رشد صنعت گردشگری افغانستان شود. چین منبع اصلی گردشگری خارجی است و سالانه بیش از ۱۵۰ میلیون گردشگر چینی به خارج از کشور سفر می کنند. اگرچه افغانستان ممکن است یک مقصد گردشگری سنتی نباشد، اما دارای میراث فرهنگی غنی و مناظر طبیعی خیره کننده است که می تواند مسافران ماجراجو را به خود جذب کند. یک ارتباط مستقیم هوایی، سفر گردشگران چینی به افغانستان را آسان‌تر و صنعت گردشگری این کشور را تقویت و شغل ایجاد می‌کند.

ثالثا، پرواز مستقیم می تواند نشان دهنده تمایل بیشتر چین برای تعامل با دولت تحت رهبری طالبان در افغانستان باشد. این می تواند فرصت هایی را برای سرمایه گذاری چین در زیرساخت ها، منابع طبیعی و سایر صنایع افغانستان باز کند. افغانستان دارای ذخایر معدنی قابل توجهی از جمله لیتیوم، مس و خاک های کمیاب است که می تواند برای شرکت های چینی که به دنبال تامین منابع برای صنایع تولیدی خود هستند، جالب باشد.

علاوه بر این، چین قبلا در چندین پروژه زیربنایی در افغانستان، از جمله ساخت ساختمان جدید پارلمان و یک سد بزرگ برق آبی سرمایه گذاری کرده است. پرواز مستقیم بین چین و افغانستان می تواند مزایای اقتصادی زیادی برای هر دو کشور، از جمله افزایش تجارت و گردشگری و فرصت های سرمایه گذاری به همراه داشته باشد. با این حال، باید دید که دولت تحت رهبری طالبان چگونه به چنین ابتکاراتی واکنش نشان خواهد داد و آیا مایل به همکاری با چین و سایر شرکای خارجی در پروژه های دوجانبه سودمند خواهد بود یا خیر.

نگرانی های امنیتی

وضع امنیتی در افغانستان چند سالی است به دلیل درگیری های مداوم بین طالبان و نیروهای دولت های قبلی ناآرام بوده است. طالبان از سوی بسیاری کشورها به مثابه یک سازمان تروریستی شناخته شده و در گذشته مسئول حملات متعدد علیه غیرنظامیان، مقامات دولتی و گردشگران خارجی بوده است. همچنین نگرانی هایی در مورد وضع امنیتی فرودگاه بین المللی کابل که فرودگاه اصلی افغانستان است، وجود داشته است. در سال ۲۰۲۱ این فرودگاه مورد حمله بمبگذاران انتحاری داعش(شاخه خوراسان) قرار گرفت که منجر به کشته شدن بیش از ۱۷۰ نفر از جمله ۱۳ نظامی آمریکایی شد.

این حمله نگرانی های جدی در مورد آسیب پذیری فرودگاه و ایمنی مسافران ایجاد کرد. با توجه به این نگرانی های امنیتی، بسیار مهم است که اقدامات لازم برای اطمینان از ایمنی و امنیت مسافران در پرواز مستقیم بین چین و افغانستان اتخاذ شود.

این اقدامات می تواند شامل رویه های امنیتی پیشرفته برای مسافران و چمدان ها و همچنین افزایش پرسنل امنیتی در فرودگاه باشد. همچنین مهم است که شرکت‌های هواپیمایی که پرواز مستقیم انجام می‌دهند، با استانداردهای امنیت هوانوردی بین‌المللی که توسط سازمان‌هایی مانند سازمان بین‌المللی هوانوردی غیرنظامی (ICAO) ایجاد شده‌اند، مطابقت داشته باشند و بهترین شیوه‌ها در امنیت هوانوردی را اتخاذ کنند. علاوه بر این، همکاری بین مقامات چین و افغانستان در زمینه تبادل اطلاعات و تلاش‌های ضد تروریسم در کاهش خطر حملات تروریستی یا سایر تهدیدات برای امنیت مسافران بسیار مهم خواهد بود.

واکنش های بین المللی

ازیک سو، برخی کشورها ممکن است راه اندازی این پرواز را یک تحول مثبت بدانند که نشانه ای از گشایش بالقوه در افغانستان به سایر نقاط جهان است و می تواند به عنوان گامی در جهت عادی سازی روابط با دولت جدید تحت رهبری طالبان و تشویق تعامل و همکاری بیشتر با سایر کشورها تلقی شود. از سوی دیگر، این نگرانی وجود دارد که راه اندازی این پرواز به عنوان به رسمیت شناختن ضمنی طالبان تعبیر شود و آنها را حاکمان قانونی افغانستان معرفی کند.

با توجه به تاریخ بحث برانگیز طالبان و عدم تعهد روشن به حقوق بشر و ارزش های دموکراتیک، ممکن است برخی کشورها این را اقدامی زودهنگام بدانند.

از نظر سیاست و دیپلماسی جهانی، راه اندازی پرواز مستقیم چین- افغانستان می تواند از منظر ژئوپلیتیک، موقعیت چین را به عنوان یک بازیگر کلیدی در آسیای مرکزی و خاورمیانه تقویت کند و به طور بالقوه نفوذ اقتصادی و استراتژیک آن را در منطقه افزایش دهد. این پرواز همچنین می تواند تنش های موجود بین چین و دیگر قدرت های بزرگ، به ویژه ایالات متحده را تشدید کند. ایالات متحده از حمایت چین از رژیم های استبدادی در سراسر جهان انتقاد کرده و ممکن است راه اندازی این پرواز را نمونه دیگری از تمایل چین برای همکاری با دولت های غیر دموکراتیک بداند.

واقع‌گرایی(رئالیسم) نظریه ای غالب در روابط بین الملل است که بر نقش قدرت و امنیت در شکل دادن به رفتار دولت ها تاکید دارد. بر اساس واقع‌گرایی، دولت‌ها اساسا با منفعت شخصی برانگیخته می‌شوند و به دنبال به حداکثر رساندن قدرت و امنیت خود در یک نظام بین‌المللی آنارشی هستند. در مورد روابط چین و افغانستان، واقع‌گرایی نشان می دهد که چین به دنبال گسترش نفوذ خود در آسیای مرکزی و خاورمیانه است تا منافع اقتصادی و استراتژیک خود را تقویت کند.

چین ممکن است با ایجاد پرواز مستقیم به افغانستان به دنبال تعمیق تعامل خود با دولت تحت رهبری طالبان و دسترسی امن به منابع طبیعی و بازارهای افغانستان باشد. در عین حال، واقع‌گرایی همچنین نشان می دهد که دیگر قدرت های بزرگ، به ویژه ایالات متحده ممکن است نفوذ فزاینده چین در منطقه را تهدیدی برای منافع خود بدانند. این می تواند منجر به افزایش رقابت و تنش بین چین و ایالات متحده شود و به طور بالقوه خطوط گسل های ژئوپلیتیک موجود را تشدید کند.

در حالی که واقع‌گرایی می‌تواند به ما در درک برخی ملاحظات اساسی در روابط چین و افغانستان کمک کند، مهم است که بدانیم این فقط یک دیدگاه نظری در میان بسیاری از دیدگاه‌ها است. چارچوب‌های دیگر مانند لیبرالیسم یا سازه‌گرایی ممکن است تفسیرهای متفاوتی از رویدادهای مشابه ارائه دهند و عوامل جایگزینی مانند هنجارها، ارزش‌ها و نهادها را برجسته کنند.در مورد روابط چین و افغانستان، برخی ناظران استدلال می کنند که چین به دنبال بهره برداری از منابع طبیعی افغانستان، به ویژه مواد معدنی کمیاب آن، به منظور تقویت اقتصاد صنعتی رو به رشد چین است.

از منظر ژئوپلیتیک، پرواز مستقیم چین – افغانستان این پتانسیل را دارد که موقعیت چین را به عنوان یک بازیگر کلیدی در آسیای مرکزی و خاورمیانه مستحکم کند و ممکن است به افزایش همکاری های اقتصادی و استراتژیک بین چین و افغانستان منجر شود.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید