استاد تاریخ مشهور دانشگاه تهران تعلیق شد؛ داریوش رحمانیان: خطای محاسباتی کردهاند!
به گزارش اقتصادنیوز این استاد دانشگاه در کانال تلگرامی خود نوشت: نخست بگویم که تعلیق و اخراج من کار آسان و سادهای نیست. گمان میکنم تصمیم به تعلیق من خطای محاسباتی عجیبی بوده است که ریشه در توهم دارد. طرف گویا در حالی شبیه مستی چنین تصمیمی گرفته است. هرچه فکر میکنم عقلم به جایی قد نمیدهد که این تصمیم بسیار ناشیانه چطور گرفته شده است.
و اما:
پارهای دوستان از تعلیق من و از اینکه ممکن است از دانشگاه اخراج شوم از سر لطف و محبت و دلسوزی اظهار نگرانی میکنند و غصه میخورند.
این یکی دو روز فراوان تماس تلفنی و پیامک داشتم. زبانم قاصر است از تشکر در برابر این همه لطف و عنایت. اما به همهی این دوستان صمیمانه و صادقانه و بدون ذرهای اغراق عرض میکنم که کمترین اندوه و دغدغهای ندارم. پوستم کلفتتر از اینهاست. گرگپالاندیده هستم. هم در زندگی شخصی و هم در زندگی حرفهای فراوان و بیش از حد شمار با فشار و مشکل و مانع و گرفتاری و بحران دستوپنجه نرم کردهام. در طول سی سال تدریس در دانشگاه همواره زیر فشار و تهدید بودهام و پایمال شدن حق و حقوق را به انواع و اقسام تجربه کردهام. خلاصه اینکه از وقتی چشم به این جهان گشودهام طعم بحران و کمبود و سختی و تنگی و... را همهرقم چشیدهام. اینک وقتی که به این راه دراز سنگلاخ طیشده مینگرم بابت همهی آنچه که پیش امده است از ژرفای دل و جان خدا را شکر میکنم. همهاش الطاف خفیهی الهی بوده است. نه تنها گله و شکایتی ندارم؛ بلکه عمیقاً بر این باورم که اگر هر مویی که بر تن دارم زبان شود شکر یک از هزار را بجا نتوانم آورد. من نام همهی رنجها و بلاهایی که دیدهام را گذاشتهام « گنجهای رنجنما » و « طلاهای بلانما ».
انشاءالله که این سخنان را حمل بر مبالغه و شعار و چیزهایی از این قبیل نمیکنید. اینها را با کمال خلوص و صمیمیت نوشتم تا دوستانی که میکوشند مرا دلداری و امید بدهند بدانند که لطف حضرت حق دیرزمانیست بیخ ترس و نگرانی بابت امور دنیوی را از دل و جان من کنده است.
دنیا آن قدر ندارد که بر او رشک برند
یا وجود و عدمش را غم بیهوده خورند
دوستان عزیز چنانچه کار به اخراج من کشید، که البته گمان نمیکنم بکشد، برای شخص من کمترین اندوه و دغدغهای نداشته باشید؛ اما برای ایران چرا. دریغا که کار ایران به جایی بکشد که گریز نخبگان حدت و شدت و گسترهای بیش از این یابد. پیش از چند بار نوشتهام که گریز نخبگان از کشور از ایلغار مغول بدتر است و بنیاد ایران را بر باد میدهد. برای آیندهی ایران عزیز بیمناک باید بود و باید تا دیر نشده کاری کرد. من دربارهی آیندهی ایران هم خوف دارم و هم رجا و تحقق هر یک از این دو به کنش خود ما بستگی دارد. یا ما سرنوشت را به دنبال خود میکشیم و یا خدای ناکرده سرنوشت ما را به دنبال خود خواهد کشید و ...
در برابر مهر و محبت همه شما از سر صدق و صفا سر تعظیم فرو میآورم.
باز هم عرض میکنم تعلیق و اخراج شخص من در آنچه که مربوط به منافع و مصالح شخصی من است سرسوزنی اهمیت ندارد.
ناچار شدم این یادداشت را بنویسم تا یاران و دوستان عزیزتر از جان و همکاران و آشنایان دور و نزدیک بیش از این به خود زحمت تماس تلفنی و ارسال پیامک ندهند.
هرچه پیش آید خوش آید.
بخشید اگر پرحرفی شد.
#داریوش_رحمانیان
سوم شهریور هزار و چهارصد و دو