توافق با ایران؛ بازی برد یا باخت برای بایدن؟
به گزارش اقتصادنیوز ، ایالات متحده به دلیل تندادن به سیاست ایران مبنی بر مذاکره برای آزادی زندانیان، انتقادات زیادی شنیده است. اما افراد آگاهی به مسائل خاورمیانه در دولت جو بایدن خدمت میکنند که تجربه قابلتوجهی در مذاکرات با ایران دارند. از جمله خود بایدن که در زمان مذاکره و امضای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) معاون باراک اوباما بود. بنابراین، آنها نه در این موضوع تازهکار بوده و نه در مورد پیامدهای سادهلوحانه فکر میکنند. در عوض، برای درک اینکه چرا دولت او این اقدام را انجام داد، لازم است که در ابتدا، جایگاه موضوع زندانیان به عنوان بخشی از سیاست گسترده کاخ سفید در قبال ایران را بفهمیم.
در مقابل، اعمال نفوذ و حمایت نظامی ایران از بازیگران منطقهای غیردولتی و نیمهدولتی نشاندهنده یک اولویت امنیتی واقعی، اما با این وجود درجه دوم است. واقعیتهای سیاسی و اجتماعی حاکم در کشورهایی مانند لبنان، سوریه و عراق به این معنی است که گروههای مورد حمایت ایران حتی اگر نگوییم غالب، نقش مهمی داشته و بنابراین حذف نفوذ تهران اساساً غیرممکن است.
آنطور که اکوایران به نقل از وبگاه استراتژیست گزارش داده است، با توجه به این موضوع، تصمیم دولت بایدن برای تضمین آزادی زندانیان و آزادی سرمایههای مسدودشده ایران در کره جنوبی آسانتر بود. آزادی بازداشتشدگان در فهرست اولویتهای بایدن قرار داشت. همانطور که او در ماه مارس گفت: «بازگرداندن این افراد اولویت اصلی دولت است. ما به کار خود برای بازگرداندن همه آمریکاییهایی که زندانی شدهاند، ادامه خواهیم داد».
هیچکس از این که زندانیان به ایالات متحده بازگردانده شدهاند، ناراحت نیست. بلکه سؤال این است که آیا نوع مبادلهای که انجام شد، بهایی که پرداخت شد و تقویت این استراتژی در نگاه ایرانیها ارزشش را داشت؟ احتمالاً در بحث بهای پرداختشده مناقشه کمی وجود دارد. مشکل تحریمهای کلی علیه نظامهای اینچنینی این است که کسانی که رنج میبرند، اغلب مردم عادی و بیگناه هستند. وجوه مسدودشده در سئول برای نفت صادراتی ایران به کره جنوبی بود که پول آن تا زمان اعمال تحریمهای یکجانبه ترامپ، پرداخت نشده بود.
در نگاه دولت بایدن، این پولها قربانی تصمیم ترامپ بود و این دولت هرگز با آن موافقت نکرده بود؛ بنابراین، کاخ سفید لزومی به پایبندی به آن نمیبیند. توافق فعلی همچنین مستلزم آن است که استفاده از این پولها توسط قطر نظارت شده و فقط برای اهداف بشردوستانه هزینه شود. اینکه آیا در عمل چنین اتفاقی میافتد، باید دید، اما در تمام سالهای تحریم علیه تهران، ایران همچنان توانسته فعالیتهای منطقهای خود را تأمین مالی کند و بنابراین، آزادسازی این سرمایهها هیچ تغییری در بازی ایجاد نمیکند.
طرح این استدلال که این مبادله منجر به بازداشت بیشتر شهروندان آمریکایی خواهد شد یا خیر، منطقی به نظر میرسد. با این حال، بازداشت این زندانیان تحت تأثیر چنین شرایطی نبوده و آنها اولین آمریکاییهایی نبودند که در ایران بازداشت شدهاند.
با در نظر گرفتن این موضوع، در حالی که دولت بایدن به شهروندان آمریکایی در مورد خطرات سفر به ایران هشدار داده و این واقعیت که در صورت بازداشت آنها، واشنگتن نمیتواند بازگشتشان را تضمین کند، ریسک حسابشدهای را پذیرفته است.
در مورد این سؤال که فارغ از آزادی زندانیان، آیا اصلاً این مبادله باید انجام میشد، باید آن را به عنوان بخشی از سیاست کلی دولت اوباما و دولت بایدن مبنی بر مهار برنامه هستهای ایران دید. اگر کسی بپذیرد که برجام در محدودکردن برنامه هستهای ایران مؤثر بوده و سیاست «فشار حداکثری» ترامپ دقیقاً عکس آن را به دست آورده است، در آن صورت، محدودیت برنامه هستهای ایران از طریق مذاکره تنها راه واقعی برای دستیابی به نتایجی معنادار خواهد بود. برای رسیدن به میز مذاکره، مبادله زندانیان گامی مقدماتی و منطقی برای رسیدن به چنین نتیجهای است.
در روزهای گذشته، برخی رسانهها ادعا کردهاند که مجوز مذاکره مستقیم با آمریکا در این زمینه صادر شده است؛ اما هر دو کشور این گزارش را تکذیب کردهاند. این که آیا ازسرگیری مذاکرات امکانپذیر بوده یا خیر، مشخص نیست.
احتمالاً دولت بایدن فکر میکند که مبادله زندانیان به عنوان تنها راه دستیابی به هدف جامع خود، یعنی مهار برنامه هستهای ایران، ارزش تلاشش را داشت. اما حتی اگر شرایط را برای مذاکرات آتی فراهم نکند، حداقل این پنج نفر دیگر در ایران زندانی نیستند.