دستان خالی کی یف و مسکو؛ برنده پنهان جنگ اوکراین؟
به گزارش اقتصادنیوز ،بیش از یک سال و نیم از حمله روسیه به اوکراین می گذرد. جنگ آنطور که روس ها انتظار داشتند پیش نرفت. شواهد نشان می دهد روس ها منتظر جنگ کوتاه بودند تا ارتش اوکراین و اراده اش را در هم بشکنند. به باور ناظران کرملین نشین ها به خوبی میدانستند که آمریکاییها اندک زمانی تسلیحات لازم را در اختیار اوکراین قرار خواهند داد؛ گزاره ای که خطر درگیری طولانیمدت را به همراه خواهد داشت.
جنگ سرد به سبکی نوین
جرج فریدمن، تحلیلگر ژئوپلیتیک و استراتژیست روابط بینالملل با انتشار یادداشتی در اندیشکده ژئوپلیتیکال فیوچر، نوشت: اوکراین از میهن خود دفاع کرده ، بنابراین روحیه نظامیان این کشور بالاست. ماموریت اوکراین عقب نشاندن روس ها به آن سوی مرزها است. طبیعتا استراتژی اصلی این بازیگر سرعت بوده و هست؛ از همین رو این بازیگر از واحدهای نسبتا کوچکی برای ضربه زدن به نیروهای روسی که کند حرکت می کردند استفاده کرد. اما زمانی که روس ها با سلاح های سنگین موضع دفاعی گرفتند، استراتژی اوکراین کارآمدتر شد. تسلیحات ارسالی ایالات متحده و ناتو باعث افزایش تلفات در مواضع دفاعی مسکو شد.
جنگ آمریکا و روسیه از جهاتی متمایز از جنگ روسیه و اوکراین بود. ترس روس ها این بود که نیروی آمریکایی در مرز اوکراین بتواند به مسکو ( واقع در 300 مایل (480 کیلومتری)) حمله کند. آمریکایی ها نیز در هراس بودند که سقوط اوکراین موجب شود نظامیان روس وارد خط شرقی ناتو شده و جنگ سرد دیگری را رقم بزنند. از این منظر، جنگ ارتباط چندانی با اوکراین ندارد، صرفا بازیگران درگیر در این نبرد را تحریک کرده و به سمت جنگ سرد دوباره دردناک و خطرناک کشانده است.از این منظر، حمله روسیه به اوکراین اقدامی علیه آمریکایی ها قلمداد شد. هدف از واکنش آمریکا نه تنها جلوگیری از وقوع چنین گزاره ای بود، بلکه زمینه سازی جهت پیشروی اوکراینی ها با تجهیزات آمریکایی ها به سوی حساس ترین بخش های مرز روسیه قلمداد شد.
بازی معلق
ماحصل تاکتیک های دو قدرت بزرگ آن بود که روسها در حوزه دفاعی موضع قدرتمندی را اتخاذ کنند. نظامیان روسیه حملات علیه مواقع کی یف را ادامه داده، اما فعلا نتوانستند به خواسته شان برسند. حالا اوکراینی ها دست به ضد حمله زده و در صورت حمله غیرمنتظره روسیه، نیروهای خود را عقب نگه می دارند. به معنایی دیگر، امروز اوکراین و روسیه هر دو مواضع یکدیگر را هدف قرار می دهند و در عین حال موضع دفاعی شان را حفظ می کنند. بنابراین، ما شاهد نوعی جنگ منجمد بودهایم که در چارچوبش نیاز به داشتن موقعیتها، تخصیص نیروی کافی برای دستیابی به اهداف اولیه غیرممکن است. چنین رویارویی هایی عمدتا باتلاقهای سیاسی ایجاد خواهند کرد؛ باتلاق هایی که در چارچوبش هر دو طرف میترسند هر حرکتی پیامدهای سیاسی برای آغاز مذاکرات صلح داشته باشد.
زلنسکی معتقد بود که اگر مداخله آمریکا باعث سقوط روسها نشود، حداقل به اوکراین اجازه میدهد تا در مقیاس وسیع دست به ضدحمله بزند. اما ایالات متحده درگیر درگیری متفاوتی است: دور نگه داشتن روسیه از ناتو. چنین خواسته ای توان روس ها را کاهش می دهد اما سرکوب نمی کند.روسیه آمریکا را از مرزهای خود دور نگه داشته، اما قادر به انجام فعل دیگری نیست. اوکراین حاکمیتش را بر بخش زیادی از کشور حفظ کرده و ایالات متحده نفوذ روسیه به خارج از اوکراین را بعید می داند.شواهد نشان می دهد که ایالات متحده به هدف خود رسید، در حالی که روسیه و اوکراین هنوز معلق مانده اند. با این حال، آنها نیز هنوز خرد نشده اند. اوکراین امروز کشوری تقسیم شده است، پس نمی تواند مدعی پیروی شود، روسیه نیز آنقدر از مرزهای قدیمی اش عبور کرده که نمی تواند ادعای پیروزی کوچک داشته باشد.
بنابراین پس از دو سال جنگ، چگونگی پایانش روشن است. همه در این جنگ شکست خوردند و در زمان مناسب رهبران نیز شکست خواهند خورد. و این همان چیزی است که صلح اجتناب ناپذیر را به تاخیر می اندازد.