مدارس یاغی!
اینجانب بهعنوان معلمی که تربیت خود را از مسجد آغاز نمودم و خود تربیتیافته مساجد بوده و طی سالهای خدمت در آموزشوپرورش در سطوح مختلف همواره مشوق ارتباط وهمکاری بین مساجد و مدارس بودهام. این مصوبه را بدعتی خطرناک در آموزشوپرورش ایران میدانم و بهعنوان یک کارشناس ارشد امور پرورشی دانش آموزان مراتب نگرانی خود را از تأسیس این قبیل مدارس اعلام و به دلایل زیر خواستار توقف این مصوبه از سوی شورای محترم نگهبان و وزارت آموزشوپرورش میباشم:
- هر چیز به جای خود نکوست. مدرسه یک نهاد آموزشی و پرورشی با کارکرد مشخص و مسجد یک نهاد دینی و اجتماعی با کارکرد معین و متفاوت است. آنچه در مدرسه انجام میشود آموزش خواندن و نوشتن و علوم مختلف طبیعی، انسانی و ریاضی و پرورش مهارتهای بهرهمندی از دانش و علوم جدید در زندگی فردی، شغلی و اجتماعی است؛ اما کار مسجد تقویت بنیادهای اعتقادی اهل مسجد است؛ بنابراین همچنانکه مدرسه نمیتواند در نقش مسجد ایفای وظیفه نماید و مساجد هم نخواهند توانست مأموریت مدارس را متکفل گردند .
- ممکن است این تصور در ذهن طراحان ایجاد "مدرسه مسجد "متبادر شود که مدارس دانش آموزان را از تربیت دینی دور و آنان را سکولار تربیت مینمایند؛ بنابراین مناسبترین شیوه تربیت دینی دانش آموزان، تأسیس مدرسه دردرون مساجد است حال این پرسش ها مطرح است:
الف- آیا مساجد بعد از انقلاب در انجام مأموریتهای دینی بهویژه در تربیت نسل جوان توفیقی داشتهاند؟ هم اینک چه تعداد از نوجوانان و جوانان در مساجد کشور فعالیت و حضور دارند؟
ب- آیا مساجد فعلی قادرند که امور آموزشوپرورش دانش آموزان را در مقاطع مختلف تحصیلی (ازابتدایی تا متوسطه) و در جنسیت مختلف به ویژه دختران را عهدهدار شوند؟ چه تجربه و مستند موفقی در این خصوص قابل استفاده در اختیار است؟ با چه پشتوانه و دلگرمی و با چه مطالعه وتحقیقی می خواهید کار آموزش وپرورش دانش آموزان را به مساجد واگذار نمایید ؟
- آیا مجلس شورای اسلامی به ابعاد صدور مجوز قانونی تأسیس مدرسه در درون مساجد توجه نموده است؟ چگونه میتوان کار تخصصی آموزشوپرورش دانش آموزان را به هیات امناء مساجد واگذار نمود؟ احتمالاً نمایندگان محترم یا هیات امناء مساجد را نمیشناسند و یا از ماموریت آموزشوپرورش و مدارس بیاطلاع هستند؟ آیا در میان نمایندگان محترم چند متخصص تعلیم و تربیت و یا دانشآموخته رشتههای مختلف آموزش و پرورش وجود ندارد که به ابعاد این تصمیم از نظر کارشناسی و تخصصی توجه نماید؟
- پیوند مسجد و مدرسه امری مقدس و ستودنی است اما تلفیق مدرسه و مسجد امری مذموم و ناپسند است. همکاری مسجد و مدرسه کار پسندیدهای است؛ اما واگذاری مأموریت مدارس به مساجد کار ناصواب و ایجاد انحراف در امر تعلیم و تربیت دانش آموزان است. امروزه امر تعلیم و تربیت پیچیدهتر از گذشتهها شده و روز به روز بر پیچیدگی و سختی امور پرورشی و آموزشی دانش آموزان افزوده میشود و دنیای دیجیتال این پیچیدگی را مضاعف و بسیار سخت نموده است. چقدر سادهاندیشی است که تصور شود با حضور دانش آموزان در مدارس و تحت لوای امام جماعت و یا هیات امناء مساجد نه فقط امور آموزشی آنها بهبود مییابد بلکه مهمتر برای امور تربیت دینی آنها اعتلاء و اثربخش خواهد بود.؟
- آموزشوپرورش یک نهاد تخصصی با بیش از 400 رشته تحصیلی و دارای استانداردهای تعریف شده در حوزه های آموزشی، پرورشی، فضای درسی و تکنولوژی آموزشی، فضای بهداشتی، ایمنی ساختمانها و ....وحاصل تجربه بیش از 5 قرن دردنیای جدید وبیش از 150 سال در ایران عزیز است هیات امناء مساجد چگونه میتوانند این استانداردها را در دروس مساجد پیادهسازی نمایند؟
- به نظر میرسد مشکل این قبیل تصمیمات نوع نگاه به نهاد تعلیم و تربیت در ایران و کارکرد آن برمیگردد. مدتی است در حاکمیت جمهوری اسلامی اندیشهای آشکار شده که مدارس را محصول تمدن غرب میدانند. چنان که دانشگاهها را این گونه معرفی نموده اند و تربیتیافتگان و آموزش دیدگان نظامهای آموزشی را سکولار و بلکه بیدین و مرعوب در مقابل تمدن غرب معرفی می کنند و ادامه فعالیت نظامهای آموزشی را به شکل متعارف درایران برنمیتابند. و دائما" نهاد آموزش و پرورش را برخواسته از ذهنیت های نادرست تحقیرو سرزنش می کنند!
از سوی دیگر کارکرد نهاد آموزش و پرورش را ایدئولوژیک و در تلاشاند که از سازوکارهای جدیدی برای دینی شدن مدارس و آموزشوپرورش بهره گیرند و در یک مجموعه بههمپیوسته از استخدام طلاب در آموزشوپرورش به ازای هر مدرسه یک روحانی تا توسعه همه جانبه همکاری آموزشوپرورش با حوزههای علمیه درسطوح مختلف و واگذاری بخشی از مدارس به مراکز حوزوی و علمیه و یا واگذاری بخشی از مدارس به سازمان بسیج و سپاه پاسداران و سایر نهادی های دینی و انقلابی و... و امروزه واگذاری مدارس به هیات امناء مساجد و فرداها باید منتظر خبرهای جدیدتری باشیم.
- آنچه امروز آموزش و پرورش را تهدید میکند تحجر و واپسگرایی است. کما این که قشری گری، مقدس نمایی، ظاهر بینی و برداشت سطحی از دین و مقاومت در برابر عقلگرایی و پویایی در اجتهاد در بسیاری از بخشهای جمهوری اسلامی، امری متعارف شده و مدتی است در ستیز کامل با اندیشه های ناب امام خمینی(ره) هستند و متأسفانه روز به روز جمهوری اسلامی به قول سید محمد خاتمی در حال تبدیل شدن به ناجمهوریت و بلکه به سمت حکومت و خلافت اسلامی پیش میرود و خطری که بنیانگذار جمهوری اسلامی همه را ازآن بر حذر میداشت و خون دلهایی که بابت آن خورده بود امروز باحمایت رسمی دستگاههای حاکمیتی در حال مستقر شدن در ساختار جمهوری اسلامی ایران است.
تحجر و واپسگرایی در همه ارکان حکومتی امری خطرناک و بازگشت به عقب است؛ اما استقرار آن در نظام آموزشوپرورش خطرناکتر و بدعتی نگرانکننده برای دور شدن جوانان و جامعه از تربیت اصیل دینی و اسلام رحمانی است.
دین ناسازگار با نیازهای اجتماعی جامعه امروز هم درجامعه دین زدایی میکند و هم نوجوانان و جوانان و دانشآموزان را از علوم و فناوریهای نوین بیبهره خواهد ساخت.
آموزش وپرورش سرمایه ملی، اجتماعی و فرهنگی مردم ایران بوده و خواهد بود و همیشه فراتر از انقلاب های ملی و توانمندی های محلی هویت خود را حفظ نموده است تاریخ آموزش و پرورش یکصد و پنجاه سال اخیر را مطالعه نمایید ماحق نداریم سرمایه های تاریخی و ملی و فرهنگی نسل های مختلف را تاراج نماییم سرکشی، نافرمانی و شورش در مقابل نظام تاریخی آموزش و پرورش همان تاسیس مدارس یاغی است که امروز به نام مسجد مدرسه در حمایت قانون و مجلسیان قرار گرفته است! ما که هنوز درکیفیت یادگیری؛ عدالت آموزشی و مشروعیت آموزش و پرورش دچار بحران و نگران هستیم لطفا جامعه و نوجوانان و جوانان و معلمان را بیش از این نگران نسازیم.
*معاون اسبق پرورشی وزارت آموزش وپرورش .
منبع: جماران