تلاش مشترک اپوزیسیون خارجی و تندروهای داخلی برای حمله به پزشکیان و کاهش مشارکت در انتخابات
به گزارش اقتصادنیوز روزنامه اعتماد نوشت: گروههای رایدهنده ثابت- حدود 10 تا 15 میلیون که به صورت دایمی بر اساس دیدگاههای سیاسی و یا تکلیف شرعی در انتخابات شرکت میکنند عموما گزینه اصولگرایان را انتخاب میکنند .
اگرچه در این دوره از انتخابات حتی بخشی از اصولگرایان نیز تلویحا از مسعود پزشکیان در برابر سعید جلیلی حمایت کردند اما واقعیت امر این است که آرای خاکستری و گروههای مردد برای مشارکت در انتخابات کسانی هستند که در صورت حضور در پای صندوقهای رای نام مسعود پزشکیان را بر روی برگه رای خود مینویسند.
با این معادله ساده رفتارهای تندروهای داخلی و اپوزیسیون خارجی برای تلاش در راستای کاهش مشارکت مردم در انتخابات معنی پیدا میکند. دو جریانی که شاید در ظاهر از اساس هیچ قرابتی با هم نداشته باشند اما هر دو راهبرد کاهش مشارکت مردم سعی در پیگیری اهداف خود با یک استراتژی را دارند.
مرور گفتهها و فعالیتهای این گروهها در هفتههای اخیر به خوبی نشان میدهد که محور اصلی تلاش برای ناامید کردن مردم از صندوق رای برای هرگونه امکان تغییر و اصلاح و البته تمرکز تخریب و حمله به مسعود پزشکیان است.
با این راهکار این گروهها سعی کردند رای مرددین که به نام مسعود پزشکیان ثبت میشد را به سمت رای ندادن سوق دهند و بتوانند خواسته مورد نظر خود را اعم از کاهش مشارکت و تحریم انتخابات به عنوان دستاوردی برای حمله به نظام و یا کاهش رای مسعود پزشکیان برای شکست در مقابل رای رقیب، محقق سازند.
رسانههای فارسی زبان و اپوزیسیون خارجی در خط حمله به پزشکیان
مرور برنامههای رسانههای فارسی زبان به خصوص شبکه ایران اینترنشنال در هفتهها و روزهای منتهی به انتخابات به وضوح و روشنی نشان از تلاش این رسانهها و جریانهای حامی آنها برای کاهش مشارکت داشت. این جریان با سه راهبرد سعی در کم کردن تمایل و انگیزه مخاطبان و بینندههای خود در مورد انتخابات داشت.
نخست القای این تصویر که هیچ امیدی به تغییر و بهبود مشکلات از طریق صندوقهای رای وجود ندارد و حتی در صورت برگزاری انتخاباتی سالم منتخب مردم تغییری در شرایط مردم ایجاد نمیشود. ذیل این راهبرد بسیار تلاش شد تا صحت و سلامت انتخابات زیر سوال رفته و با تاکید بر اینکه گزینه مورد نظر حاکمیت پیش از این انتخاب شده است، مردم را از مشارکت در انتخابات ناامید کنند.
دوم تاکید بر موضوع اختیارات رییسجمهور بود. مشخصا برنامهها و محتوای تولید شده توسط این شبکهها و یا مطالب نقل شده توسط چهرههای اپوزیسیون خارج از کشور حول این مساله مانور میداد که حتی در صورت پیروزی کاندیدای اصلاحطلب از اساس رییس جمهو در ساختار جمهوری اسلامی فاقد هر گونه اختیار و توان برای تغییر شرایط موجود است و از این نگاه نیز رای دادن و مشارکت در انتخابات امری بیهوده است.
راهبر سوم و اصلی این جریانها و براندازان در خارج از کشور و محوری که اپوزیسیون خارجی بهشدت به آن چنگ زده بود تخریب و حمله به مسعود پزشکیان بود حال آنکه کمتر دیده شد که این جریان کمترین موضوع یا نقدی را خطاب به کاندیدای دیگر یعنی سعید جلیلی بیان کند. انگیزه البته مشخص است به این معنی که باید کسانی را از رای دادن منصرف میکردند که در صورت حضور در پای صندوق رای به پزشکیان رای میدادند.
با این سه راهبرد اپوزیسیون خارج از کشور و رسانههای فارسی زبان در خدمت آنها سعی کردند با تخریب پزشکیان کاهش مشارکت را محقق سازند.
از منظر این جریان کاهش مشارکت نوعی پیام مبنی بر روگردانی مردم از حکومت است و این مهم از نظر آنها باید از طریق ناامید کردن و تخریب مسعود پزشکیان دنبال میشد تا مشارکت در حد همان پایگاه رای سخت نظام که به سعید جلیلی رای میدهند باقی بماند. علاوه بر اینکه سعید جلیلی نماد امتداد وضعیت فعلی نیز بود و این ادعای این جریان و براندازان را به صورت نمایشی تایید میکرد که با رای دادن و مشارکت در انتخابات هیچ چیز تغییر نمیکند و در همیشه و کماکان بر پاشنه مشارکت قبلی میچرخد.
در دور نخست این انتخابات شاهد صحنههایی عجیب از حضور نیروهای اپوزیسیون وابسته به حکومت سابق، سازمان مجاهدین خلق یا گروههای دیگر بودیم که با حضور در مقابل درب سفارتخانهها در کشورهای مختلف حتی با اعمال زور و برخورد فیزیکی سعی داشتند تا مانع از رای دادن ایرانیان شوند . شاید یکی از ماندگارترین قابهای برهم خوردن این بازی نیز فیلمی کوتاه از رای دادن و صحبت کردن یک زن ایرانی در آلمان بود که از رای دادن خود به پزشکیان دفاع میکرد. در ویدئوی کوتاه منتشر شده بعد از دور نخست انتخابات یک زن دوربین به دست در حال دعوای شدید لفظی و حتی درگیری فیزیکی با زوجی مسن است. زن رایدهنده اینگونه از رای دادن خود علیرغم حمله افراد برانداز دفاع میکند: «میدانم با چه سختی اینجا آمدیم. نمیخواهم مملکتم مانند سوریه و لبنان نابود شود. من از شخصی خوشم آمد و اینجا آزادم که به او رای دهم».
تندروهای داخلی؛ تخریب پزشکیان، کاهش مشارکت و پیروزی حداقلی
در سالهای اخیر ویدئوی کوتاهی به عنوان بخشی از گفتوگوی حمید رسایی از چهرههای اصولگرا منتشر شد که با طرح این ایده که « کاهش مشارکت و یا برگزاری انتخاباتی با مشارکت پایین» به نفع جریان اصولگرا است با بازتاب زیادی مواجه شد. رسایی بعدها این اظهارات را تقطیع شده خواند و گفت که نیت صحبت او توجیه یا تطهیر نرخ پایین مشارکت نبوده است اما واقعیت امر این است که با مرور انتخابات در ادوار گذشته به خوبی این مساله روشن است که در انتخاباتهایی که به هر دلیل نرخ مشارکت پایین باشد برنده و منتخب بیرون آمده از صندوقهای رای نه چندان پر گزینه اصولگرایان است.
بالاترین نرخ مشارکت انتخابات ریاستجمهوری متعلق به سال 1388 با 85 درصد بوده است، رقابت پرشوری میان دو کاندیدا با دو دیدگاه متمایز که دو مسیر کاملا متفاوت را برای کشور ترسیم میکرد، چنانچه در عمل نیز این تفاوت خود را نشان داد. عملکرد دولت دهم منجر به اعمال تحریم علیه کشور شده و ایران از سال 90 وارد مرحله جدیدی شد که با همه تلاشها از مصائب آن رهایی نیافته است. با وجود سرخوردگی از انتخابات 88، مردم باز به صحنه آمدند و نرخ مشارکت 73 درصد شد. همین رقم در سال 96 تکرار شد.
از سال 1400 اما معادله کاملا تغییر کرد. تسلط رویکرد خالصسازی در روند بررسی صلاحیت کاندیداها و همچنین سرخوردگی و ناامیدی از اثرگذاری نهاد دولت- که بخشی از آن به نقدهای غیرقابل انکار به دولت روحانی باز میگشت- باعث شد که نرخ مشارکت از 73 درصد سال 1396 به 48 درصد کاهش یابد.
این کاهش 25 درصدی معلول فقدان رقابت و ناامیدی مردم بود. تجربیاتی که در انتخابات مجلس یازدهم و دوازدهم نیز ملموس بود. با این وجود با تایید صلاحیت مسعود پزشکیان تا اندازهای شرایط و ترکیب کاندیداها متمایز از دوره قبل شد و از جانب گروههای تندرو داخلی این خطر احساس شد که او میتواند کاتالیزور افزایش مشارکت باشد. افزایشی که در نهایت به نفع پزشکیان و رایدهندگان به او میشد نه به نفع جریان رقیب.
همین شد که این گروههای تندرو در داخل کشور سعی کردند راهبرد کاهش مشارکت در انتخابات را در پیش بگیرند . آنچه در روزهای اخیر از جانب چهرههای مختلف نزدیک به این جریان بیان شده است به خوبی گویای این امر است که با بیان برخی از حرفها سعی دارند تا با القای ناامیدی مردم را از مشارکت در انتخابات ناامید کنند. راهبرد اصلی این گروهها هم البته همانند اپوزیسیون خارج از کشور تخریب و حمله به مسعود پزشکیان بود. پزشکیان به صفت ذاتی خود در بسیاری از موارد در مناظرات گفت که برنامه خاصی در برخی حوزهها ندارد و بهطور حتم برنامه کارشناسان و خبرگان این حوزه را اجرا و پیاده میکند. این اعتراض صریح و صداقت در گفتار باعث شد تا این گروهها در فضای مجازی موجی بر این اساس راه بیندازند که پزشکیان فاقد برنامه است.
علاوه بر این برخی از چهرههای منتسب به این گروهها سعی کردند با بیان موضوعاتی از قبیل اینکه اگر پزشکیان رییسجمهور شود به مرور دیگر اثری از حجاب در جامعه نمیماند. این دست از اظهارات عموما برای ترساندن طبقه مذهبی از رای دادن به پزشکیان بیان میشد. بخش دیگری از این جریان نیز سعی میکردند تا از پزشکیان و کارنامه او در ابتدای انقلاب چهرهای تندرو بسازند و مرددین رای دادن را مجاب به عدم مشارکت در انتخابات کنند . آنها سعی میکردند با افراطیگری تحریمکنندگان انتخابات را از پزشکیان، شعارها و برنامههایش ناامید کرده و این گروه را در اردوگاه تحریم حفظ کنند.