شعری که میرلوحی در وصف اعضای شورای شهر خواند +صوت
بسمه تعالی
گشت پایان دوره پنجم دوره سهل و سخت و مشت و گران
سهل و شادان به رای میلیونی که نهادند مردم تهران
سخت از جانب زمین و زمان زلزله با کوید و سیلابان
بد زتحریم پول ناکافی هر طرف مجمع طلبکاران
خشکسالی نمود رخ آخر تا که کامل شود غم و حرمان
از گرانی مپرس هم شهری که به لب ها رسید طاقت وجان
مَشت چون خان خوب نورآباد که نظارت حقوقی و اتقان
محسن هاشمی رئیس سلیس لیک ده مرتبه عیان و نهان
قهر و لبخند و دور و از نزدیک مینمودی امور صحن روان
مرتضی پیر دیر الویری که شدی صدر بودجه و انبان
با رسولی کلید دار خزان آروین بهار شفافان
زفراهان مجید پایش ها میرلوحی و اصفهان لنگان
بنمودند امر برنامه به حساب و کتاب و توش و توان
حق شناس و کلاه و نام و هنر زنگ تفریح جمله اذهان
از خلیل و ری و مجسمه موم کوه بی بی و چشمه مرجان
مسجد جامعی به عشق کتاب روز فرهنگ و موزه تهران
حجت ما بشیر پیر و جوان با نظر های تازه و مجان
فخر الهام با امید آمد ظاهرا هست با امید الان
بخش فرهنگ و اجتماعی را رله کردند جمع باحالان
صدر اعظم رئیس با باغات از نشانان آتش او منان
آرش کوه باز یار محیط ترک نرم و هماره او خندان
کرم و مهر از خدا بسیار سوی شورای شهر گشت روان
همت این سه قابل تقدیر زتوجه به امر جسم و روان
شهرسازی ولی چه نیک آمد در صدد دحر منظر و سامان
طرح تفصیلی از غبار بشست به نهادی به روی میز عیان
بود سالار طرح موضوعی چون به اعطا رسید این فرمان
که زبهرام خوش نژاد بخواه طرح احیا بافت را چندان
اگر اعطا نبود گوی سخن چه کسی مینمود کار اعلان
حمل و نقل و قطار و بوس و سمند که شب و روز می دوند دوان
تحفه ها و مطاع قزوینی که علیخان خیارج و چندان
شهربانو مرام آب و اروم معبر کامل و تذکر آن
هر تذکر که ثبت کرد افشین کارگر را ستاند داد عیان
نام بهرام بود صدر جلیس اول هر نشست با الحان
8 تا 15 شماره بخواند تا شود جمع خاطر و اذهان
گشت پایان دوره پنجم به خداوند می سپارمتان
بسمه تعالی
گشت پایان دوره پنجم دوره سهل و سخت و مشت و گران
سهل و شادان به رای میلیونی که نهادند مردم تهران
سخت از جانب زمین و زمان زلزله با کوید و سیلابان
بد زتحریم پول ناکافی هر طرف مجمع طلبکاران
خشکسالی نمود رخ آخر تا که کامل شود غم و حرمان
از گرانی مپرس هم شهری که به لب ها رسید طاقت وجان
مَشت چون خان خوب نورآباد که نظارت حقوقی و اتقان
محسن هاشمی رئیس سلیس لیک ده مرتبه عیان و نهان
قهر و لبخند و دور و از نزدیک مینمودی امور صحن روان
مرتضی پیر دیر الویری که شدی صدر بودجه و انبان
با رسولی کلید دار خزان آروین بهار شفافان
زفراهان مجید پایش ها میرلوحی و اصفهان لنگان
بنمودند امر برنامه به حساب و کتاب و توش و توان
حق شناس و کلاه و نام و هنر زنگ تفریح جمله اذهان
از خلیل و ری و مجسمه موم کوه بی بی و چشمه مرجان
مسجد جامعی به عشق کتاب روز فرهنگ و موزه تهران
حجت ما بشیر پیر و جوان با نظر های تازه و مجان
فخر الهام با امید آمد ظاهرا هست با امید الان
بخش فرهنگ و اجتماعی را رله کردند جمع باحالان
صدر اعظم رئیس با باغات از نشانان آتش او منان
آرش کوه باز یار محیط ترک نرم و هماره او خندان
کرم و مهر از خدا بسیار سوی شورای شهر گشت روان
همت این سه قابل تقدیر زتوجه به امر جسم و روان
شهرسازی ولی چه نیک آمد در صدد دحر منظر و سامان
طرح تفصیلی از غبار بشست به نهادی به روی میز عیان
بود سالار طرح موضوعی چون به اعطا رسید این فرمان
که زبهرام خوش نژاد بخواه طرح احیا بافت را چندان
اگر اعطا نبود گوی سخن چه کسی مینمود کار اعلان
حمل و نقل و قطار و بوس و سمند که شب و روز می دوند دوان
تحفه ها و مطاع قزوینی که علیخان خیارج و چندان
شهربانو مرام آب و اروم معبر کامل و تذکر آن
هر تذکر که ثبت کرد افشین کارگر را ستاند داد عیان
نام بهرام بود صدر جلیس اول هر نشست با الحان
8 تا 15 شماره بخواند تا شود جمع خاطر و اذهان
گشت پایان دوره پنجم به خداوند می سپارمتان