افزایش دمای پول چه خطراتی دارد؟
به گزارش اقتصادنیوز، افزایش سرعت گردش پول بین بازارهای مالی مختلف، اگرچه در ظاهر نشانهای از پویایی سیستم اقتصادی است، اما اگر تمایل پول به سکون بیش از حد کاهش پیدا کند در چنین شرایطی گردش پول میتواند تهدیدکننده ثبات اقتصادی یک کشور باشد. در ادبیات اقتصادی به چنین حالتی «داغ شدن پول» میگویند. البته معمولاً منظور از پولداغ پولی است که به سبب تفاوت نرخ بهره در بازارهای داخلی و خارجی به جریان میافتد و باعث خروج سرمایه میشود. با وجود این در اقتصاد بستهای چون ایران، این عبارت را میتوان در مقیاس کوچکتر و برای وصف چرخش پول بین بازارهای مختلف سرمایهگذاری استفاده کرد. برای روشنتر شدن چهره تاثیر پدیده پول داغ، با پویا جبلعاملی بهگفتوگو نشستهایم. البته در این گفتوگو برای تفکیک بیشتر پدیده جاری در اقتصاد ایران با توصیف مرسوم «پول داغ» در ادبیات اقتصادی، از واژه «پول حریص» یا «پول سرگردان» برای روایت داغشدن پول استفاده کردهایم. به عقیده این صاحبنظر اقتصادی جهش قیمتها در بازارهایی مانند طلا و ارز باعث شده است که شهروندان به ارز و طلا به چشم یک کالای ضروری نگاه کنند که خرید آن موجب حفظ قدرت خرید خواهد شد. بنابراین تشدید دمای پول از یک رفتار منطقی اقتصادی نشات میگیرد. اگر سیاستگذار بخواهد در شرایط فعلی با چاپ پول به تغییر رفتارهای شکلگرفته واکنش دهد در واقع به چرخه منحوسی گرفتار میشود که نتیجه آن پیچیدهتر شدن مشکلات بنیادین اقتصاد ایران است. به عقیده جبلعاملی، تجربه پیشین تحریمها در ایران نشان میدهد که انتظارات شکلدهنده رفتار پول بیش از اینکه تحت تاثیر برنامههای اقتصادی دولت باشد، تحت تاثیر روابط دیپلماتیک قرار دارد، بنابراین بهخصوص در شرایط فعلی که اعتماد عمومی نسبت به سیاستگذاران و برنامههای اقتصادی به حداقل رسیده است، نمیتوان انتظار داشت تغییرات حداقلی در هارمونی سیاستگذاری کشور و تهیه بستههای اضطراری بتواند تغییر معناداری در رفتار شهروندان ایجاد کند. به عقیده پویا جبلعاملی مهمترین تهدید شرایط فعلی برای اقتصاد ایران، ایجاد انگیزه در دولت برای چاپ پول است. وضعیتی که میتواند به تشدید چرخهای منجر شود که نتیجه قطعی آن وضعیت نابسامان فعلی در اقتصاد ایران است.
♦♦♦
پدیده پول داغ به چرخش پول بین بازارهای مالی کشورهای مختلف گفته میشود، حالتی که در ماههای اخیر به نوعی در مقیاس کوچکتر و بین بازارهای داخلی کشور ایجاد شده است. برای تفکیک این دو رفتار ما در اینجا از واژه «پول حریص» یا پول سرگردان برای توصیف درجه حرارت بالای پول در گردش استفاده کردهایم. در ابتدای مطلب کمی راجع به پدیده پول سرگردان توضیح دهید. چه عواملی باعث میشود دمای پول تا حدی بالا برود که شهروندان تمایل کمتری به حفظ پول داشته باشند؟
اگر یک اقتصاد در وضعیت ثبات قرار داشته باشد و نرخ سود در بازارهای مختلف تفاوت معناداری با یکدیگر نداشته باشد در این صورت بازیگران اقتصادی تمایل چندانی به تبدیل داراییهای خود نخواهند داشت. در چنین اقتصادی برخی از بازیگران تمایل دارند (با اهداف متفاوت) بخشی از دارایی خود را به شکل پول حفظ کنند اما وقتی نرخ بازده سرمایهگذاری در یک بازار بهطرز قابل توجهی افزایش پیدا کند و بازارها دچار جهش قیمتی شوند یا شرایطی ایجاد شود که در آن وضعیت پرتورمی تصویر میشود، تغییر انتظارات باعث میشود تمایل به نگهداری (هلدینگ) پول در میان بازیگران اقتصادی کاهش پیدا کند. در چنین شرایطی دارندگان پول بر مبنای یک منطق اقتصادی و رفتاری تمایل دارند با کسب حداکثر سود از بازارهای در نوسان، ارزش دارایی خود را حفاظت کنند و دامنه اثر تورم بر وضعیت اقتصادی خود را به حداقل برسانند. در بین داراییهای مختلف پول بیشتر از هر چیز دیگری تحت تاثیر تورم ارزش خود را از دست خواهد داد. بنابراین نوعی انگیزه مبنی بر خرج کردن پول و تبدیل آن به یک دارایی دیگر ایجاد خواهد شد. در نتیجه این امر باعث تشدید چرخه پول بین بازارهای مختلف خواهد شد. در ایران نیز تحولات قیمتی اخیر در بازارها باعث شده است که شهروندان پول کنزشده و سپردههای بانکی خود را که در ماراتن کسب سود از بازارهای طلا و ارز جامانده بودند به این بازارها سرازیر کنند. چراکه در برخی از مقاطع سود هفتگی سرمایهگذاری در بازارهای طلا و ارز بیشتر از سود کسبشده از یک سال سپردهگذاری بانکی است. بنابراین در چنین شرایطی نهتنها کنز پول که سپردهگذاری آن در قالب بانکی از توجیه اقتصادی چندانی برخوردار نیست. استدلال اصلی در تحلیل این رفتار بر چنین مبنایی استوار است. وقتی شوک قابل توجهی در یکی از بازارها اتفاق میافتد، این انتظار وجود دارد که این شوک به بازارهای مختلف منتقل و بر قیمتها تاثیر بگذارد. در این فعل و انفعالات بازارهای جذابتر پول بیشتری را به خود جذب میکنند و تغییر سود نسبی در این بازارها نیز هارمونی پولهای در جریان در بازارهای مختلف را تغییر میدهد. اگر ما به عقب نگاه کنیم میبینیم که مشابه این اتفاق طی سالهای 1391 و 1392 در اقتصاد ایران اتفاق افتاده است. ما در حال حاضر نیز با پدیده مشابهی مواجه هستیم و این رفتار نشاتگرفته از یک راهبرد منطقی بین فعالان اقتصادی است و نمیتوان به واسطه این رفتار بر سرمایهگذاران خورده گرفت. بلکه آن چیزی که قابل نقد است رویههایی است که جریان آنها طی سالهای اخیر باعث افزایش احتمال بروز این شرایط ناگوار در اقتصاد ایران شدهاند.
بررسی آمارهای اقتصادی حکایت از وجود دو روند متفاوت در سرعت گردش پول در اقتصاد ایران دارند. به نحوی که در شرایط پرنوسان اقتصادی سرعت گردش پول افزایش و در شرایط باثبات اقتصادی سرعت گردش پول در اقتصاد کاهش یافته است. بنابراین به نظر میرسد که رابطه مستقیمی بین دمای پول (سرگردانی پول) و سرعت گردش آن وجود دارد، پدیده پول سرگردان و سرعت گردش پول چه ارتباطی باهم دارند؟
بله، میتوان چنین ادعایی کرد. هرچقدر تمایل به حفظ پول کمتر و تمایل به خرج کردن پول افزایش پیدا کند در چنین شرایطی میتوان گفت سرعت گردش پول افزایش پیداکرده است. حالتی که اثر تورمی نیز به دنبال خواهد داشت. در یک اقتصاد باثبات و در شرایط غیرملتهب سرعت گردش پول ثابت است و تمایل چندانی به تغییر هارمونی پولهای در جریان وجود ندارد، این در حالی است که در شرایط پرنوسان پول با سرعت بیشتری بین بازارهای مختلف حرکت خواهد کرد. بنابراین از منظر معادله مقداری پول میتوان گفت افزایش دمای پول پدیدهای است که افزایش سرعت پول را به همراه خواهد داشت. بنابراین اگر انبساط (افزایش حجم نقدینگی) را از منظر رابطه مقداری پول بررسی کنیم میتوان گفت افزایش چرخه پول در میان بازارهای مختلف یا به تعبیر شما «پول حریص یا سرگردان» اثر فزایندهای بر نقدینگی خواهد داشت.
بهنظر میرسد که نمیتوان حکمی کلی در رابطه با اثر سوء یا مثبت افزایش سرعت گردش پول در یک اقتصاد داد. با وجود این به نظر میرسد که طی ماههای اخیر تب بازارها با افزایش دمای پول، دبی چرخش پول بین بازارهای مختلف را افزایش داده و بر این التهاب افزوده است، چه عاملی باعث شده است تا پول در اقتصاد ایران تا این اندازه پتانسیل خطرناک شدن داشته باشد؟ افزایش دمای پول در شرایط فعلی چه تهدیدی برای اقتصاد ایران دارد؟
مهمترین تهدیدی را که افزایش سرعت گردش پول برای ایران به همراه دارد باید در تغییر رفتار دولت بررسی کرد. اگر افزایش دمای پول باعث شود که دولت برای پاسخ به نیازها و نارضایتیهای شکلگرفته به چاپ پول روی بیاورد در این صورت سایه مهمترین تهدید بر سر اقتصاد کشور سنگینی خواهد کرد و اقتصاد کشور در دومینوی افزایش نقدینگی و پس از آن شرایط متورمتر اقتصادی قرار خواهد گرفت. مارپیچ مخربی که طی دهه گذشته اقتصاد کشورهایی مانند ونزوئلا را نیز به ورطه نابودی کشانده است. طی سالهای اخیر افزایش بیرویه نقدینگی از یکسو و اصرار به حفظ نرخ ارز در محدوده مورد نظر سیاستگذار، متناسب نبودن سود بانکی با واقعیتهای اقتصادی ترکیب پولی ایران را به موجود حساسی تبدیل کرد که در مقابل شوکهای خارجی تهدیدکننده است. با خروج آمریکا از برجام و ایجاد انتظارات مبنی بر تکرار خاطرات ناخوشایند دوره پیشین تحریمها این موجودیت تهدیدکننده شروع به بروز کرده است و باعث ایجاد این وضعیت پیچیده در اقتصاد ایران شده است.
به نظر میرسد که برهم خوردن تناسب بین نرخ بهره در بازارهای مختلف مهمترین عامل تمایل پول به ولگردی بین بازارهای مختلف است، آیا در شرایط فعلی این امکان وجود دارد که در کوتاهمدت اثر قابل توجهی بر گردش پول در بازارهای مختلف داشت؟
به نظر من شرایط فعلی به نحوی است که به نظر نمیرسد سیاستگذار بتواند از طریق راهحل اقتصادی اثر قابل توجهی بر رویه شکلگرفته داشته باشد. و همانطور که پیشتر اشاره شد مهمترین عامل ایجاد وضعیت سرگردانی در پول، انتظارات شکلگرفته است که در شرایط فعلی بر مبنای ناخوشایندتر شدن شرایط شکل گرفته و بهشدت تحت تاثیر مولفههای سیاسی قرار دارد. به نظر من در شرایط فعلی سیاستگذار از ابزار و از اعتبار لازم برای اثرگذاری بر انتظارات برخوردار نیست. چراکه عموم به وضعیت فعلی به عنوان نتیجه سیاستهای اعمالشده نگاه میکند. بنابراین اذهان عمومی شاهد چندانی برای اعتماد به برنامههای اقتصادی دولت ندارد. در شرایط فعلی توصیهای که به دولت میتوان کرد این است که از خلق پول بپرهیزد و انتظار میرود که در ماههای کاهش درآمدهای نفتی میزان کسری بودجه دولت را بیشتر کند. دولت نباید تلاش کند با چاپ پول این کسری بودجه را پوشش دهد بلکه میتواند از وضعیت فعلی در بازار ارز به عنوان فرصتی برای پوشش شکاف هزینه و درآمد خود استفاده کند. هرچند به عقیده من در شرایط فعلی میتوان انتظار داشت که تنگنای نفتی با تغییر رفتار دولت بر کلهای پولی کشور نیز اثرگذار باشد.
به عقیده من در شرایط شبیه به وضعیت فعلی اقتصاد ایران واکنش سیاستگذاران در قالب ارائه برنامههای اقتصادی نمیتواند اثر معناداری بر تغییر رفتار بازیگران اقتصادی داشته باشد، بهخصوص اینکه در حال حاضر میزان اثرپذیری عمومی از اظهارات و برنامههای دولتی کاهش یافته است. از آنجا که این اعتمادسازی نیاز به افق زمانی بلندتری دارد به نظر من در شرایط فعلی و در کوتاهمدت نمیتوان سرگردانی پول بین بازارهای مختلف را کاهش داد. تجربه سالهای گذشته نشان میدهد مهمترین عاملی که توانست باعث تغییر انتظارات مردم ایران شود تغییر نگرش در روابط بینالمللی بود. تغییرات ماههای اخیر بازار ارز نیز نشان میدهد سیاست خارجی تا چه میزان در شکلدهی به انتظارات شهروندان اثرگذار است. بدون شک انتخاب نگرشی منطقی در روابط خارجی و دوری از اقدامات هیجانی و اظهارات غیرکارشناسی در حال حاضر تنها ابزاری است که میتواند به سیاستگذار در کنترل شرایط کمک کند. همانطور که این تغییر نگرش در سال 1392 توانست با جهتدهی به انتظارات عمومی بسترساز ثبات نسبی در اقتصاد ایران باشد.
طی ماههای اخیر بارها اعلام شده است که سیاستگذاران در نظر دارند با اعمال مالیات بر سود در بازارهایی مانند طلا و ارز از میزان جذابیت این بازارها بکاهند. به عقیده شما برنامههایی مانند اعمال مالیات بر کسب سود از بازارهای طلا و ارز، که با هدف کاهش جذابیت این بازارها دنبال میشود، میتواند با اثرگذاری بر توازن نرخهای سود در بازارهای مختلف، پول را به موجودی یکجانشینتر تبدیل کند؟
از آنجا که برهم خوردن بازده نسبی در بازارهای مختلف یکی از مهمترین عوامل ایجاد انگیزه سرگردانی در پول است، ممکن است سیاستگذاران به غلط فکر کنند که با اعمال مالیات و کاهش سود در بازارهایی مانند طلا و سکه میتوانند جذابیت این بازارها را در نظر شهروندان کاهش دهند. اما به نظر من چنین راهحلی از یک فرضیه غلط نشات میگیرد و در شرایط فعلی اعمال سیاستهای اینچنینی فقط شرایط را پیچیدهتر میکند چراکه این مالیات تحمیلشده در نهایت خود را بر روی قیمت نشان خواهد داد. در حال حاضر بسیاری از شهروندان به طلا و ارز به عنوان یک کالای ضروری نگاه میکنند. در واقع برای بسیاری از شهروندان تبدیل ریال به دلار و طلا برای حفظ ارزش پول رفتاری است که چندان تحت تاثیر سیاستهای اینچنینی قرار نمیگیرد. طی ماه گذشته و بر مبنای گزارشهای میدانی در بعضی روزها خریداران حتی حاضر بودند ارز را با قیمت بیشتری از فروشندگان دریافت کنند. بنابراین در شرایط فعلی کشش قیمتی طلا و ارز در کشور پایین است. در نتیجه مانند هر کالای دیگری در نهایت هزینه اعمالشده به صورت مالیات به متقاضی کالا تحمیل خواهد شد بدون اینکه کمترین اثر را بر روی حجم تقاضای آن کالا داشته باشد. به عبارت دیگر اعمال مالیات نه یک عامل ضدانگیزشی بلکه عاملی است بیاثر که تنها باعث شیفت قیمتها خواهد شد.
به نظر میرسد در شرایط فعلی سیاستگذار از ابزار لازم برای مداخله در چرخههای شکلگرفته در اقتصاد برخوردار نیست، برخی از سیاستهای مقطعی مانند پیشفروش سکه و افزایش مقطعی نرخ سود بانکی نیز اگرچه برای چند روز التهابات را کاهش داد اما در نهایت خود به عاملی برای بیشتر شدن پتانسیل التهاب در بازارهای مختلف بدل شد، اگر شما به جای سیاستگذار بودید، از چه ابزارهایی برای مهار سرعت گردش پول استفاده میکردید؟
متاسفانه در شرایط فعلی و به واسطه جریان مزمن و مداوم برخی از تعادلهای منحوس در اقتصاد ایران، هم پتانسیل شکنندگی اقتصاد افزایش یافته است و هم دست سیاستگذار از ابزار لازم برای مداخله اثرگذار در وضعیت فعلی خالی شده است. بیاعتباری سیاستها و کاهش اعتماد عمومی به آنها نیز در شرایط فعلی کار را برای سیاستگذار سختتر و سختتر میکند. تنها توصیهای که در شرایط فعلی میتوان به سیاستگذار کرد این است که از تکرار اشتباهات در تجربیات تلخ گذشته جلوگیری کند. ممکن است دولت تمایل داشته باشد برای کاهش اعتراضات به چاپ پول روی بیاورد اما باید در نظر داشت وضعیت فعلی در واقع حاصل حاکم بودن نگرش اینچنینی در سیاستهای طراحیشده در سالهای گذشته است. بنابراین توصیه نخست من به دولتمردان یک توصیه سلبی یعنی نیفتادن در دام چاپ پول است. سیاستگذاران باید تلاش کنند ضمن ثباتبخشی به بازارها که بخش مهمی از آن تحت تاثیر اتخاذ رویکرد سیاسی غیرهیجانی و منطقی است، تلاش کنند در گام دوم نرخ سود در بازارهای مختلف را با یکدیگر هماهنگ کنند. نکتهای که در اینجا حائز اهمیت است این است که در محاسبات ذهنی بازیگران سود واقعی حسابهای بانکی منفی تخمین زده میشود. در واقع در اینجا انتظارات و بازده نسبی است که مشخص میکند پول به سکون خود در حسابهای سپرده ادامه دهد یا وارد نوسانگیری و سفتهبازی در بازارهای مختلف شود. بنابراین یکی از اقداماتی که میتواند در حال حاضر درجه دمای پول را تا حدودی کاهش دهد افزایش نرخ سود بانکی است. باید توجه داشت که وضعیت فعلی کشور نه عامل نابسامانی بلکه عامل انباشت نتایج روندهایی است که به مرور زمان توان اقتصاد ایران در مقابل شوکهای خارجی را به حداقل رسانده است. بنابراین اگر سیاستگذاران بخواهند از تکرار خاطرات اینچنینی جلوگیری کنند، باید این رویههای مخرب را تضعیف و با راهحلهای مبتنی بر منطق اقتصادی جایگزین کنند.